- عضویت
- 2015/09/24
- ارسالی ها
- 112
- امتیاز واکنش
- 2,773
- امتیاز
- 446
خلاصه : هرآدمی یک سرگذشتی داره ...یه قصه ! قصه ی آدما از وقتی شروع میشه که یک اتفاق ، زندگیِ عادیشون رو تغییر میده !
این داستان ، قصه ی یک دختری رو روایت میکنه به اسم سارا که خیلی وقته از خودش و زندگیش قطع امید کرده ...
یکی از غیر منتظره ترین اتفاق ها براش رخ میده که از نظرِ خیلی ها غیر ممکنه ! شاید اولش یک خواب باشه ولی خیلی زود حقیقی ترین لحظه ها که مثلِ یک رویا میمونه به وقوع می پیونده !
این داستان دو نوع عشقِ متفاوت رو به تصویر میکشه ! عشقی که به زمین محدود میشه و عشقی که از زمین فراتر میره و درگیرِ آسمون میشه !
درست لحظه ای که تو را درخواب دیدم به وجودت ایمان آوردم وازهمان لحظه عاشقت شدم ! تو راخواستن، همانندِ تقدیر ...فراترازاراده ام بود !
پس ... هیچگاه به پایان فکر نکن ، اندیشیدن به پایانِ هرچیز ، شیرینیِ حضورش را تلخ میکند ! بگذارپایان تورا غافلگیر کند ...
همچون آغاز !
مقدمه
به نام آفریننده ی قلب ها
[FONT=&]قرارماکی شد؟[/FONT]
[FONT=&]بگوکدوم رویا؟[/FONT]
[FONT=&]شب کدوم ساحل؟[/FONT]
[FONT=&]لب کدوم دریا؟![/FONT]
[FONT=&]میخواهمت چنان که شب خسته خواب را![/FONT]
[FONT=&]میجویمت چنانکه لب تشنه آب را![/FONT]
[FONT=&]محوتوآم چنانکه ستاره به چشم صبح یا شبنم سپیده دمان آفتاب را ![/FONT]
[FONT=&]بیتابم آنچنانکه درختان برای باد یاکودکان خفته به گهواره تاب را![/FONT]
[FONT=&]بایسته ای چنانکه تپیدن برای دل یاآنچنانکه بال پریدن عقاب را![/FONT]
[FONT=&]حتی اگرنباشی می آفرینمت چونانکه التهاب بیابان سراب را![/FONT]
[FONT=&]قلبهایی دراطرافمان هستند که همه فرشته اند ![/FONT]
[FONT=&]قلبهایی خالص پاک وزیبا که محبت خدایند وهرگاه به آنها نیازداشته باشی به یاریت می آیند!
دوفرشته باهم معناپیدامیکنند ، همانطورکه دوانسان باهم زندگی میکنند ![/FONT]
[FONT=&]پرنده ای کوچک روی لبه پنجره نشسته بود...[/FONT]
[FONT=&]آرام به سمتش رفتم ومقداری دانه جلویش پاشیدم ...[/FONT]
[FONT=&]پرنده های زیبا همیشه جلوی پنجره ی کلبه لانه میکنندومن بسیار آنهارادوست دارم...[/FONT]
[FONT=&]همیشه دوستانشان رافرامیخوانندچون میدانندکه حسابی به آنها درکلبه ی من رسیدگی میشود[/FONT]
[FONT=&]لبخندزدم ودرحالیکه نوازشش میکردم گفتم :آخی پرنده کوچولوتوهم مثل من تنهایی؟آره؟منم مثل توخیلی[/FONT]
[FONT=&]وقته که تنهام ودنیام کوچیک ودلگیرشده ...[/FONT]
[FONT=&]آه کشیدم ومشغول ساختن لونه ی جدیدبرای پرنده ها شدم ...[/FONT]
[FONT=&]اوناباوجود داشتن لونه بازم میان توکلبه واطراف تختم میشینن !هرروزباصدای آوازشون بیدارمیشم...[/FONT]
[FONT=&] یک روزتکراری وخسته کننده دیگه!رهامیاددنبالم تاباهاش به خونه شون برم لباسای سرتاپامشکیم ومیپوشم وبه خودم توآینه نگاه میکنم...[/FONT]
[FONT=&]یک دختر لاغر باچشمای عسلی !به رنگ های تیره عادت کردم ودلم نمی خواد به سمت هیچ رنگ دیگه ای برم...[/FONT]
[FONT=&]زندگی من اونقدر پرازدرده که هرجاشو سرک بکشی، بوی مرگ میده... بوی مرگ ![/FONT]
[FONT=&]روی لبه ی پنجره میشینم وساز دهنیم وروی لبم قرارمیدم وشروع میکنم به نواختنش...[/FONT]
[FONT=&]حس خوبی دارم صدای آوازپرنده ها اروم وزیبا کنارم به گوش میرسه ...[/FONT]
[FONT=&]ازبچگی همه اش تنها بودم وهیچکس رونداشتم مامان رها همیشه مثل یک مادرواقعی بهم محبت میکرد [/FONT]
[FONT=&]وهواموداشت ولی من که میدونستم مامان واقعیم نیست به خاطرهمین ازشون جداشدم وگفتم که میخوام تنهازندگی کنم خیلی درد داره که همیشه مثل یک بچه یتیم باهات رفتارکنن وبرات دل بسوزونن[/FONT]
[FONT=&]این شدکه تنهایی روترجیح دادم .[/FONT]
[FONT=&]حتی تو مدرسه هیچکس باهام دوست نمیشد ...هیچوقت کسی دوسم نداشت ...ازوقتی کوچیک بودم پرنده ها می اومدن اطرافم ...فقط اونا بهم وابسته بودن ودوسم داشتن ! همیشه تعجب میکردم که چرا پرنده ها این همه دوستم دارن !من که دختره خوبی نیستم ...هیچکس منو دوست نداره ! پس چرا پرنده ها میان پیشم ؟ ![/FONT]
[FONT=&]فقط دلمو خوش کرده بودم به آوازپرنده ها ...به اینکه اونا همیشه کنارم بودن و تنهام نمیذاشتن ![/FONT]
[FONT=&]وقتی خیلی کوچیک بودم از اونا خواستم که برن به آسمون و صدامو به خدا برسونن ! [/FONT]
[FONT=&]بهشون گفتم برن پیش خدا و بگن که من خیلی تنهام و هیچکس رو ندارم ! فکر میکردم خدا فقط صدای پرنده ها رو میشنوه ![/FONT]
[FONT=&]همیشه باخودم میگفتم : " بالاخره یک روزاون کسی که منو دوست داره میاد ومنو پیدا میکنه " ![/FONT]
[FONT=&]آخه هیچوقت نمیخواستم باور کنم که کسی دوستم نداره ![/FONT]
[FONT=&]هرچند الان دیگه به تنهایی عادت کردم ! به این که برای هیچکس مهم نباشم ! پس منتظرِ هیچکس نیستم !!! [/FONT]
[FONT=&]امروزهجده ساله میشم و...
[/FONT]
[FONT=&]
آراد : فرشته . آراینده [/FONT]
[FONT=&]سارا: پاک و زلال و دورازآمیختگی
امیرکیان : سرور و بزرگوار
[h=3][/h]
آخرین ویرایش توسط مدیر: