شعر اشعار فرامرز فرحمهر

[Diba]

[FONT=&quot]خدایا[/FONT]​

​

...ما را از لجن آفریدی یا از عشق؟​

​

اگر از عشق هستیم​

​

پس چرا پا به هر کجا می گذاریم​

​

آنجا را به لجن میکشیم؟!​

​

چرا انقدر ذهنهای ما خراب است؟​

​

چرا هنوز یک نوستراداموس

پیدا نشده است که​

​

از پایان فرح بخش جهان که هیچ​

​

از شروع فرح بخش جهان بگوید؟​

​

خدایا​

​

کاش به جای آن سنگ طلایی که به زمین انداختی​

​

یک پاره سنگ هم به ذات عشق و معرفت...​

​

که در بازارهای مالی جهان...​

​

مثلا از طلا فروشی و یک گرم عشق و معرفت میخریدم​

​

[FONT=&quot]...[/FONT]با آن به کارخانه اسلحه سازی میرفتم و میشد عروسک سازی!

با آن به آفریقا میرفتم و میشد آمریکا!

و یا ...راه دور چرا؟!

با آن به مولوی میرفتم و میشد تجریش!
...کاش این جهان را جور دیگری می آفریدی!...
[FONT=&quot]از کتاب نتهای خارج: فرامرز فرحمهر[/FONT]​

​

 

[Diba]

درخت سبز(خارستان)



​

​

​

​

​

ای که خارستان زندگی ات را آتش زدی​

وقتی نفت میریختی​

چشمت به آن درخت سبز افتاد؟!
​

 

[Diba]

میانه رو...
​

[FONT=&quot]میانه رو که عشق را مـسـ*ـت میگردی​

مسیح میشویُ مصلوب با دست میگردی!

زیاد هم خوب باشی در این خراب!
بازیچه ی آدمهای پست میگردی...

اینجا قطب نماها به سمت ابلیس است
اینجا با تمام شهر یک دست میگردی!

دستهایت را در کاپشن تنهایی ات بکن
بالا بکش زیب را که ناهست میگردی!

اینجا شدیدآ هوای سرد نفرین است
اینجا با ابلیسکها قانع به نشست میگردی

حواست پرت شود با دوستانت میجنگی!
و با هر که قلبت را شکست میگردی...

[FONT=&quot]از کتاب نتهای خارج: فرامرز فرحمهر​

[FONT=&quot]
[/FONT]

​

[/FONT][/FONT]

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------​

​

 

[Diba]

قایق تنهایی....
​

​

[FONT=&quot]با قایق تنهایی[/FONT]​

​

از موجهای زیبای پول و تحصیل گذشتم​

​

از کنار سخره های آدمهای ساکن و بی کار​

​

تا جزیره های رویاها​

​

و خارستانهای زخمهای گذشته...​

​

حتی از من هم گذشتم...​

​

از منی که آرزوی داشتنِ
مشعوقه ای کمر باریک و وفادار را داشت ...​

​

آری از دختران کمر باریک و ظریف و زیبا هم گذشتم...​

​

از رودخانه های سرحال تحسین اطرافیان​

​

تا مردابهای تحقیر مگسهای بی کار!​

​

تنها و تنها گذشتم​

​

و در این گذشتن، گاهی گریه و گاهی خندیدم​

​

گاهی رقصیدم و گاهی رنجیدم...​

​

و حتی گاهی، قایقم را زدم کنار​

​

و بر شنهای سست قلبی، خانه ای ساختم!​

​

که بر سرم ویران شد!

...​

​

...و در نهایت، باز هم، قایقم را، انداختم به آب​

​

و به سمت آن صدا که از افقهای دور درونم
​

​

صدایم میزد، گذشتم...​

​

آییییییییی فرامرررررررررزززززززززززز من اینجایم!​

​

با موجهای زمان هم هویت نشو​

​

خانه ی تو اینجاستتتتتتتتتتتتتت؟​

​

آییییییییییی فرامرزززززززززززززز​

​

من همه ی پول و تحصیل و دختران کمر باریک و وفادار هستم!​

​

فرامرررررررررررررزززززززز ز تو اینجایییییییییییییییی​

​

بیا پسررررررررررررررر، بیاااااااااااااااااااا... ​

​

 

[Diba]

خاطره ی پوسیده...

​

​

​

[FONT=&quot]چنان مجنونی که با جسم مرده ی لیلی...​

​

[FONT=&quot]و حاضر به خاک سپاری[FONT=&quot]اش نیست​

[/FONT]​

[FONT=&quot]هر شب تو را به رختخواب می برم[/FONT]​

[FONT=&quot]ای خاطره ی پوسیده...[/FONT]​

[FONT=&quot]چنانی که گاهی تصور میکنم[/FONT]​

[FONT=&quot]تو به رختخوابم میبری[/FONT]​

[FONT=&quot]و تصورم میکنی...
[/FONT]​

​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[/FONT][/FONT]

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------​

​

 

[Diba]

چنان مسیح میبخشیدم...
​

​

آه عزیزم​

اگر میدانستم​

توی این روزها و ماه ها​

تنها آهی به یادم...​

اشکی...​

و یا دستت
​

به سمت گوشی...​

و یا تنها خواسته ای​

یکبار دیگر
​

صدایم را...​

باور کن​

چنان مسیح​

میبخشیدم...​

تو که میدانی​

تو که میدانی...
​

​

​

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

​

​

 

[Diba]

خودکشی...
​

[FONT=&quot]ساعت 12:30 دقیقه است​

​

[FONT=&quot]و هفت تیرم رو شقیقه است​

​

[FONT=&quot]چقدر تا پایان طاقتم مانده؟[/FONT]​

[FONT=&quot]چقدر تا پایان این صیغه است؟[/FONT]​

​

[FONT=&quot]چقدر مانده تا تو برگردی؟[/FONT]​

[FONT=&quot]دیگر وقت رفتن رسیده است[/FONT]​

[FONT=&quot]خیال[FONT=&quot]نکن، دستهای من به سمت توست[/FONT][/FONT]​

[FONT=&quot]دستهای تو ماشه را کشیده است![/FONT]​

...​

[FONT=&quot]ساعت 12:31 دقیقه است[/FONT]​

[FONT=&quot]و ترس و شجاعتم به هم پیچیده است[/FONT]​

[FONT=&quot]میترسم اما... عجیب است مُرده ام... !!![/FONT]​

[FONT=&quot]مغزم روی دیوار پاشیده است
[/FONT]​

​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

​

[/FONT][/FONT]

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------​

​

 

[Diba]

دستهای شعبده باز سرنوشت..
​

​

[FONT=&quot]
​

​

[FONT=&quot]هی دستهای شعبده باز سرنوشت​

​

[FONT=&quot]از آستینت بالا بیاور[/FONT]​

[FONT=&quot]جام بی خیالی را...[/FONT]​

[FONT=&quot]هنوز از کیسه ام[/FONT]​

[FONT=&quot]چند روزی جوانی مانده است...
[/FONT]​

​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[/FONT][/FONT]

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------​

​

 

[Diba]

به جهنم خوش آمدی
​

​

[FONT=&quot]
​

​

[FONT=&quot]وقتی که در عشق شکست خوردم​

​

[FONT=&quot]و از خوبی سرخورده شدم[/FONT]​

[FONT=&quot]کسی در گوشم گفت:[/FONT]​

[FONT=&quot]به جهنم خوش آمدی![/FONT]​

[FONT=&quot]... لبخند موزیانه ای زدم[/FONT]​

[FONT=&quot]و گفتم:[/FONT]​

[FONT=&quot]همانا شیطان!
[/FONT]​

[FONT=&quot]جایش در جهنم است...[/FONT]​

[FONT=&quot]... و صدا به سرفه افتاد!!!
[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

[/FONT][/FONT]

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------​

​

 

[Diba]

خیال خیس
​

​

[FONT=&quot]باسش​

[FONT=&quot]کشتم​

[FONT=&quot]خودم[/FONT][FONT=&quot]رُ باز، نیومد[/FONT][FONT=&quot]حتی تو[/FONT][FONT=&quot]روضم![/FONT]​

[FONT=&quot]منو تو بازی دورم زد ، فقط من موندمُ[/FONT][FONT=&quot]حوضم! ...[/FONT]​

[FONT=&quot]گذاش[/FONT][FONT=&quot]دستاشُ[/FONT][FONT=&quot]تو دستی،[/FONT][FONT=&quot]که[/FONT][FONT=&quot]بی پینه بهش پیچید[/FONT]​

[FONT=&quot]شکست[/FONT][FONT=&quot]دستای[/FONT][FONT=&quot]زبر من،[/FONT][FONT=&quot]به ساتور[/FONT][FONT=&quot]ی[/FONT][FONT=&quot]که از نو دید...[/FONT]​

[FONT=&quot]...[/FONT]​

[FONT=&quot]ازم دور[/FONT][FONT=&quot]شو خیال خیس، که این رویا صلیبم شد![/FONT]​

[FONT=&quot]چی[/FONT][FONT=&quot]بعد[/FONT][FONT=&quot]اون[/FONT][FONT=&quot]همه[/FONT][FONT=&quot]سگ[/FONT][FONT=&quot]دو، از[/FONT][FONT=&quot]این[/FONT][FONT=&quot]ناکَس[/FONT][FONT=&quot]نصیبم[/FONT][FONT=&quot]شد؟[/FONT]​

[FONT=&quot]ازم[/FONT][FONT=&quot]دور[/FONT][FONT=&quot]شو،[/FONT][FONT=&quot]دیگه[/FONT][FONT=&quot]خستم،زدم[/FONT][FONT=&quot]به فاز تنهایی[/FONT]​

[FONT=&quot]مگه چه اعتباری بود، به این عشق مقوایی...[/FONT]​

...
​

[FONT=&quot]تازه[/FONT][FONT=&quot]چن[/FONT][FONT=&quot]روزیه[/FONT][FONT=&quot]حالم، رو منوالُ روی دندَس![/FONT]​

[FONT=&quot]چشای بغض آلودم، کمی ابراش پراکندس[/FONT]​

[FONT=&quot]کمی[/FONT][FONT=&quot]هم[/FONT][FONT=&quot]پیچ[/FONT][FONT=&quot]کوچه[/FONT][FONT=&quot]ها ،[/FONT][FONT=&quot]واسم[/FONT][FONT=&quot]کمتر[/FONT][FONT=&quot]شده[/FONT][FONT=&quot]حتا[/FONT]​

[FONT=&quot]یا تو کافه حواس من[/FONT][FONT=&quot]،[/FONT][FONT=&quot]نمیره توی اون خطا[/FONT]​

....
​

[FONT=&quot]ازم دور شو برو دیگه، چقد الافُ بیکاری[/FONT]​

[FONT=&quot]چرا از[/FONT][FONT=&quot]وقتی[/FONT][FONT=&quot]اون[/FONT][FONT=&quot]رفته،[/FONT][FONT=&quot]منو[/FONT][FONT=&quot]راحت[/FONT][FONT=&quot]نمیذاری؟[/FONT]​

[FONT=&quot]برو [/FONT][FONT=&quot]هر روز کنار اون،[/FONT][FONT=&quot]برو تو[/FONT][FONT=&quot]جلدُ وجدانش[/FONT]​

[FONT=&quot]تو خوابُ[/FONT][FONT=&quot]آینهُ[/FONT][FONT=&quot]کافه[/FONT][FONT=&quot]، تو قهوه[/FONT][FONT=&quot]، [/FONT][FONT=&quot]کفِ لیوانش...
[/FONT]​

​

[FONT=&quot]....[/FONT]​

[FONT=&quot]
[/FONT]​

​

[/FONT][/FONT]

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------​

​