شعر اشعار فریـــــدون مشیری

  • شروع کننده موضوع ♥MASTANE♥
  • بازدیدها 1,430
  • پاسخ ها 52
  • تاریخ شروع

« «N¡lOo£aR» »

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/11/09
ارسالی ها
2,852
امتیاز واکنش
17,503
امتیاز
746
محل سکونت
گیلان
تویی تویی به خدا، عشق و آرزوی منی
به سـ*ـینه تا نفسی هست بی قرار توام

تویی تویی به خدا، جان و عمر و هستی من
بیا که جان به لب اینجا در انتظار توام

#فریدون_مشیری
 
  • پیشنهادات
  • « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    خ


    مشـت می کوبم بـــــر در
    پنجـــــه می‌سایم بـــــر پنجـره‌ها
    من دچـــــار خفقانـم، خفقـــــان
    من به تنـگ آمده‌ام از همـه چیـــــز
    بگذارید هـــــواری بزنـم
    آی! با شمـــــا هستم

    این درهـــــا را باز کنـید
    من به دنبـــــال فضایے می‌گـردم
    لبِ بامے
    سرِ کوهے
    دلِ صحرایے
    که در آن‌جا نفسے تـــــازه کنـم
    می خواهم فریـــــاد بلنــــــــــدی بکشم
    که صدایم به شمـا هم برســـــد!
    من هوارم را سر خواهـــــم داد!
    چاره درد مرا باید این داد کند

    از شمـــــا خفته‌ی چنـــــد!
    چه کسی می‌آید با مـــن فریـــــــاد کند”

    #فریدون_مشیری

     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    #شعر_نو


    من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!؟
    چه کرد با دل من آن نگاه شیرین...
    آه!

    مدام پیش نگاهی،
    مدام پیش نگاه!

    فریدون_مشیری
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا