شعر اشعار کاظم بهمنی

« «N¡lOo£aR» »

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/11/09
ارسالی ها
2,852
امتیاز واکنش
17,503
امتیاز
746
محل سکونت
گیلان
⚜⚜⚜⚜⚜⚜

دوباره عَهد میکنی
که نشکنی دلِ مرا
چه وعده ها که میدهی
به رغم ناتوانیَت !
#کاظم_بهمنی


⚜⚜⚜⚜⚜⚜
 
  • پیشنهادات
  • Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    قدر‌نشناس ِ عزیزم، نیمه ی من نیستی

    قلبمی اما سزاوار تپیدن نیستی !



    مادر این بـ..وسـ..ـه های چون مسیحایی ولی

    مرده خیلی زنده کردی، پاکدامن نیستی



    من غبارآلود ِهجرانم تو اما مدتی ست

    عهده دار ِ آن نگاه ِ لرزه افکن نیستی



    یک چراغ از چلچراغ آرزوهایت شکست

    بعد ِمن اندازه ی یک عشق، روشن نیستی!



    لاف آزادی زدی؛ حالا که رنگت کرده فصل

    از گزندِ بادهای هـ*ـر*زه ایمن نیستی!



    چون قیاسش می کنی با من، پس از من هرکسی

    هرچه گوید عاشقم،می‌گویی: اصلا نیستی!



    دست وقتی که تکان دادی عجب حالی شدم

    اندکی برگشتم و دیدم که با من نیستی
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    کسی که در حضور تو غـزل ارائه می کند

    حـرف نمی زند تو را ،عمل ارائه می کند


    فقـط برای کام خود لـب تو را نمی گزم

    کسی که شهد می خورد عسل ارائه میکند


    نشسته بین دفترم نگاه ِ لــــرزه افـکنت

    و صفحه صفحه شاعرت گسل ارائه میکند


    به کُشته مرده های تو قسم که چشم محشرت

    به خاطر ِ معـــاد تـو اجـــل ارائه می کند


    « رفــاه ِ » دست های تو شنیده ام به تازگی

    برای جــذب مشتری « بغـــل » ارائه میکند


    بگو به کعبه از سحر درون صـــف بایستد

    ظهــر ، قریش ِ طبع من هُبَل ارائه میکند


    ظهــر ، کیس ِ دینی و مـن و تـو و معـلمی

    که هی برای بـــودنت عـلل ارائه می کند!


    و غیبتی که می زند برای آن کسی ست که

    نشسته در حضــــور تو غزل ارائه می کند!
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    زمین شناس ِ حقیری تو را رصد می کرد
    به تو ستاره ی خوبم، نگاه ِ بد می کرد

    کنارت ای گل زیبا، شکسته شد کمرم
    کسی که محو ِتو می شد، مرا لگد می کرد

    تو ماه بودی و بوسیدنت نمی دانی
    چه ساده داشت مرا هم بلند قد می کرد

    بگو به ساحل چشمت که من نرفته چطور
    به سمت جاذبه ای تازه جزر و مد می کرد؟

    چه دیده ها که دلت را به وعده خوش کردند
    چه وعده ها که دل من ندیده رد می کرد

    کنون کشیده کنار و نشسته در حجله
    کسی که راه شما را همیشه سد می کرد
     

    Es_shima

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/13
    ارسالی ها
    2,751
    امتیاز واکنش
    29,248
    امتیاز
    846
    سن
    27
    محل سکونت
    ناکجا
    تیـــر برقـــی «چوبیم» در انتهای روستا

    بی فروغم کرده سنگ بچه های روستا

    ریشه ام جامانده در باغی که صدها سرو داشت

    کـــوچ کردم از وطن ، تنهــــا بـــــرای روستـــــا

    آمدم خوش خط شود تکلیف شبها،آمدم

    نـــور یک فانوس باشــم پیش پای روستا

    یاد دارم در زمین وقتی مرا می کاشتند

    پیکرم را بــوسه می زد کدخدای روستا

    حال اما خود شنیدم از کلاغی روی سیم

    قدر یک ارزن نمــی ارزم بـــرای روستــــا

    کاش یک تابـــوت بودم کــاش آن نجار پیر

    راهیم می کرد قبرستان به جای روستا

    قحطی هیزم اهالی را به فکر انداخته است

    بد نگاهـــم می کند دیــــزی سرای روستــا

    من که خواهم سوخت حرفی نیست اما کدخدا

    تیـــر سیمانـــــی نخواهد شد عصــــای روستــا

     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا