شعر اشعار شیون فومنی

  • شروع کننده موضوع *گیلار
  • بازدیدها 4,554
  • پاسخ ها 102
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
بخوان که

حروف سربی خون را بخوان به صفحه ی بالم
که مرغ نامه رسان کبوتران شمالم

بخوان که خسته ترینم بشاخه ی که نشینم
که داغ تازه نبینم که دلشکسته ننالم

شبی بد است و بدآئین که سایه های خبرچین
فزوده وزنه ی سنگین به زخم بال وبالم

چو اژدهای دمانی که خورده خون جهانی
قفس گشوده دهانی به زیر سایه ی بالم

ستاره خون و شفق خون سحر به پنجره مظنون
به آفتاب و گل اکنون دگر چه روی سئوالم

غروب تنگه خوابست خروش مرگ شهابست
عبور ساکت آبست گذشتن مه و سالم

نفس به سـ*ـینه بریدن به لاک لحظه خزیدن
همین شکسته پریدن همین جواز مجالم

کجای بیشه چنین است؟ که خصم ریشه زمین است
دلم گرفته از این است اگر که غمزده حالم

در آفتابم و سرما وزیده در تن من تا
نماز وحشت خود را کند اقامه نهالم

بخوان که غصه نپاید بهار رفته بیآید
گلی که مُشک تو ساید شود به سـ*ـینه مدالم

تو نان نقره ی ماهی به سفره های سیاهی
امید آنکه نخواهی تکیده همچو هلالم

همیشه باد گلویم پر از غمی که بگویم:
لبالب تو سبویم تر از لب تو سفالم

نشست توست شکستم شکست توست نشستم
که داربست تو هستم سقوط توست زوالم


 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ای عشق

    می بینی
    به قدر یک دریچه
    زنده ای
    به اندازه ی یک بـ..وسـ..ـه

    هنوزا
    در آشپزخانه
    توت فرنگی
    مربّا می کنی
    ای عشق

    ---
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    روستای آدمی

    یکریز می کوبد.

    چه می سراید
    این دارکوب پیر

    در گاوچرِ غروب
    نگاهش
    مادیانی یله است
    پنداری
    توکای جوان امّا
    چنین نمی انگارد
    با سرودش
    سازها شهری شده اند
    سوزها جهانی

    آه ...
    روستای آدمی
    روستای بزرگ تر از قصّه های بومی
    قصّه های بومی زمین

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ماهیگیران


    بر ساقه ی تابستانی رود
    ماهیگیران
    شکوفه های خونیِ آبند
    با قلّابی
    در آفتاب


    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    چیزی بگو

    می جویمت
    در تکانِ تنهایی
    گوش می سپارم
    به شُد آیندِ درختان
    سپید می نالند و
    سبز
    می مویند.

    لابلای علف ها
    در نیزار بارانت
    می جویم
    با چراغ هایی که از چشمانم
    گرفته ای

    چیزی بگو
    پنهان مشو در صدایت
    تا دیده شوی

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    انگیزه

    به یکبار
    درّه ای پُر از پروانه می شود
    آغوشم
    چنگ می اندازم
    شعرهایی کوتاه
    در دستان شب
    پرپر می زنند
    رهایشان می کنم
    در ماه
    خرده ریز واژه ها
    فانوس برمی دارند
    به جستجوی تو ...

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تفسیر

    زیبایی دیدنی نیست
    زیبایی سرودنی ست

    چشم می بندم
    نامی نیست
    نشانی نیست
    تنها تویی
    با گُلدان هایت
    با ترانه هایت
    و زمینی که مجمرِ کولیانست
    بر گردِ سرت


    ---
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    آبادی

    برگرد
    با تنهایی ات
    کجا می گریزی؟
    برگرد.

    گیسوانت را
    در بادهایم
    رها کن

    در من فرشتگانی ست
    با چشمانی ابریشمین

    پروانه هایم را کودکی باش
    با خال های سرخی
    بر سیب

    برگرد
    با تنهایی ات
    کجا می گریزی؟
    برگرد

    من آبادیِ توأم ...


    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    دورتر از خویش

    چه می کنی
    در چنبر پرچانگی ها
    چون واژگانی شنیده

    می درنگی بی شتاب
    می شتابی بی درنگ
    نمی گریزی
    در هجرانی تشویش

    در التقاطی ناموزن
    خراشیدنت را
    خروش می نمایانی

    دورتر از خویش
    بیندیش

    عمقی نخواهی داشت
    در نزدیکی های خویش ...


    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    سرشاری

    عشق تو
    فصل نمی شناسد

    چرا مأیوس بمیرد
    خرسند تو

    در باغ های بی گُل
    پروانه
    می نشیند
    بر لبخند تو.


    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا