اسم داستان:
اسم نویسنده: زهرا رحیمی
دلیل:مسابقه داستان کوتاه
ژائر داستان:درام،عاشقانه،نسبتا مذهبی
رمان من نماد وفاداری،صبر ودر هر شرایطی شکر خداست
خلاصه:
داستان از دوماه قبل از شروع جنگ ایران و عراق شروع میشه که از بد شانسی خانواده، پدر خانواده که کارگر پالایشگاه نفت هست و در یکی از روستا های شهر اصفهان زندگی میکنند و زادگاهشون هست مجبور میشوند به دلیل انتقال اجباری یک ماه بعد درخرمشهر باشند ساکن آنجا شوند و درست یکماه بعد جنگ شروع میشود و...
نکته مهم رمان من اینه که با لحجه شیرین اصفهانی بیشتر حرف میزنند هر چی باشه اهل روستا های اصفهانند و سال ۱۳۵۹بوده پس شهر ها به هیچ وجه لحجشون رو از دست ندادن اصفهانی ها جملات خاصی ندارن فقط با لحجه حرف میزنند ولی اگه جمله خاصی بود داخل پرانتز معنی روانش رو مینویسم
سایت دانلود رمان نگاه دانلود
آخرین ویرایش توسط مدیر: