داستان آغوشی فقط برای من✿نویسنده farnazgoudarziکاربرانجمن نگاه دانلود

وضعیت
موضوع بسته شده است.

farnazgoudarzi

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/10/07
ارسالی ها
52
امتیاز واکنش
130
امتیاز
136
محل سکونت
پاریس کوچولو(بروجرد)
[FONT=&amp] خلاصه: [/FONT]



[FONT=&amp]آن که نامش با جهان آغاز شد***دفترماهم به نامش باز شد[/FONT]



[FONT=&amp]داستان زندگی 10دختره دبیرستانی که درفرازو فرود زندگی با مشکلات مختلفی [/FONT]


[FONT=&amp]روبه رو میشن عاشق میشن فارغ میشن و...[/FONT]


[FONT=&amp]شخصیت اصلی داستان دختری به اسم فرنازه...[/FONT]

[FONT=&amp]کله داستان به زبون یکی ازهمون دخترا به اسم مهیا روایت میشه...[/FONT]


[FONT=&amp]کتاب آغوشی فقط برای من توی 4کتاب یا 4قسمت آماده شده که :[/FONT]


[FONT=&amp]کتاب اول موضوع اصلی:فرنازورها[/FONT]


[FONT=&amp]کتاب دوم:مبیناونازنین وسیماومهیا[/FONT]


[FONT=&amp]کتاب سوم:تاراو محدثه ونگارونازی[/FONT]

[FONT=&amp]وکتاب چهارم:داستان همه این دخترها کناره همه...[/FONT]

خلاصه کتاب اول:

دختری به اسم فرناز که با سن کمی که داره مجری صداوسیماست فرناز عشق قدیمی به اسم سیاوش داره که خیلی وقته ازش بیخبره و اما رامان پسری که ازروی حسادت به سیاوش و فرناز هرکاری کرد تا ازهم جداشون کنه وتاحدودی موفق میشه اما فرناز وسیاوش بادیدن هم دوباره عشقشون شعله ور میشه...

رها دوست فرناز عاشق پسری به اسم علی پسری که خیلی با رها فرق میکنه و اما عاشقی این چیزا رونمیفهمه...



[FONT=&amp] ژانرکتاب عاشقانه است...

عاشقانه درامی که ممکنه واسه خیلی ها توسن پایین اتفاق بیوفته وهمشونم سرانجام درستی نداره...

[/FONT]
[FONT=&amp] مقدمه: [/FONT]


[FONT=&amp]رفتی...[/FONT]


[FONT=&amp]بی صدا،بی حرف...[/FONT]

[FONT=&amp]رفتی...[/FONT]

[FONT=&amp]آرام،تنها...[/FONT]

[FONT=&amp]رفتی...[/FONT]

[FONT=&amp]بی دلیل...[/FONT]

[FONT=&amp]رفتی...[/FONT]

[FONT=&amp]شکستم...[/FONT]

[FONT=&amp]آمدی...[/FONT]

[FONT=&amp]بی صدا،بی حرف...[/FONT]

[FONT=&amp]آمدی...[/FONT]

[FONT=&amp]آرام،تنها...[/FONT]

[FONT=&amp]آمدی...[/FONT]

[FONT=&amp]بی دلیل...[/FONT]

[FONT=&amp]آمدی...[/FONT]

[FONT=&amp]خندیدم...[/FONT]

(f.g)
o0at_photogrid_1447593794812.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    به نام او
    سلام خدمت شما نویسنده عزیز ...
    لطفا قبل از شروع فعالیت لینک های زیر را مطالعه کنید
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    ودر صورت تمام شدن کتابتان در لینک زیر اطلاع دهید

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!



    :heart:با تشکر از فعالیت شما دوست عزیز ...:heart:

    :heart:تیم مدیر
    یتی نگاه دانلود :heart:


    5vul_e4jpf5514ah1dik33g5t.jpg

     

    farnazgoudarzi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/07
    ارسالی ها
    52
    امتیاز واکنش
    130
    امتیاز
    136
    محل سکونت
    پاریس کوچولو(بروجرد)

    منم لیلای عشق و زلیخای انتظار!!!

    من دخترم:

    دخترم و دخترانه ناز میکنم...

    من...یک دخترم! !

    وقتی خسته ام. ..

    وقتی کلافه ام....

    وقتی دلتنگم....

    بشقاب هارانمیشکنم....

    شیشه هارانمیشکنم....

    دلت راوغرورت رانمیشکنم...

    زورم ب تنهاچیزی ک میرسد....

    این بغض لعنتی است....

    ***
    فصل اول:فرناز
    بخش اول:خانوم مجری بی معرفت
    فرناز_به به مهیا خانوم چطومطولی؟تحویل نمیگیری خانوم خانوما.
    مهیا_وااای عاشقتم دیونه هیچ معلومه کجایی؟دلم برات یه ذره شده آشغال.
    فرناز_ای قربونه اون دل کوچولوموچولوت بشم من یه ماهه ندیدمت انگارکه یه ساله.
    مهیا_آره دیگه ازبی معرفتی تو خانوم مجری.مجری شدی مارویادت رفت؟
    فرناز_حق داری بخدا.آخه مگه میشه من تو دیونه رویادم بره؟عوضش یه خبره خوب
    دارم خانوم خانوما.بداخلاق نشو دیگه به جون خودت تاهمین یه ربع پیش گیر
    بودم.
    مهیا_اگه ببینمت که میدونم چیکارت کنم. چه خبری بلا؟
    فرناز_فردا میام ...
    مهیا_واااااااااای دروغ؟؟؟؟مرگه مهیا راست میگی؟
    فرناز_آره بابادروغم چیه؟فردا ساعت7.15سره سرویس میبینمت.
    مهیا_آخ جووون.منتظرتم.
    فرناز_فعلا کاری باری خانوم؟
    مهیا_ن فدات.تافردا.
    فرناز_باشه فعلا خانوم خانوما بابای.
    مهیا_فدای تو بای.
    یه ماهی میشد که فرنازوندیده بودم دلم براش یه ذره شده بود.فرنازخیلی سرو
    زبون داشت ومعلوم بود که یه چیزی میشه همیشه مجری اکـثربرنامه هامون بود
    و همیشه هم کارش عالی بود.یه روزکه با فرناز و نازی بیرون بودیم یه ماشین از
    جلومون رد شد.بارون تازه قطع شده بودو کلی آب به فرنازریخت فرنازم خیلی
    عصبی شدوماشینه که نگه داشت اولش یه لگد نسار ماشینه شیک یارو کرد و
    بعدشم کلی بدو بیرا نسار راننده کرد راننده پیاده شدو خیلی معذرت خواهی کرد
    فاصله ما با فرناز یکم زیاد بودیهو چشم فرناز به داخل ماشین افتاد ویه جیغ بلند
    کشید.توخیابون کسی نبودقسمت خلوت شهربودیم دره ماشین باز شد و علی اکبر
    مقصودی ازماشین پیاده شد.آقامارو میگی عینه دوتا منگول داشتیم نگاشون
    میکردیم که یه کارت به فرناز دادو یکمی حرفیدورفت ماتو هنگ بودیم که دیدیم
    بله کارتشو به فرناز داده و بهش پیشنهاد بازی توی فیلم و داده و این شروع کار
    فرناز توی بازیگری و مجری گری بود.ازاون روز 1ماه و1هفته میگذره وفرناز
    عینه توپ توی شهر صداکرده وحالا هم داره برمیگرده وخدامیدونه که چقدر خوشحالم.
    مهیا_سلاممم برگروه ارازل عزیز
    نازنین_علیک سلام چی شده کبکت خروس میخونه؟
    رها_راس میگه چی شده؟
    نازی_چه خبره؟
    محدثه_چه خبر شده؟
    تارا_راس میگه چه خبر شده؟
    مبینا_چه خبره؟
    نگار_چه خبره عایا؟
    سیما_چه خبره اینجا؟
    مهیا_ای مرگ،ای مرض،ای کوفت،ای دردبی درمون،ای ظهره مار،ای مرض لا
    علااااج،ای حناق،ای بمیرین همتون.چتونه؟
    رها_خداوندا ای مهربان مهربانان شفای عاجل برای ما ها بفرستا لطفنا.
    مهیا_ایییییش بگیر بشین رها.دودقیق خفه شین لطفا.یه خبر دارم هیشکی نداره.
    همه باهم_چه خبری؟
    مهیا_فرناز داره برمیگرده.
    تارا_روتخته بشورنش کی میاداون کثافط نامرد؟
    مهیا_فردا تارا.
    رها_ای جونم خداروشکرخیلی دوس دارم ببینمش.
    نازنین_جونمی جون یه نهار افتادیم.
    محدثه_دروغ؟؟دلم برا اون...تنگیده.
    نازی_نهاروعشقست.
    نگار_نهاروکه هیچ یه رقصم افتادیم.
    سیما_ای جونمی جووووووون.
    محدثه_ایییییییش شماهم خومیادکه بیادخوش بیاد چتونه دیگه؟
    تارا_محدثه هنوسگ شدوایس بیاد بعدشروع کن به جنگ ودعوا.
    مهیا_بروبچ فقط به کسی نگین فردا صب سوپرایزش کنیم سنگ تموم بذاریم براش
    قبوله؟
    همه _قبوله مهی خانوم.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    farnazgoudarzi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/07
    ارسالی ها
    52
    امتیاز واکنش
    130
    امتیاز
    136
    محل سکونت
    پاریس کوچولو(بروجرد)
    بخش دوم:رسیدن بخیر

    _مامان خدافس.
    _کجامهیا؟الآن که ساعت 7زوده.
    _مامان فرناز میادامروز خدافس.
    _آها پس بگو اون شیطون بلا امده باشه عزیزم برو خدابه همرات.
    اه پس کجایی فری ساعت 7.15بیادیگه.
    _آنتایم آنتایم مهیا خانوم.
    _ای جووووونم مثه همیشه.
    _فدای توبشم من که اینقد ذوق دیدن عشقتو داری.
    _معلومه که ذوق دیدن عشقمودارم به قول نازی فری خواهری؟
    _جون دلم؟
    I LOVE YOU_
    _منم دوست دارم ولی لهم کردی یکم دستاتو شل کن عشقولی بغـ*ـل کردی یا دزد
    گرفتی؟
    _خخخخخ ببخشید عسیسم.
    _خواهش به بزرگی خودم بخشیدم.
    _فری اونجارو...
    _چی شده؟
    _فری رامانه.
    _ای جونم عشقم نگاش کن چه چاق شده بلا گرفته.
    _داداشه منه دیگه خوشتیپ و خوش استیل و خوشمل.
    _فرنازآجی مرادی امد بپربریم مدرسه.
    _باوش بریم مهی جونم.
    ازدره مدرسه که رفتیم تو،مدرسه رفت رو هوابروبچ حلقه زده بودن دوره فرنازو
    میگفتن و میخندیدن بعضی هاهم از روی حسادت یه جوری نگاش میکردن که
    ولشون میکردی میخواستن بکشنش.امدن فرناز مثه ترکیدن یه کپسول همه
    روآورددره کلاس ما.همه بروبچ با فرنازروبوسی کردن و یکم کلاس خلوت شد
    همه بروبچ جمع بودن فقط سیما نبود فرناز هم سراغشو گرفت اماسیما نیومده بود
    آخه چرا؟سیما دختری نبودکه بخواد حسودی کنه یا اینکه عمدا نیاد.
    _بچه ها این سیمای نامرد کجاست؟
    _نمیدونم والا.
    _نمیدونم فری شاید مریض شده نیومده.
    _باید روش کم بشه من پامیشم میرم پیشش.
    _خخخخ منم میام پس.
    _خخخخ ولی من نمیام.
    _ایییییییش باز تو سازه مخالف زدی رها؟
    _اوهوم اونم چ سازی 4ضربی پدرمادردار.
    _ای جون 4ضربی پدرمادر دارو عشقست.
    بعدازمدرسه رفتیم دره خونشونو درزدیم رفتیم تو وقتی که رفتیم تو اتاق سیما
    عینه ابر بهار داشت گریه میکرد پرید بغـ*ـل فرنازو شروع کرد به زار زدن نفسش
    بالا نمیومدفرنازمحکم کوبوندتوصورتش تایکم به حال خودش امد.سیمایه دوس
    پسری داشت به اسم امیر پسره خیلی خوبی بود این آقا امیر خیلی سعی کردتا سیما
    بهش پادادخیلی هم دنباله سیما موس موس کرد آخره سرهم افتاد به پای فرناز تا
    فرناز باهاش حرفیدو سیما هم که که خودش ازامیر بدش نمیومد راضی شدوبا
    امیردوست شدسیما یه دختره برنزه باموهای فرو چشمای مشکی بوداستیلشم بد
    نیست.
    _حرف میزنی یا ن سیما؟
    _فرنازمن من...
    _خوبنال دیگه جون به لبم کردی سیما توروقرآن بحرف.
    وقتی سیما شروع کرد به حرفیدن دیگه صدام درنیومد فقط نشستم سره جام.
    _فرناز خیلی وقت بودامیر میگفت:هروقت تونستی بیا خونمون پیشم.منم مامانم
    اینا دیروز رفتن مسافرت منم زنگیدم به امیروبهش گفتم.باهم رفتیم رستوران
    وبعدشم خونشون تورستوران یه دختروپسرنشسته بودن دختره گیرداد به امیر
    پسره به من خلاصه من وامیر دعوامون شدو وقتی رسیدیم خونه دعوامون شدید
    شدامیررو من خیلی حساسه منم بهش گفتم هرچی بودبینمون تموم شدامیرمحکم
    کوبوندتودهنم وگفت.
    _خفه شو سیما فقط خفه شوخودت میدونی چقد بدبختی کشیدم تابهت رسیدم یه
    چیزایی روفرنازمیدونه که تونمیدونی ببین سیما من سرم بره نمیذارم کسی
    توروازم بگیره فهمیدی یا نه؟
    _نه نفهمیدم بادختره یادت رفته داشتی ل*ـاس مزدی؟خودم دیدمت امیرتموم شد ن
    من ن تو.
    _فرنازتا اون موقع امیرو هیچوقت اونجوری ندیده بودم ازشدت عصبانیت
    صورتش قرمزشده بودکیفم وبرداشتم که برم پشتم به امیربود که بغلم کرد.امیر تا
    حالا بغلم نکرده بودانگارکه دلم هوری ریختدستاشو دوره کمرم حلقه کرده بود.
    _نفسم من تاحالا دستم بهت نخورده اما نمیخوام ازدستت بدم سیما پس تو هم لـ*ـذت
    ببرمیخوام هردومون به اوج برسیم.
    _یهومغزم فرمان دادشروع کردم به دستو پازدن
    لباشو رو لبام
    گذاشت وبغلم کردو من و برد توی اتاق و گذاشت روی تخت و....
    بعدشم من وآوردم دره
    خونه.دره گوشم گفت.
    _مرسی خیلی ممنون هیچوقت اینقدخوب نبودم.دیگه خانوم خودمی اگه
    بخوای هم نمیتونی ازدستم دربیای سیماجونم.
    دوباره بغضش ترکیدوشروع کردبه گریه کردن سرش وگذاشت روی شونه
    فرنازواشک می ریخت.
     

    farnazgoudarzi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/07
    ارسالی ها
    52
    امتیاز واکنش
    130
    امتیاز
    136
    محل سکونت
    پاریس کوچولو(بروجرد)
    بخش سوم:سرکوفت

    فرنازکه معلوم بودبدجوری شوک شده یهو سره سیمارو محکم گرفت و کشیدش
    عقب یکم نگاش کردومحکم زدتو دهنش
    فرناز_سیما توسیمایی؟؟؟همون سیمایی که از پسرا متنفر بود؟آره سیما؟خجالت
    نمیکشی؟میخوای به امیر بزنگم بیاد اینجا؟آره میخوای؟فک کنم خوب حال نکردی
    آره؟سیما 1ماه نبودم فقط؟
    سیما_فرنازمیذاری منم حرف بزنم؟
    فرناز_بنال چی میخوای بگی؟ها؟؟؟؟
    سیما_اینقدسرکوفت نزن خیلی دوست دارم با رامان ببینمتون ببینم تو
    چیکارمیکنی.فرناز یادت رفته؟اونی که فقط بلد بود بزنه توبرجک پسرا تو بودی
    یا من؟حواست به خودت هست؟توام عوض شدی..
    فرناز_آره من عوض شدم اون فرناز مغروره اون فرناز لجبازه اونکه لج بازیش
    فقط جلو پسرا بود مرد آره میدونم .سیاوش اون فرنازوکشت اما من هنوز رامان
    دستمم نگرفته هیچ پسری دستشم بهم نخورده اینارو میفهمی؟
    سیما_آره میفهمم بخدامیفهمم دیشب کارام غیره ارادی بود به جون خودت به جون
    این مهیا دروغ ندارم بگم که اصلا نفهمیدم چیکارکردم.
    فرناز_مهیا آماده شوتواین روزاست خاله بشیم دیگه باید سیسمونی سیماروآماده
    کنیم.مگه نه سیما؟
    وقتی فرناز برگشت طرفم دیدم چشماش پره اشکه امابازم عینه همیشه حتی یه
    قطره اشکم نریخت.
    مهیا_اه بس کنید دیگه.اتفاقیه که افتاده خریتیه که این دوتا کردن کاریش میشه کرد
    فرناز؟
    فرناز_نه...
    مهیا_پس دیگه بس کنین.سیما هنوزم دوسش داری؟
    سیما_امیرو؟
    مهیا_آره بگوخجالت نکش.
    سیما_خوب آره شایدم...
    مهیا_ دیگه شاید نداره.
    فرنازدیگه هیچی نگفت ماهم ساکت شدیم بعدازیه20دقیقه ای که هیشکی هیچی
    نگفت فرناز بلندشد گوشیشو درآورد
    فرناز_مهیایه زنگ به مامانت بزن نگران نشه.
    مهیا_باوش توکجا زنگ میزنی؟
    فرناز_باامیرکاردارم تووایس پیشه سیما.
    مهیا_باوش مواظب خودت باش.
    فرناز_باوش فعلا.
    فرناز_الوسلام خوبی؟
    امیر_به به سلام فرنازخانوم چطوری بی معرفت؟یه سراغی ازداداشت نمیگیری دیگه.
    فرناز_گیربودم تازه برگشتم.
    امیر_بسلامتی.چیزی شده؟
    فرناز_نه چطورمگه؟
    امیر_آخه صدات یه جوری شده عینه همیشه نیست آجی.
    فرناز_نه چیزی نیست یکم سرم درد میکنه.تایه ساعت دیگه بیا چغاکارت دارم.
    امیر_ای به چشم.
     

    farnazgoudarzi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/07
    ارسالی ها
    52
    امتیاز واکنش
    130
    امتیاز
    136
    محل سکونت
    پاریس کوچولو(بروجرد)
    بخش چهارم : تپه چغا

    امیر_الوفرنازی کجایی؟
    فرناز_اینجام آقا خوبی؟
    امیر_مرسی فدات توخوبی؟
    فرناز_نه اصلا.
    امیر_چراعزیزم؟چیزی شده آجی؟
    فرناز_دیشب چیکارکردین؟منظورم...باسیما.
    امیر_ها؟؟چی؟؟
    فرناز_همون که شنیدی امیر من تورو عینه داداشه خودم میدونم پس اگه تو هم
    واقعا منوعینه آجیت میدونی بهم بگو.
    امیر_خوب حتما بهت گفته دیگه من چی بگم فرنازی؟
    فرناز_میدونی چیکارکردی؟امیرخریت بودکارتون.
    امیر_آره آجی خریت بودولی تنها راهش بود.سیمایه مدتی بود یه کارایی میکرد
    ترسیدم که ازدستش بدم تاالآنم پیشه رامان بودم هرکی ندونه اون خوب میدونه
    واسه یه پسر راهه دیگه ای نیست یه درصد حتی یه درصداگه ازدستش میدادم یا
    بدم داغون میشم میفهمی فرناز؟
    فرناز_امابازم میگم راهش این نبود.حالاهم بیاجلو.
    امیر_حرفه شمادرست.جانم؟
    فرناز_آها اینم از این.
    امیر_آخ چرا میزنی؟
    فرناز_یه سیلی سیماروزدم یکی هم تورو اعتراضی هست؟
    امیر_نه ولی چرا اونو زدی؟
    فرناز_صلاح دونستم زدمش جیـ*ـگر.حالا خوش گذش؟
    امیر_این چشمکی که توداری به من میزنی انگار که...خخخخخ
    فرناز_کوفت بچه پررونیش و ببند.به روح اعتقاد داری امیر؟
    امیر_آره چطور مگه؟
    فرناز_پس توروح خودتو سیما.فعلا کاری باری؟
    امیر_توروح رامان و عشقش خواهر.نه بروبسلامت.
    فرناز_چی گفتی؟امیر مردی وایسا.
    امیر_خخخخ جلو تو نامردمو واینمیسم مگه جونمو ازسره راه گیر آوردم؟
    فرناز_خخخخ میگیرمت داداشی فقط دستم بهت نرسه.
    امیر_ایول داش رامان فری منو نیگا مگه از رو رامان رد شی منو بگیری.
    فرناز_امیر بیا اینور بدووووو.
    امیر_نوچ نوچ نمیام.
    فرناز_نمیای؟
    امیر_نه.
    فرناز_به درک فعلا.
    امیر_داش رامان فرنازه ها.
    رامان_میدونم ولی...
    امیر_بدو خره دیگه ولی نداره بجم.
    رامان_فرنازی؟فرنازم؟؟؟
    فرناز_بله؟
    رامان_خانومم ماهم آدمیم ها اصلا دیدیمون؟
    فرناز_آره دیدمتون آقای محترم.تو نمیخوای به من یه رسیدن بخیری بگی؟هان؟
    رامان_خانوم بداخلاق مارو دلم برا این بداخلاقیات یه ذره شده بود.
    فرناز_عینه من دیونه خیلی دلم برات تنگولیده بود.
    امیر_اوه اوه بحث خانوادگی شد مابزنیم به چاک.
    فرنازورامان_امیر....
    فرنازورامان و امیر_خخخخخ...
    فرناز_رامان حواست به امیر نبوده ها.
    رامان_اووووف با آخرین سرعت جی پی آراس خبرا بهت میرسه.چی بگم والا
    یکی عینه ما تاحالا دسته عشقشم نگرفته یکی عینه امیر که عشقشو...
    فرناز_آره دیگه.آهان نکنه شماهم مثه آقاامیر میخوای که...
    رامان_نه بابا من غلط بکنم خانوم سفیدبرفی منوبه این خوشگلی باچشای قهوه ای
    وموهای عـریـ*ـان تاسره کمرش با استیل روفرم نازش با اون سیمای سیاه یکی
    میکنی؟
    فرناز_خخخخ این دیونه بازیات نبودکه منو مخ نمیکردی دیونه.
    امیر_عاشقتم به مولا دربست چاکرتم.
    فرناز_نوکره داش رامان.
     

    farnazgoudarzi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/07
    ارسالی ها
    52
    امتیاز واکنش
    130
    امتیاز
    136
    محل سکونت
    پاریس کوچولو(بروجرد)
    بخش پنجم:پیشنهادبازیگری

    فرنازبرگشت معلوم بودحالش بهتره حاله منو سیما هم بهترشده بودامدنشست کناره
    منوشروع کردبه تعریف کردن که امروز چی شده داشت حرف میزد که گوشیش
    زنگید.
    _الوبله؟
    _بله خودم هستم شما؟
    _آهان خوبین شما آقای سعیدی؟
    _مرسی مچکرم ممنون.
    _چه پیشنهادی؟
    _بازی؟فیلمه خودتونه؟
    _اوهوم چشم پس من خبرشوبهتون میدم.
    _خوشحال شدم صداتونو شنیدم آقای سعیدی فعلا.
    _خدانگهدار.
    مهیا_کی بودخانوم خانوما؟
    فرناز_وایییییییییی خداجونم عاشقتم.
    سیما_چی شده فرناز؟
    فرناز_واااااااااای باورتون نمیشه سعیدی بود.
    مهیا_سعیدی کیه؟
    سیما_بهرام سعیدی؟
    فرناز_آره دیگه بهم پیشنهاده بازی تو فیلمشو داد.
    سیما_ای خر شانس....
    فرناز_خخخخ توکورشود هرآن کس که نتواند دید.
    مهیا_بابا اووووف تودیگه کی هستی؟
    فرناز_فرنازم درخدمت شما.
    سیما_خخخخخ بابا فرناز.بیا گوشیتو بگیر آقاتون خودشو کشت.
    فرناز_سلام عشقم.
    رامان_سلام خانوم خوشگلم.
    فرناز_کجایی نفسم؟
    رامان_خونه چی شده کبکت خروس میخونه؟
    فرناز_هیچی دارم بازیگر میشم.
    رامان_چی؟؟؟
    فرناز_ب-ا-ز-ی-گ-ر.
    رامان_با اجازه کی؟
    فرناز_خودم دیگه.
    رامان_توغلط میکنی.
    فرناز_چی گفتی؟
    رامان_همون که شنیدی.
    فرناز_الو.الورامان.الو.اه قطع کرد.
    رامان اصلا راضی نبود که فرنازمشهور بشه حتی با مجری شدنشم خیلی مخالف
    بود فرناز که نبود به من گفته بود
    رامان_فرنازماله منه کسی اسمشو بیاره زندش نمیذارم.فرنازهم خوشگله هم
    خوش استیل هرپسری آرزوداره که با همچین دختری باشه هنوزهیچی نشده
    اسمش افتاده روزبونا مهیاآجی به خداوندی خدا دارم ازحسادت میمیرم ولی هیچی
    هم نمیتونم بهش بگم.
    دلموزدم به دریا بایدبه فرنازمیگفتم با اینکه به داداشم قول داده بودم که چیزی به
    فرناز نگم.
    مهیا_آجی؟فرنازباتوام ها.
    فرناز_ها؟؟تلفنورومن قطع میکنه؟نشونش میدم فکرکرده کیه؟دوتا عشقم بستم به
    پاش فکرکرده چه خبره؟
    مهیا_فرنازآروم باش آجی فقط گوش کن.
    فرناز_بگو...
    مهیا_راستش نبودی رامان به من گفت که...
    فرناز_یعنی چی ؟میه من نباید برا خودم تصمیم بگیرم؟آخه من چه گناهی کردم؟
    مهیا_بده دوست داره؟عوضه اینکه خوشحال بشی نگرانته ناراحتم میشی؟ای
    خاک.
    فرناز_دوسم داره میدونم توهم خوب میدونی که چقد برام عزیزه ولی منم کارمو
    دوس دارم این انصافه؟
    مهیا_فرناز رامانبه خاطره تو یه ساله که هیچ دختری رو به جز تو نمیبینه یه
    ساله که ورزش موردعلاقشو به خاطره تو کنار گذاشته یه ساله که فقط تورو
    میبینه تو این 1ماه وخورده ای که نبودی بهت خــ ـیانـت نکرد فرناز بفهم رامان یه
    ساله به عشقت زندگی میکنه بفهم که یه ساله زندگیشومختل کرده به خاطره تو فقط.
    سیما_بس کنید دیگه اه خل شدین ها.
     

    farnazgoudarzi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/07
    ارسالی ها
    52
    امتیاز واکنش
    130
    امتیاز
    136
    محل سکونت
    پاریس کوچولو(بروجرد)
    بخش ششم:تصادف
    همه چی مثه قصه شروع شد،دست دلم جلوچشم توروشد
    حال چشای توخوب بودازاول،امدی حال منم زیروروشد
    عاشقتم بایه قلب شکسته،عاشقتم ولی خسته ی خسته
    من همونم که عالم وآدم،دلشوجزتوبه هیشکی نبسته
    تورومیخوامت،تورومیخوامت،مثه دیونه ها دوس دارمت
    خیره میمونم به دوتا چشمات،توروبااین چشما میشناسمت
    تورومیبینم،تورومیخوامت،آخه چشمای تو جادوییه
    یه جوره دیگه،عاشقتم من،دله من عاشقه عاشقیه
    تومثه قصه ی ماهی و دریا،تو مثه بغض توسینه ی ابرا
    تومثه روزای بارونی خوبی،باتوعوض شده معنی دنیا
    تو مثه ساحله خیسه شمالی،مثه یه لحظه عالیه عالی
    تومثه واقعی بودن رویا،تومثه آرزو اما محالی
    تورومیخوامت،تورو میخوامت،مثه دیونه هادوس دارمت
    خیره میمونم به دو تا چشمات،توروبا این چشا میشناسمت
    تورومیبینم،تورومیخوامت،آخه چشمای توجادوییه
    یه جوره دیگه،عاشقتم من،دله من عاشقه عاشقیه
    (چشمای جادویی)
    (مهدی احمدوند)
    رها_کجایی تو دختر؟این همه صدات کردم حواست کجا بود؟
    فرناز_سلام.هندزفری توگوشم بودنشنیدم.
    رها_چته پکری؟
    فرناز_هیچی با رامان دعوام شده.
    رها_اوخی چیکارش داری داداشمو هان؟؟؟
    فرناز_هیچی نقره داغش کردم تو هم فقط طرفه داداشاتی ماشالا یکی دوتا داداش
    هم نداری که.
    رها_بداخلاق نشودیگه.
    فرناز_بداخلاق داییته.
    رها_فرنــــــــــــاز!!!!!بپا ماشین
    فرناز_هـــــــــــا!!!!آخخخخخخ
    رها_یا خــــــــــدا.فرناز؟فرناز؟فرنـــــــــــــــاز؟
    راننده_خانم؟خانم حالتون خوبه؟
    رها سرشو که بالا آورد و پسره رودید به نظرش خیلی آشنا امد.
    رها_مگه کوری مرتیکه؟جلوتونمیبینی؟جوابمو نمیده ببین منو یه مواز سرش کم
    بشه زندت نمیذارم فهمیدی یا نه؟
    راننده_خانوم عمدی که نبوده حالا هم عذر میخوام آروم باشین لطفا گریه نکنین.
    این دختره برای راننده ماشین خیلی آشنا بود.
    رها_چی چیو آروم باشم؟نگاش کن همه صورتش غرقه خونه مگه نمیبینی؟
    راننده_بلندش کن ببریمش بیمارستان بجم.
    رها_دره ماشینوبازکن.
    رها_الو....مهیا کجایی؟
    مهیا_سلام رها بیرونم چطورمگه؟
    رها_پاشو بیا بیمارستان چمران بجم.
    مهیا_کجا؟؟بیمارستان براچی؟؟
    رها_بیا میگم برات فقط بجم تورو خدا.
    مهیا_باشه باشه امدم پنج مین دیگه اونجام.
    وقتی رسیدم بیمارستان یه پسره قد بلند خوش استیل چارشونه رودیدم که پشتش
    بهم بودیکم جلوتر ازاون رها رو صندلی نشسته بودوداشت اشک میریخت قلبم
    داشت ازدهنم میزد بیرون نمیدونستم چی شده تا بیمارستان نفهمیدم که چجوری
    خودمو رسوندم.
    رها_ م..م..مهیا ف..ف..فر..ناز
    مهیا_فرنازچی؟
    رها_تو..تو اتاق..عمله
    مهیا_چی؟؟؟فرناز؟؟؟
    رها_آره.
    بعدازاینکه رها برام گفت چی شده برگشتم سمت پسره نشسته بود روی یکی
    ازصندلی هاودستاشوگذاشته بودروی صورتش به خودم مسلط بودم برعکس رها
    نباید خودمو می باختم جلو پسره وایسادم.
    مهیا_ببخشید آقا؟
    سیاوش_جانم؟
    سرشو که بالا آوردکپ کردم بدجوری تو هنگ بودم سیاوش بود عشق اول
    فرنازآره خودشه چقد عوض شده چقدم خوشگل و خوشتیپ شده.
    مهیا_سیاوش؟؟؟!!!
    سیاوش_مهیا!!!؟؟؟
    مهیا_آره خودمم.
    سیاوش_اینجا چیکار میکنی؟
    مهیا_فرناز اینجا امدم.
    سیاوش_چی؟؟؟فرناز؟!!!اینجابرای چی؟
    مهیا_تصادف کرده.تواینجا چیکارمیکنی؟
    سیاوش_باماشین زدم به یه دختره...مهیااااااا؟!نگوکه فرنازبوده
    مهیا_سیاوش زدی به فرناز الآنم تو اتاق عمله دعا کن بمیره.خوشحال میشی نه؟
    سیاوش_چی میگی مهیا؟هرکی ندونه توکه میدونی.
    مهیا_آره میدونم ببخش بدجوری اعصابم بهم ریخته.سیاوش چیکارکنیم؟
    سیاوش_نمیدونم مهیا نمیدونم.
    هردومون سرامون و انداخته بودیم پایین وتوفکربودیم وداشتیم برای فرناز دعا
    میکردیم سیاوش بلند شدرفت واز توی ماشین قرآن آوردوشروع کرد به خوندن
    میدونستم که حالش خرابه سیاوش داغون بود اینو میدونستم سیاوش کم آورده بود
    به عینه میشدهمه چی رو تو صورتش ببینی.کم چیزی نبودتنهاعشقه
    زندگیشوانداخته بود روی تخت بیمارستان.
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    farnazgoudarzi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/07
    ارسالی ها
    52
    امتیاز واکنش
    130
    امتیاز
    136
    محل سکونت
    پاریس کوچولو(بروجرد)
    بخش هفتم:اشک یه مرد

    دیگه طاقتنیاورداشکشودیدم.آره اشکه سیاوشو دیدم !اشکه پسری که بین هرچی
    پسربود مغرورترینشون بودآره سیاوش اشک میریخت ومنم باهاش اشک
    میریختم.غرورشو شکوندفقط به خاطره فرنازی که همه ی زندگیش بود به خاطره
    دختری که ترکش کرد تا عشقش راحت زندگیشوکنه.بلندشدو رفت دره آی سی یو
    و زل زد به فرنازش توی این چند هفته ای که گذشته بود انگار که یه عمربهش
    گذشته.رامان امدبعداز4هفته که ازفرناز بی خبر بودو کسی هم بهش خبر نداده بود
    خیلی زودخودشوبه مارسوند رامان و سیاوش همو دیدن یه مدت طولانی سکوت
    بودوبعدش.
    رامان_تواینجاچیکارمیکنی؟
    سیاوش_به توربطی نداره.
    رامان_عععع لابت به تو ربط داره.
    سیاوش_رامان حوصلتوندارم برو پی کارت.
    رامان_به تو ربطی نداره من میخوام چیکارکنم.
    سیاوش_اتفاقاخیلی ربط داره فرنازم داره رو اون تخت جون میده 2ساله ندیدمش
    حالا هم که دیدمش اینجوره رامان فقط ازجلو چشمم گورتو گم کن تاخودم گوربه
    گورت نکردم.
    رامان_هوووی اسم فرنازوتودهنت نیار.
    سیاوش_ اینقدر زر زر نکن.
    مهیا _اه بس کنین تو رو خدا فرناز4هفتس توکما اگه به هوش نیاد میدونین چی
    میشه؟پس هردوتون خفه شین مخصوصا تو رامان.
    رامان_مهیا؟؟؟من؟؟!!
    مهیا_آره تو،سیاوش برام همه چی رو گفت فقط حرف نزن خوب؟فقط حرف نزن.
    رامان_مهیا....
    مهیا_خفه شو. سیاوش بریم پیش دکتر.
    سیاوش_آقای دکتر مشکل چیه؟
    دکتر_راستش سرش بدجوری ضربه خورده اما شانسی که آورده اینه که ضربه
    مغزی نشده.الآن داره نفس میکشه و زندست و حالشم خوبه اما توی کماست و
    تاکی تو این وضعیت میمونه مشخص نیست.
    از اتاق که امدیم بیرون حاله هردومون خراب بود رها و سیما و علی و امیر تو
    اتاق انتظار نشسته بودن همه بچه ها امده بودن وسر زده بودن این اتفاق هممونو
    بد جوری ناراحت کرده فرناز برا هممون خیلی عزیزه چون در حق هممون خیلی
    خوبه و همه مدیونشیم.توفکروخیال بودم که یه دفه صدای سیاوش و رامان کله
    سالن و پرکرد.
    سیاوش_ باز زر زدی؟تا کی میخوای بلوف بزنی؟
    رامان_ببین منو تو براش تموم شدی.
    سیاوش_به تو ربطی نداره.دلم برات میسوزه بدبخت هر سری که داره باهات
    حرف میزنه تو فکرش به فکره منه به اینکه به من من خــ ـیانـت نکنه دهنه منو
    بیشتر از این باز نکن فقط از جلو چشمم گورتو گم کن رامان.
    رامان_ولی من واقعا دوسش دارم.
    سیاوش_توگه خوردی بی ناموس د میگم گورتو گم کن نمیفهمی؟
    رامان_حرفه دهنتو بفهک سیاوش.
    پرستار_آقای دکتر؟آقـــــــــای دکتر؟مریض رفت آقای دکتر؟
    سیاوش_چی؟؟؟کدوم مریض؟؟
    دکتر_شوکوبیارین بدویین.
    دیگه صدام در نیومدفقط سیاوشو دیدم که از بالا افتاد و زیره پام خالی شد دیگه
    هیچی نفهمیدم.
     

    farnazgoudarzi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/07
    ارسالی ها
    52
    امتیاز واکنش
    130
    امتیاز
    136
    محل سکونت
    پاریس کوچولو(بروجرد)
    بخش هشتم:عشق
    مهیا_الو سلام سیاوش کجایی؟
    سیاوش_بیمارستان چطور؟
    مهیا_آهان.هیچی منم دارم میام.فعلا.
    سیاوش_باش فعلا.
    یه ماه میشه که فرناز تو کماست2روز پیش رفت ضربان قلبش قطع شده بود اما
    خدا برش گردوند.
    مهیا_سیاوش؟!؟!
    سیاوش_جانم مهیا؟
    مهیا_اونجاروببین دستش...
    سیاوش_کجارو؟دسته کی؟
    مهیا_فرناز...
    سیاوش_کو؟؟!!!آره...
    مهیا_پرستـــــار؟؟؟
    پرستار_بله خانم؟
    مهیا_دست...دس..دستش...ت..ت..تکون...میخوره...
    سیاوش_بجم خانوم بجـــــــم.
    پرستار_آقای دکتر؟؟!!آقای دکتر؟
    دکتر رفت بالای سره فرنازبعدازیه 10مینی امد بیرون و گفت.
    دکتر_ماهمه تلاشمونو کردیم،همیشه توکلتون بخداباشه.
    وقتی که دیدمنو سیاوش چقدرحالمون خرابه و فقط منتظره آخره حرفشیم گفت.
    دکتر_الآنم خداجوابتونو دادبیمارتون برگشت تبریک میگم.
    مهیا_خدایاشکرت.
    سیاوش_نوکرتم خـــــــــــــداااا.
    مهیا_آره حتما ولی فقط یکیتون.
    سیاوش_مرسی آقای دکترنمیدونم چجوری تشکر.
    دکتر_ازخدا تشکرکن پسر،معلومه که چقد دوسش داری درضمن به بابات هم
    سلام برسون.
    سیاوش_چشم آقای دکتر.
    مهیا_سیاوش توبرو داخل.
    سیاوش_من برم؟!!؟
    مهیا_آره توبرو.
    سیاوش_خوب،آخه چیزه...
    مهیا_هیییش هیچی نگو برو داداشم.
    رفت و نشست کناره تخت فرناز وقتی چشمش به چشم فرناز افتاد فقط گفت.
    سیاوش_سلام خانومم.
    فزناز_سلام...
    اشکه هردوشون درامدبی صدا گریه میکردن همو نگاه میکردن و اشک میریختن
    و میخندیدن فرناز تازه واقعیت رو فهمیده بود.هردوشون بعده این همه وقت و
    اتفاق بازم تا چشمشون به چشم هم خورد نتوستن منکره عشقشون بشن.
    عشق مثه دیدن راه درست تو دوراهی
    عشق مثه تو،که توتاریکی هام مثه ماهی
    عشق مثه شوری اشکه رو لب ،که قشنگه هرزگاهی
    عشق مثه ظهره باطعم عسل،مثه جونه
    عشق مثه رویای نمیه شبه،نمیمونه
    عشق مثه عشقه فقط که فقط ،توی قلبای مهربونه
    عشق مثه درده دله منه واقعا
    عشق مثه چشمای خیسه یه آدم،دلیله سربه را شدنه
    عشق یعنی غیرتوازهمه خستم،یعنی میگی مواظبت هستم
    مثه راهه نجات منه
    عشق مثه لمثه یه صورت خیس،مثه دستات
    عشق مثه آتیشه تودله شب،مثه فریاد
    عشق مثه مهره توکه یه دفه،بی هوا به دلم افتاد
    عشق مثه بغضای بی سروته تو غروبه
    عشق مثه گریه بیخودیه، ولی خوبه
    عشق مثه بارون اول صب،که رو پنجره میکوبه
    عشق مثه درده دله منه واقعا
    عشق مثه چشمای خیسه یه آدم،دلیله سربه را شدنه
    عشق یعنی غیرتوازهمه خستم،یعنی میگی مواظبت هستم
    مثه راهه نجات منه
    (میثم ابراهیمی)
    (عشق)
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا