شعر زن (اشعار)

  • شروع کننده موضوع saeid_shz
  • بازدیدها 3,082
  • پاسخ ها 124
  • تاریخ شروع

saeid_shz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2013/12/05
ارسالی ها
983
امتیاز واکنش
3,188
امتیاز
471
زن گریه های روز و شبش فرق میکند
سردردهای بی سببش فرق میکند
گرچه اسیر کشمکش سیب و گندم است
اما برای عشق تبش فرق میکند
میخندد و به روت نمی آورد ولی
لبخند عشـ*ـوه و غمش فرق میکند
باید درست ساعت 2 عاشقش شوی
یک ثانیه جلو،عقبش فرق میکند
زن نعمتیست،هدیه ای فرستاده از بهشت
هر لحظه طعم سرخ لبش فرق میکند
روز از سر غرور و شب از درد عاشقی
زن گریه های روز و شبش فرق میکند


hanghead.gif
 
  • پیشنهادات
  • saeid_shz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/05
    ارسالی ها
    983
    امتیاز واکنش
    3,188
    امتیاز
    471
    زن

    جوری عاشقت میشه
    که حس میکنی
    هیچوقت از پیشت نمیره...
    ولی


    وقتی که میشکنه
    جوری میره
    که حس میکنی
    هیچوقت عاشقت نبوده...
     

    saeid_shz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/05
    ارسالی ها
    983
    امتیاز واکنش
    3,188
    امتیاز
    471
    زن رو بايد بغـ*ـل کرد و بی دليل بوسيد
    حتی وقتی آرايش نداره
    دو روز وقت نکرده ابروهاشو برداره
    موهاشو برات براشينگ نکرده
    پيژامه ت رو پوشيده

    و خودشو گوله کرده تو تخت
    تو جای خالی تو که هنوز گرمای تنتو داره
    که سرشو فرو کرده تو بالشت
    که بوي تنتو , نه ادکلنت , بوی تنتو با لـ*ـذت
    با هر نفسش بکشه توی ريه هاش
    زن رو بايد بغـ*ـل کرد و تو بغـ*ـل نگه داشت
    و با همه شلختگی ظاهريش عاشقونه بوسش کرد
    تا احساس امنيت کنه که مردش همه جوره دوسش داره


     

    saeid_shz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/05
    ارسالی ها
    983
    امتیاز واکنش
    3,188
    امتیاز
    471
    زن را نمی شود درک کرد..
    زن را نمی شود فهمید..
    زن را نمی توان شناخت..
    زن را نمی توان عوض کرد..
    زن را حتی نمی شود فراموش کرد..
    زن را فقط می توان عمیــــــــــــــــــق دوســت داشت.......

     

    saeid_shz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/05
    ارسالی ها
    983
    امتیاز واکنش
    3,188
    امتیاز
    471
    چهـ حریصانهـ مرا بوسیـבے

    و چهـ وحشیانهـ رختم را בریدے
    و مـטּ چهـ عاشقانهـ دست بر هوسهایــت کشیـבم

    اما کاش میفهمیـבے که زטּ

    تا عاشق نباشد

    نمے بوسـב

    نمے بویــــב
    و تسلیم نمے کنـב رویاهاے عریانیـش رآ
     

    saeid_shz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/05
    ارسالی ها
    983
    امتیاز واکنش
    3,188
    امتیاز
    471
    اﯾﻨﺠﺎ ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ...
    ﻣﻬﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﺁﺏ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ! ﻗﺎﺿﯽ ﺟﯿﺮﻩ ﺑﻨﺪﯼ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ!
    آنچه نقد است فقط جان توست،ﮐﻪ ﻗﺴﻂ ﺑﻨﺪﯼ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ..!!!
     

    saeid_shz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/05
    ارسالی ها
    983
    امتیاز واکنش
    3,188
    امتیاز
    471
    به لبهایم مزن قفل خموشی
    که در دل قصه ای ناگفته دارم
    ز پایم باز کن بند گران را
    کزین سودا دلی آشفته دارم
    بیا ای مرد ای موجود خودخواه
    بیا بگشای درهای قفس را
    اگر عمری به زندانم کشیدی
    رها کن دیگرم این یک نفس را
    منم آن مرغ آن مرغی که دیریست
    به سر اندیشه پرواز دارم
    سرودم ناله شد در سـ*ـینه تنگ
    به حسرتها سر آمد روزگارم
     

    saeid_shz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/05
    ارسالی ها
    983
    امتیاز واکنش
    3,188
    امتیاز
    471
    با مردها نمی شود دردِ دل کرد ،

    احساسات مردها در قلبشان نیست !

    حتی وقتی احساساتی میشوند ،

    دستت را به گرمی نمی فشارند ؟!

    نگاه تنهایت را به گرمی همراهی نمی کنند ،

    بلد نیستند هم دردی کنند !!!

    بلد نیستند عشق بورزند !!!

    مردها فقط بلدند عشقبازی کنند !

    حتی در اوج بدبختی و تمام حسهای بد تو ،

    و دردناک تر این است که خیال می کنند این تو را آرام می کند . . .
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا