شعر اشعار قاسم حسن نژاد

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 5,741
  • پاسخ ها 425
  • تاریخ شروع

*parisa*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2013/12/18
ارسالی ها
1,760
امتیاز واکنش
2,649
امتیاز
506
سن
25
محل سکونت
Khz_ahw
پنجره پرنده

چه کنیم؟
ممکن است به صندلی بگوید یعنی میز تو بشنو
ممکن است به میز بگوید یعنی دیوار تو بشنو
چرا باید خود را در برابر سنگ توجیه نکنم
آفتاب و پرنده هم چهره های زمانند
آب و آینه نگاه باد را پذ یرفته اند
پس حرمت اطاق خالی راهم باید نگه داشت
حرمت سکوت و دیوارو صندلی را
ما که از تبار فقیران آفتابیم
ارزش نور را بهتر درک می کنیم
امید آن داریم که پرواز پرنده از خاطر ما نگریزد
و روزی بر قلب دیوار ما
پنجره ای بسوی دیدار پروازپرنده
گشوده شود
داستان ما طولانی است
دوست من ؛ ستاره
برگی بر آب هنوز پیش می رود
تو در فکر آفتاب و زمین باش
 
  • پیشنهادات
  • *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    پیرمرد


    پیر مرد عروسی روی صندلی فلزی ؛
    عصا بدست با عرق چین مشکی
    مانند کودکی ساکت و آرام
    معمم در کنارش با دفتر و خودکار و دندان های کج و معوج
    زیر زمین مکان نشستن آقایان
    طبقه ی هم کف مکان نشستن خانمها
    میوه و شیرینی- و چای کلید دوستانه
    سفره عقد؛ بگو مگو برای مهریه
    سرانجام سیصد سکه بهار آزادی؛ یک یخچال ؛ یک فریزر
    یک سرویس اتاق خواب
    همین که صدای ساز و آواز بر خاست
    معمم بلند شد و رفت
    پیر مرد پدر عروس بود
    و مانند یک کودک آجا نشسته بود
    با گوش های کر
    چیزی نمی گفت
    گوئی تمام مدت فکر می کند
    مرگ دلیر و شجاع از تمام سلول هایش فوران می کرد
    آیا هیچکس در باره ی آن می اندیشید؟
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    کار


    باد سوزناک سرما روح بدن را می لرزاند
    غروب خاکستری متولد می شد
    کارگر و بنا در ماهی زنده لبخند کار می کردند
    دستهای چرمگون!
    صورت های سیاه شده!
    برای آنها چای مهربانی آهنگ شد
    گل تشکر در ستاره آبی لبانشان درخشید
    زندگی اگر چه فقیرانه
    ولی بسیار نجیبانه و عاشقانه جریان داشت
    وجدان آسمان در چشمهایشان شعله ور بود
    و نور روز آنرا از دل آجرها منعکس می کرد
    من به دنبال آینه می گشتم
    تا گرمای قلبمان را در آتش چشمانشان بتابانم
    آتش آتشناک سرما تا مغز استخوان می نشست
    غروب آرام آرام اقیانوس شب را نوید می داد
    لامپهای روشن آرزو درقلب چشمانمان می شکفتند
    کار در پی خلق دیوار امنیت جانفشانی می کرد
    کار کار بود
    بی ریا در جوهر جان
    کار کار بود
    در چشمان حقیقت سرمای ناچاری
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    کلمات




    دیدید بدرد شما هم خورد
    نگفتم دور نریزید
    هر چیزی که یک روز بدرد نمی خورد
    ممکن است روزی دیگر بدرد بخورد
    می بینید کلاغ آشیانه اش را خراب نمی کند
    می داند با چه زحمتی آنرا ساخته است
    کاغذ های سفید را دور نریزید
    کاغذ های باطله هم بدرد می خورند
    این را کلاغ و مورچه بخوبی می فهمد
    نگو نه
    درخت و ستاره و کلاغ هم کلماتی هستند
    که بدرد شاعر می خورند
    آنها را دور نریزید
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    گذران عمر



    ما روان غمین نشسته ایم

    بر روی صندلی های ناخودآگاه عمر

    ساکت و آرام و بی وسوسه

    روپوش های بارش سفید بر تن لطیف آبی قناعت

    گوئی چون قوئی بر آب بلند آفتاب

    یکی بیرون می رود ؛ یکی شعر می نویسد

    تلفن زنگ می زند

    دومی وارد می شود ؛

    روی ترانه ی شفاف صندلی می نشیند

    و احکام دیروز عادت سبک سبز را ورق می زند

    جوانی صبح است

    ساعت دیواری ده دقیقه مانده به نمناکی نه عشق

    زن؛ صحبت تلفن را بارانی می کند

    تلفن در قاطعیت روز قطع می شود

    دوباره آواز مرمرین سکوت بر فضا مسلط می شود

    ما بدون اینکه اسیر با شیم

    در زندان ابری رنج گرفتاریم

    استقامت عشق در کمالات شکر مترنم است

    بیداد بیکاری در بزرگراه انتظار می رقصد

    ما چون شمعی در دانشگاه عمر می سوزیم
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    گربه رویا


    گربه ای سفید با دم خال خالی
    از روی رنو به روی دیوار پرید
    خیره به نزدیک
    دختری از خانه بیرون آمد
    با کاپشن نارنجی
    در عمق چشمان گربه نشست و رفت
    در خیابان در قلب او ریخت
    گربه همچنان خیره در صبح بود
    من هم از خیابان گربه رد شدم
    خیره به گربه و به خیابان و به چشمهای عابران
    خیره به چشمهای کاغذی که رویش کلمات را به آوای سبز می نشاند
    خیره به نوک مداد آفتاب
    ما با نگاه هایمان نیز با هم صحبت می کنیم
    در حقیقت و در رویاهایمان
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    گریه های افسوس


    زن مسن بعد از ظهر فقر کنار آزمایشگاه بزرگ بی تفاوتی بی رنگ نشسته است
    در سرمای سوزان مرد افکن
    با تراکم تیره منت و تمنا جوراب پلاستیکی عشق می فروشد
    ماشینها و عابران زندگی ناچاری بی اعتنا از برابرش می گذرند
    در سایه روز دختری با تبختر پوچ می گذرد
    در کوچه های بی دردی خانمی رد می شود
    عقربه های آفتابی درشت ساعت چهارده به ثانیه شمار سلام می ریزد
    زن مسن سال های درد متورم در پیاده رو روی سکوی آزمایشگاه
    با سرمایه اندک جوراب های پلاستیکی در تفکر پر درد گدائی است
    زمستان با پرروئی در گوشه خیابان بی اعتنا
    او را ورانداز می کند
    عبور بی التفات عابران و دیگر هیچ
    موجهای دلم اما با اوست
    دریا در گریه های افسوس
    در فکر طغیان
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    گل خودرو


    شما نمی توانید مانند کاغذ باطله
    مرا پاره کنید و دور بریزید
    من گلی خودرو هستم
    بدون خورشید هم قادر برشدم
    به تاریکی هم عادت دارم
    اگر لامپها را هم خاموش کنید
    باز می توانم رشد کنم
    چشمانم به تاریکی هم عادت دارند
    دانه من قلب من است
    با هر شرایطی مانوسم
    مبارزه غذای ریشه ی من است
    مرگ زندگی من
    روییدن در ژنها و در سلولهای من نفس میکشد
    با اینهمه ؛عاشق عدالتم
    عاشق رهائی
    عاشق بی نیازی
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    گل کوچک زمستانی


    گل زمستانی زیبا روی
    چرا از کنارم بر خاستی
    می نشستی تا خارهای راه را پرچین چشمانم کنم
    سرو های راه-
    چه استوار سر سبزی دل را ترانه می خوانند
    تیرهای برق-
    روشنائی شب را تقسیم می کنند
    و آفتاب روز و شب را توجیه می نماید
    ؛؛؛
    گل کوچک زمستانی
    باید با باد کنار بیائی
    و مرگ را چون آ را مشی ابدی بپذیری
    جاده را بنگر
    چقدر تنگ است
    تا چشم به غفلت بگشائی
    حادثه در کمین است
    ؛؛؛؛؛
    گل کوچک زمستانی
    نگاه من آینه ی آشنائی بود
    من دستان خود را در همان دشتی که پر از خار و خس است
    شستشو داده ام
    و در قلب شن زار آواز خوانده ام
    از من مگریز
    داریم به لکه های کوچک سبزه نزدیک می شویم
    ترا در گلدان دلم می کارم
    و با خون آب می دهم
    گل کوچک زمستانی
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    گل های مریم


    هوا ی ابری زیبا محسوس است
    خیابان در نگاه سرد بعد از ظهر مملو از خستگی است
    جاده منتظر نگاه باران است
    دل من در اندیشه ی زیبائی ابر
    تا غروب آفتاب ؛ ماشین بر جاده درختان زندگی پیش می رفت
    بر جاده بسوی آسمان خانه ی علاقه ی سرمه ای
    دل من عاشق خانه می بارد
    خانه مامن گرم و نرم جانم
    امروز مانند هر روز از زمستان خیابان و جاده گذشتیم
    خیابان خاطرات تلخ و شیرین
    کتاب ابر همچنان می درخشید
    گل سرخ نماز ظهر و عصر در لحظات آخر عمرآفتاب ادا شد
    اکنون بر ملحفه ی ستاره های رنگارنگ؛
    زیر نورنپنده لامپ
    به استقبال نوزاد شب می شتابم
    شب از دوستان من است
    تلویزیون در آسمان جاذبه اتاق می در خشد
    لبخند ارغوانی دنیا دیدنی است
    چون گل های عطر اگین مریم
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا