شعر اشعار رویا زرین

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 1,593
  • پاسخ ها 88
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
تمام راه های جهان


فصل سوم سالی صبور
باران می اید
در ماه آب ها و ابرها
و چترهای بیب خورده چرت می زنند
با مفاصل دردنکشان کنار بخاری
باران می اید
و کسی روی بخار شیشه
با کلمات خیس
کلمات ممنوع
طوری نوشته که انگار
تمام راههای جهان به تو می رسند

------------
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    فرستاده

    مرا فرستاده است
    بی آنکه مادرم از یک نسیم نظر کرده
    بارور شده باشد
    بی هاله ای از نور
    بر فراز سرم
    مرا فرستاد و گفت
    عاشق شو

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    برایت از غربتی
    نوشته ام
    که جهانی است
    و تا چشم کار می کند از پرده ی اشکی نوشته ام
    که پوشانده تمام کوچه های
    مجاوری
    که ختم به خاکستری خوابگاه غروب است
    برایم نوشته ای
    اصلا
    به جای حفظ این همه قانون
    گوشواره های بدل بیاویز و
    سایه ی فیروزه ای بزن
    و گوشه ی لبهات
    برای مزمزه ، چند قطعه جاز سبک تر از کاه و
    فقط شبیه خودت که نباشی
    دیگر نه غربتی ست
    و نه بغض قرمزی
    که ماسیده روی سفیدی چشمت

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    جای یک چارگوش
    سپید
    جای یک میخ کوچک و تیز
    مانده روی سـ*ـینه ی دیوار
    شاید این خالی
    عکس بادی در قفس بوده است
    رو به روی جوخه ی خاموش سنگی سخت
    شاید این
    تصویر گور مرد گمنامی
    در زمستان است

    ----------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    چیزی به یاد نمی آورم
    نه از دندان های شیری خاک شده
    پای درخت سیب و
    نه از مشق های دو خط در میان عید و
    نه از شکاف های جمجمه ام
    صفحه ی سیزده از فصل چهارم تقویم کدام سال سیاه بود ؟
    نمی دانم
    فقط بعد ها شنیده ام
    که یک نفر آمده با دست های پر از گچ
    و روی تخته سیاه خیابان
    کروکی اقبال مرا کشیده و رفته است
    و بعد ها از عابرین سوال کرده
    من آن
    روز
    با شاخه گلی شکسته ، گوشه ی ل*ب*هام
    سراغ تو را با لهجه ی کدام پرنده گرفتم
    دیگر چه فایده
    که خیره بمانم به سپیدی این سقف ؟
    من که چیزی به یاد ندارم
    جز اینکه به احتمال قوی
    دیری است با له شدن الفت گرفته ام
    و دیگر کسی صدای کشیده ای که
    حتی شبیه نام تو باشد
    از میان لب های من نشنیده ست

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ناتوان از تکلم روزمره
    محتضرانه پیچ خورده است
    زبا بیهوده در خلائی بزرگ
    پیش از این که بیایی
    حالا که آمدی
    کمکم می کنی که دست های کفن پیچ را
    به زانوان خودم برسانم
    و سوال می کنی : اینجا کجای زمان است ؟
    که به دست هر که نگاه می کنی
    بمب ساعتی بسته است ؟
    و زیر سـ*ـینه بند هر زنی که می گذرد
    جفتی کبوتر مرده ست که روی نوک هایشان
    آواز مسجعی چکه چکه تپیده است
    این
    خیابان دادگستری آیا نبود ؟
    و آن دستهای عاشقی که می شناختیم
    حالا از هم جدا جدا
    سعی می کنی بیهوده
    بیهوده روی زانوان خودم به هوش بیایم
    و باور نمی کنی اصلا
    که در اعماق سلولهای خاکستری ام
    چیزی به گرمی خورشیده مرده است
    چیزی به گرمی خورشید
    پیش از این که بیایی
    حالا
    خماری سیاه آن همه شب را
    همیشه همانطور خیس و خسته
    به خواب و خاک و خاطره بسپار

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    نزدیک نشو آقا
    شما کلاه خودت را بچسب
    من روسری ام را شل بسته ام که
    باد بیاید و هر چه باداباد ! ماه در آید و
    عـریـان
    تر از همیشه
    زیر براده های سنگ و صدف و ستاره بخوابم
    بلکه بار بگیرم از آب های این همه آزاد
    لطفا کنار
    کسی به شما نگفته از غلاف چرمی باتوم
    بوی بهبود نتراویده تا به حال ؟
    چشم
    کم کم خفه می شوم آقا
    من ریه هایم پر از هوای عفونت است
    و
    گرده ی زرد گل های بچه های خیابان
    و صبوری بیهوده و این کرم ها
    که تمام تنم را
    تمام تنم را که بگردید هم
    چیزی دستگیرتان نمی شود آقا
    روی پیشانی گلبول های سفیدم
    از نشانی نجات دهنده ای
    خبری نیست

    -------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    دیوارهای خالی اتاقم را
    از تصویرهای خیالی او پر می کنم
    خدای من زیباست
    خدای من رنگین کمان خوشبختی ست
    که پشت
    هر گریه
    انعکاسش را
    روی سقف اتاق می بینم
    من هیچ
    با زبان کهنه صدایش نکرده ام
    و نه
    لای بقچه پیچ سجاده
    رهایش
    او در نهایت اشتیاق به من عاشق شد و
    من در نهایت حیرت
    حالا
    گاه گاهی که به هم خیره می شویم
    تشخیص خدا و بنده
    چه سخت است

    -----------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    جادویم کن
    به کوچکی قرصی
    که تسکین می دهد آلام بزرگت را
    سپس ، تکه
    تکه
    و ذوب میان عروقت
    حالا نفس بکش
    عمیق
    عمیق تر

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    من آبچاله ی هرز کوچکی بلدم
    که پر از خاطرات گل آلودی ست
    که ته نشین می شود
    آرام
    آرام
    آرام
    عزیزترینم
    باران که تمام شد
    بیا برویم عکس آسمان و
    جفتی پرنده ببینیم

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا