شعر اشعار رویا زرین

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 1,593
  • پاسخ ها 88
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
می توانی بنویسی
سلام
مرا ببخش
نشانی جزیره ی سرگردان شما را
در آبهای شور این اواخر
از دست داده ام
و ادامه دهی که : به هر حال
میان هر بطری به گل نشسته
نشان گنجی نیست
اصلا فراموش کن عزیزترینم
که روی مدار چند دقیقه مانده به امید
حجمی شناور است

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    چه قدر بد شده ام
    کافی ست خوب حساب کنی
    مجبور بوده ام به چند نفر سلام بگویم
    مجبور بوده ام به جای چند کشیده بگویم
    سپاسگزارم
    و چند اشتباه بزرگ و کوچک دیگر ؟
    که از نوشتنشان شرم می کنم
    مانده ام که
    از محضر دادگاه مربوطه
    تقاضای تبرئه خواهم کرد
    یا اشد مجازات ؟

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    سلام یگانه ترینم
    سپاسگزارم
    به خاطر تمام نامه های ناتمام و مچاله ات در باد
    لابد نامه را که باز می کنی
    سیگار سرد سفیدی
    کذاشته ای ما بین حرکت لبهات
    و چند سرفه می کنی که دوباره کبود می شوم از اختناق مجاری وحشت
    بگذر
    چه بهتر
    از خبرهای خوب و تازه بگویم
    دی شب دوباره خواب دیده ام
    تمام راه های جهان
    به خیال تو ختم می شوند

    -------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    مرا ببخش
    ناگزیرم از نوشتن این همه نامه های سربسته ای که
    امروز اواخر اردی بهشت سالی از این همه سالهای صبوری ست
    تا چند ساعت
    آینده
    چه نازادگانی که منتظرند
    تا ریه از هوای خرداد پر کنند
    تا چند ساعت آینده
    چه نوزادگانی که رها می شوند
    بر بستر سنگلاخ رودخانه های فصلی بی فرجام
    چشم های من که آب نمی خورند
    نه عزیزم
    این راه پیچ پیچ
    به ترکستان هیچ ضرب المثلی هم
    نمی رسد
    به قول خواهرم
    باید برای روزنامه تسلیتی بفرستم

    ------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    می روم رو به روی آیینه
    با مدادهای رنگی ام و
    این خطوط کمرنگ زیبایی ازلی و
    چند لحظه بعد
    الو ! تلفنچی ؟
    لطفا شماره ی مجنون
    خانم ! خوابتان بخیر
    خطوط ارتباطی مان
    با زمین و آسمان قطع است
    الو ، الو ، الو
    می خواهی دوباره عاشقم شوی یا
    نه نه نه
    حالا لیلای آیینه رو به روی چشمان حیرتم
    تکه تکه تکه خرد می شود
    و من کهرسم توبه نمی دانم
    می روم رو به روی آیینه ای دیگر
    تا با مدادهای رنگی ام
    از خطوط کمرنگ زیبایی ازلی
    چیزی بگویم

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    nika_beramiriha

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/15
    ارسالی ها
    1,175
    امتیاز واکنش
    2,472
    امتیاز
    426
    یکی بود
    یکی نبود
    و آن که به ضرس قاطع بود
    گفت : اتفاق شود
    و اتفاق من بودم
    و بعد تر تو
    و یا نمی دانم چه
    فرق می کند
    برعکس
    یکی نبود
    و آن یکی که بود
    گفت : مهر شود
    و مهر شد
    سقف و سایه و بستر
    اجاق و مطبخ و لبخند
    یکی نبود
    و آن یکی که بود گفت شک بشود
    و بعد شک از بعیدترین دریچه آفتابی شد
    یکی نبود
    و آنیکی
    گویی که هیچ
    نبوده باشد
    احتمالا گفت کینه شود
    و دود شد
    اجاق و مطبخ و لبخند
    و بعد تر زمین
    که دهکده است
    بودم بیمه نامه ی سوء تفاهم و سرقت و سلاخ
    سپس
    یکی که بود و نبودش
    گفت : باران شود
    و به این قلم قسم که باران شد
    و ما هنوز خیس
    گریه نبودیم
    که گفت : بازی تمام شود
    و شاید هنوز نگفته بود
    که رنگین کمان پلی
    از دو سوی دهکده رویید
     

    nika_beramiriha

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/15
    ارسالی ها
    1,175
    امتیاز واکنش
    2,472
    امتیاز
    426
    رایت از غربتی
    نوشته ام
    که جهانی است
    و تا چشم کار می کند از پرده ی اشکی نوشته ام
    که پوشانده تمام کوچه های
    مجاوری
    که ختم به خاکستری خوابگاه غروب است
    برایم نوشته ای
    اصلا
    به جای حفظ این همه قانون
    گوشواره های بدل بیاویز و
    سایه ی فیروزه ای بزن
    و گوشه ی لبهات
    برای مزمزه ، چند قطعه جاز سبک تر از کاه و
    فقط شبیه خودت که نباشی
    دیگر نه غربتی ست
    و نه بغض قرمزی
    که ماسیده روی سفیدی چشمت
     

    nika_beramiriha

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/15
    ارسالی ها
    1,175
    امتیاز واکنش
    2,472
    امتیاز
    426
    جای یک چارگوش
    سپید
    جای یک میخ کوچک و تیز
    مانده روی سـ*ـینه ی دیوار
    شاید این خالی
    عکس بادی در قفس بوده است
    رو به روی جوخه ی خاموش سنگی سخت
    شاید این
    تصویر گور مرد گمنامی
    در زمستان است
     

    nika_beramiriha

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/15
    ارسالی ها
    1,175
    امتیاز واکنش
    2,472
    امتیاز
    426
    چیزی به یاد نمی آورم
    نه از دندان های شیری خاک شده
    پای درخت سیب و
    نه از مشق های دو خط در میان عید و
    نه از شکاف های جمجمه ام
    صفحه ی سیزده از فصل چهارم تقویم کدام سال سیاه بود ؟
    نمی دانم
    فقط بعد ها شنیده ام
    که یک نفر آمده با دست های پر از گچ
    و روی تخته سیاه خیابان
    کروکی اقبال مرا کشیده و رفته است
    و بعد ها از عابرین سوال کرده
    من آن
    روز
    با شاخه گلی شکسته ، گوشه ی ل*ب*هام
    سراغ تو را با لهجه ی کدام پرنده گرفتم
    دیگر چه فایده
    که خیره بمانم به سپیدی این سقف ؟
    من که چیزی به یاد ندارم
    جز اینکه به احتمال قوی
    دیری است با له شدن الفت گرفته ام
    و دیگر کسی صدای کشیده ای که
    حتی شبیه نام تو باشد
    از میان لب های من نشنیده ست
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا