شعر اشعار شیون فومنی

  • شروع کننده موضوع *گیلار
  • بازدیدها 4,598
  • پاسخ ها 102
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
دو آبدانه , همين!

وزيد صاعقه_از من چه مانـد!_خاكستر
وكنده اي كه همه چشم سوز واشك آور
خــزان , كشيــد نخ بخيـه كتابـم را
ورق ورق همـه برگم به باد رفت دگر
گرفت شعله در آغـ*ـوش قهر خويش مرا
پرنده ها همه بـا من شـدنـد خاكستر
پرنده هاي من آري_پرنده هاي جوان
پـر از غـرور پـريدن پر از سرور سفر
هنوز لانه ي شان بوي دور دستان داشت
وآفتـاب زمستـان كه مـيـزد آنجـا پـر
چـه بودم آه درختي به كـوه لم داده
براي صبـر زمستاني ام شكــوفه ظفـر
شكست پشت و ندانستم از كجا خوردم
مـرا كه بـود هـزاران هـزار سيـنه سپر
دريـغ و درد چه آسان به دست باد افتاد
نشـان عاشـقي ما_دو قلب و يك خنجر
تو در وجود من آوخ!_چه گريه ميكردي
اميــد زندگي ات بـود تــا دم آخــر
ولي مـن,آه بهـارم گذشتـه بود دگر
يكي دو هفتــه بيايــم مگر به كار تبر
درخت من!_چه خليلانه خرقه بر تن كرد
خوشا شگفتـي شولاي تار و پود شـرر
دو آبـدانه,هميـن_بر مـزار من باريد
نداشـت آمــدن پيــك نو بهار - ثمر


----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    امسال بهارم

    امســال بهـارم همه پائيـز دگر بــود
    پائيز كه خوب است غم انگيز دگر بود
    در هيـچ دلي سوز مرا خوش ننشاندم
    ايـن غمـزده را با همه پرهيـز دگر بود
    گل,بـي تو_دماغ چمني تازه نمي كرد
    انگار پــس پنجـره پائيـز دگر بــود
    چون باد_من از غنچه دهاني نگذشتم
    بـي پرده!_گل بوسـه تو چيز دگر بود
    بـزمي نتوانست بگيـرد عطش از مـن
    اين جام تـهي آمده لبـريـز دگر بـود
    شورم همه شهناز و عراقم همه عشاق
    با باربـدم ماتـم شبـديـز دگر بــود
    غم با سر پا بود و به ميدان صبـوري
    دستـم بـه گريبـان گلاويـز دگر بود
    شمسم همه تنهائي و من,رومي اندوه
    گيـلان مصيبت زده,تبـريز دگر بـود

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    جنون ره نشناس

    چه مي كشي به رخم ابر آسمانها را
    كـه بـرده چشم ترم آبروي دريا را
    چه دوستي ندانم كه با دلم كردي؟
    كه جزتوبرهمه كس تنگ مي كندجارا
    نفس گشاده چو موجم چه غم اگر بادي
    به ساحـلي نرساند سفينه ي مـا را
    به شهپري كه از آن مي پرد دل مشتاق
    به زير سايه كشم آشيان عنقا را
    مجال ناله به مرغ سحر نخواهم داد
    شبي كه وا كنم از سر خيال فردا را
    ز خويشتن به درم اي جنون ره نشناس
    چگونه فرق گذارم ز شهر,صحرا را
    از آن شكسته به زندان غربتي شيون
    كــه يوسفـت نخـرد نازهـر زليــخا را

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ساده تر از نرگسم

    با همــه آييـنگي,بــي نفسم كـرده اند
    رخ به رخ طوطيـان در قفـسم كرده انـد
    نام و نشـانم بهـل_هيــچ نه آبـم نه گل
    در گذر اهـل دل هيچ كسم كرده انــد
    دشت من آتش دم است,آه من از آدم است
    تا بچرد شعله ام خار و خسم كرده انـد
    تا بشكستي درست سخت نيارم به سست
    در سر راه نخست دسترسم كرده انــد
    گاه,گمــان آفرين گاه حضور يقيــن
    گاه نه آنم نــه ايـن بوالهوسم كرده اند
    ساده تراز نرگسم آه به سوسن قسم
    تا به معما رسم پيش و پسم كرده اند
    بي مدد دم زدن زنــده شود جـان من
    هم به سزاي سخن بي نفسم كرده اند
    اي همه گلدسته ها,فيض دعــاي شما
    خود به دو دست دعا ملتمسم كرده اند

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    كافر مسلمان...

    سجاده كردم سفره را در سجده بر نان پاره اي
    طاعت به جاي آورده ام باكفر ايـمان واره اي
    نام آور نان آمـــدم كافر مسلمان آمــدم
    در گريه پنهان آمدم چون خنده ي بد كاره اي!
    خيــل ولايتـخواه من طغيــانگر گمراه من
    عيسي ادا رجاله اي مريم نما پتيــاره اي
    در اشك توفان تاز من,دريا به قطر قطره اي
    درآه گردون گرد من هفت آسمان سياره اي
    چندي شرر خيز آمدم از شعله لبريز آمدم
    آتش بر انگيز آمدم از حبس سنگ خاره اي
    در محشر شيطاني ام شيطان خداي شيطنت
    در خلقتم,آدم فريب,حواي گندمخواره اي
    زانو بــه زانوي زمان پهلو نشيــنم با زمين
    در من شناور لحظه ها چون بي ثمر يخپاره اي
    تا در چراي سبزه ها,آهو زبان فهمــم شود
    باز آفريـدم واژه را در دفتــر جوباره اي
    با شبروان سر مي كنم در خرقه وار بي سري
    از هاله آه سحــر بر سر مرا دستــاره اي
    در جلجتاي جان من هر دم اناالحق زن,درخت
    بر نيل,گلبانگم روان , نوزاد بي گهواره اي
    ازمن,تواضع چون سپردر يورش سر نيزه نيست
    بردار خونم سر بدار سر كش تر از فواره اي
    شيون !_مبادا دم زني با همدمان,بي درد عشق
    سپندار عاشق مردنت از زندگي انگاره اي

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ساز خاموش..

    دشتهارا_سوار بايدو نيست
    شيهه اي در غبار بايد و نيست

    خفته روح جرقه در باروت
    غيرت انفجار بايد و نيست

    خواب پسكوچه هاي مستي را
    نعره جانشكار بايد و نيست

    بغض شب در گلوي تلخ من است
    هق هقي غمگسار بايد و نيست

    تا نميردصداي بدعت باغ
    غنچه اي پاي خار بايد و نيست

    بر سپيدار عاشقانه پير
    عشق را يادگار بايد و نيست

    پاره هاي تبسم گل را
    مومياي بهاربايد و نيست

    يا شب چيره يا تسلط نور
    صحنه كار زار بايد و نيست

    ساز خاموش شب نشينان را
    زخمه اي سازگار بايد و نيست

    در كوير شقاوت خورشيد
    تشنه را سايه سار بايد و نيست

    زخمم از كهنگي پلاسيده است
    التيامي به كار بايد و نيست

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ريحان..

    تاز چشم دشمنم آيينه دار خويشتن
    در جهان,چون من عزيزي نيست,خوار خويشتن

    پيش رو دارم خزان را چون درخت ميوه دار
    زرد روئي مي كشم از برگ وبار خويشتن

    صبر سنگم نيست ورنه اين سپهر پست را
    چاك مي كردم گريبان از شرار خويشتن

    نيستم موج سبكسر,خارو خس آرم بكف
    گوشه گيرم همچو ساحل در كنار خويشتن

    هر كه باشد در پي آزار كس,چون عنكبوت
    ميشود در بند تنهايي,شكار خويشن

    بس كه عطر افشان غيرم درسفال خشك خاك
    همچو ريحانم مصون از زخم خار خويشتن

    پير بازي بازي خورده ام در كوي رندي ها هنوز
    درس ميگيرم ز طفل ني سوار خويشتن

    غنچه ام را چون سر دلتنگي ياران نبود
    رخت خود بيرون كشيد از نوبهار خويشتن

    رفتم از دنيا و دستم ماند بيرون از كفن
    تا مگر گل چينم از شمع مزار خويشتن

    شيون از سرخي چشم آسمان همچون عقيق
    از غريب افتادگانم در ديار خويشتن

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    _____ اي شعر..

    پشت پگاه پنجره محصور خانه اي
    خاتون قصه هاي بلند شبانه اي

    بي آفتاب مي گذرد روزهاي سرد
    خاليست از تو كوچه پري زاد خانه اي

    بر شاخه اي كه سر كشد از لابلاي برف
    تنها ترين پرنده بي آب و دانه اي

    مغشوش از خيال تو خواب دريچه هاست
    گنجشك بامداد كدامين كرانه اي؟

    روئيده بر لبان تو وحشي ترين تمشك
    از روزگار گمشده در من نشانه اي

    روح تو آن پرنده كه محفوظ مانده است
    از دستبرد كودكي من به لانه اي

    آنسوي دره هاي سكوت صداي آب
    در برفپوش بدبده,تيهو ترانه اي

    تكرار از تو مي شود آواز آبي ام
    بر آبگير خاطره ها سنگدانه اي

    وقتي ستاره بر سر پل تاب مي خورد
    تشويش ماه در سفر رودخانه اي

    تصويري سرشك روان مني,اگر
    تا نا كجاي دربدري ها روانه اي

    از دودمان شعله ام اما چه بي تو سرد
    در آتشم نشانده هواي زبانه اي

    هر غنچه اي به ديده من زخم تازه اي
    هر شاخه اي به شانه من تازيانه اي

    اي شعر اي گلوله كه در قلب شيوني
    اين خوشتر از تو بر دل سنگش كمانه اي

    ----------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    عوعوي سگان ..

    بــر خواستـنت تكــان آب از آبـست
    دريـاي تــن آسوده هــمان مردابـست

    پشـت سر دوسـت , ياوه سر دادن خصم
    عـوعـوي سگان هـرزه در مهـتابـست

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    بر قله عاشقي..

    در شيشه شبنم , آفتابت نكنند
    مي تابي و آئينه حسابت نكنند

    تا سينه برازنده زخـمي نكنـي
    بر قله عاشقـي عقابـت نكنند


    -----------
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا