شعر زن (اشعار)

  • شروع کننده موضوع saeid_shz
  • بازدیدها 3,082
  • پاسخ ها 124
  • تاریخ شروع

saeid_shz

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2013/12/05
ارسالی ها
983
امتیاز واکنش
3,188
امتیاز
471
اﯾﻨﺠﺎ ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ...

ﻣﻬﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﺁﺏ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ!

ﻗﺎﺿﯽ ﺟﯿﺮﻩ ﺑﻨﺪﯼ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ!

آنچه نقد است فقط جان توست،ﮐﻪ ﻗﺴﻂ ﺑﻨﺪﯼ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ!!!
 
  • پیشنهادات
  • saeid_shz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/05
    ارسالی ها
    983
    امتیاز واکنش
    3,188
    امتیاز
    471
    مردی که بازوهاش بلا استفاده مونده باشه مرد نیس ...
    مردی که بغلش محل آرامش "یکی" نباشه مرد نیس ...
    مردی که حسرت آغوشش به دل "یکی" مونده باشه مرد نیس ...
    مردی که از آغـ*ـوش گرفتن یه نفر... فقط یه نفر ... آرامش نگیره مرد نیس
    حالا هی برید رو بازوها و هیکلاتون کار کنید
    hanghead.gif





     

    saeid_shz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/05
    ارسالی ها
    983
    امتیاز واکنش
    3,188
    امتیاز
    471

    زنی که زیبایی اندیشه پیدا کرده باشد زیبایی بدنش را نشان نمی دهد...
     

    saeid_shz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/05
    ارسالی ها
    983
    امتیاز واکنش
    3,188
    امتیاز
    471
    ﺁﺩﻣﺎ ﺩﻭ ﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻦ :
    ﯾﺎ ﻏﺮﻭﺭﺷﻮﻧﻮ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﺷﻮﻥ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻦ
    ﯾﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﺭﻭ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﺷﻮﻥ ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ ﻭ ﺑﺎ ﻏﺮﻭﺭﺷﻮﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻦ !

     

    ♥ساحل♥

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/04/28
    ارسالی ها
    94
    امتیاز واکنش
    133
    امتیاز
    136
    محل سکونت
    AsEmAnE KhOdA
    حرفـــــــــــــــــــی که نتونــــــــــــــی بگیـــــــــــــ
    دیگه حـــــــــــــــرف نیستــــــــــــ
    درد استــــــــــــــــــ
     

    AMI74

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/07/06
    ارسالی ها
    3,739
    امتیاز واکنش
    79,331
    امتیاز
    966
    محل سکونت
    تهران
    میان این تعصب ها، میان جنگ مذهب ها!
    یکی افکار زرتشتی، یکی افکار بودایی
    یکی پیغمبرش مانی، یکی دینش مسلمانی
    یکی در فکر تورات است، یکی هم هست نصرانی!
    هزاران دین و مذهب هست، در این دنیای انسانی ...
    خدا یکی... ولی... اما... هزاران فکر روحانی ....
    رها کردیم خالق را گرفتاران ادیانیم!
    تعصب چیست در مذهب؟! مگر نه این که انسانیم!
    اگر روح خدا در ماست... خدا گر مفرد و تنهاست ....
    ستیز پس برای چیست؟!
    برای خود پرستی هاست ...من از عقرب نمی ترسم ولی از نیش می ترسم
    از آن گرگی که می پوشد لباس میش می ترسم
    از آن جشنی که اعضای تنم دارند خوشحالم
    ولی از اختلاف مغز و دل با ریش می ترسم
    هراسم جنگ بین شعله و کبریت و هیزم نیست
    من از سوزاندن اندیشه در آتیش می ترسم
    تنم آزاد، اما اعتقادم سست بنیاد است
    من از شلاق افکار تهی بر خویش می ترسم
    کلام آخر این شعر یک جمله و دیگر هیچ
    که هم از نیش و میش و ریش وهم از خویش میترسم...
    :dadad4:
    سیمین بهبهانی
     

    saeid_shz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/05
    ارسالی ها
    983
    امتیاز واکنش
    3,188
    امتیاز
    471
    زیـــــاد فـــرقـــی نـــكـــرده...

    خـــــوده خــــودشــــه

    فــــقــــــط!!!

    اونی كه داره باهـــاش قــــدم مـــی زنه...

    مـــــــــــن نــــیـــســتم....
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    saeid_shz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/05
    ارسالی ها
    983
    امتیاز واکنش
    3,188
    امتیاز
    471
    همیشه زنانگی خودتو حفظ کن
    هیچ موقع سعی نکن مرد باشی
     

    saeid_shz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/05
    ارسالی ها
    983
    امتیاز واکنش
    3,188
    امتیاز
    471
    روزی چنـــد بـــآر __-__-__

    قـتـــلِ حــِسـَمــــ
    __-__-__-__
    کـار ِ هـرروز منــه​
     

    saeid_shz

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/05
    ارسالی ها
    983
    امتیاز واکنش
    3,188
    امتیاز
    471
    مردم اينجا چقدر مهربانند ;دیدند کفش ندارم برایم پاپوش دوختند ,
    دیدند سرما میخورم سرم کلاه گذاشتند و چون برایم تنگ بود کلاه گشادتری
    و دیدند هوا گرم شد , پس کلاهم را برداشتند
    و چون دیدند لباسم کهنه و پاره است به من وصله چسباندند
    و چون از رفتارم فهمیدند که سواد ندارم محبت کردند و حسابم را رسیدند . خواستم در این مهربانکده خانه بسازم ، نانم را آجر کردند گفتند کلبه بساز . . . . .روزگار جالبیست،مرغمان تخم نمی گذارد ولی هر روز گاومان می زاید!
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا