شعر اشعار قاسم حسن نژاد

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 5,750
  • پاسخ ها 425
  • تاریخ شروع

*parisa*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2013/12/18
ارسالی ها
1,760
امتیاز واکنش
2,649
امتیاز
506
سن
25
محل سکونت
Khz_ahw
سلامتی


با لیوان آبی لطیف پنجره –
شیر تازه ی صبح را در عصاره ی شهود نوشیدم
دو کبوتر وحشی در لبخند پرواز جهان بودند
خزان تنها با روح شکفته تقویم معرفی می شد
تپه ی بی قرارمشرف به خزان حضور داشت
کمی هم آواز آ ینه آسمان ابری با آفتاب ملایم تنها می رقصید
کسی کنار سکوت دلم به سمت قرمزی عشق می رفت
و شیشه تنهایی میز را عارفانه می شکست
روی موسیقی صندلی چشمانم –
مناجات روزطلوع کرد
دلم از چشم انداز هر نوع حصاری غمگین عبور می کرد
دعای سبز صبح دلگشا دو سه ساعتی با ما گفتگو نمود
نا گهان لیوان پنجره به شفافیت روان چشمانم پی برد
و خود را برای همیشه در آهنگ قلب چشمانم جای داد
با انگشتا ن مومن نگاهم لیوان انتظار را به صدا در آوردم
مو سیقی خا رهای روی تپه را می خواند
خارهایی که همواره صدای آن پیر وارسته را در گوشم زمزمه می کردند
" سلامتی نعمت بزرگی است "
"سلامتی نعمت بزرگی است​
 
  • پیشنهادات
  • *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    سنگ عرفانی جان پاییز


    تصویر سنگ پاییزی قبل از ظهر خود را
    در پنجره آفتاب و خاک قاب می گیرم
    کارگری با چشمان صدیق
    حصار می بافد
    حصار غربی کوشش آبی جهان را
    آجرهای دلگیر تازه- آواز آفرینش حصاری نو
    تصویر دریای بکرروز را در آوازی شادمانه قاب می گیرم
    آسمان بیکران با ابرهای تنک جان تشنه – نجوا می کند
    روز روزگار وانفسا – به سادگی – بر سـ*ـینه ی شن زار آواز می خواند
    خیابان تبسم کوتاه آرام آرام با سکوت عجین شده- رفت و آمد می نماید
    دلم مورچه ی کوچک قلب توست
    و باد کنجکاو زرد را با خود به دیدار آشنائی می آورد
    روح عمیق تلویزیون – هجوم تیره سکوت درون اتاق را یکسره در هم می شکند
    اما- آگهی های نا متعارف تبلیغاتی گاه و بی گاه
    ------
    از پنجره ی تکرار شن و خاک و آسمان
    خسته شده ام
    دلم را با گلهای آپارتمانی عرفان مانوس می کنم
    با کارگر حصار ساز آجر بیدلی می آغازم
    با بچه هائی که روز را به بازی گرفته اند
    با درختچه های بی خیال کنار جدول خیابان
    با کوه های صبر و استقامت جان
    با مرد حراج فروش میوه که می گوید :
    خانه دار – بچه دار
    زنبیل تو ور دار بیار
    -
    با باد آفتابی
    رویای ممتد سبز درخت
    رویای جاده وسیع سر سبز جنگلی
    در تو به امید رهائی در نقب جستجو می نشینم
    در تو ........
    همه در تو.......
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    سنگفرش


    از دنیا ی یکرنگی سنگفرش پشت ساختمان خیال بالا می رفتم
    آسمان آبی درخت تپه می درخشید
    خورشید لبخند زنان ترانه ی نورش را در فضا ی بی ریا می پاشید
    نگهبان غرور پوچ جلو مرا گرفت:
    عبور عشق از این مسیر ممنوع است
    باز ترنم گیرای همان ضرالمثل معروف بیادم افتاد :
    آفتابه و لگن صد دست شام و نهار هیچی
    اینجا همه پله ها و میزها و صندلی ها رئیس بازی در می آورند
    اما ازستاره رفاه تولید خبری نیست
    آفتاب دلارام همچنان زیبا می تابید
    بادی نمی وزید
    هوا در آرامش ملکوتی زندگی می بخشید
    سنگفرش خلوت آزادی زیر پای ایمان انسان آوای آرامش می خواند
    ولی من دیگر از آن مسیر دانش مسدود نخواهم رفت
    و سختی آفتابی را بر راحتی بارانی ترجیح خواهم داد
    حتی اگر همه ی سنگها طلا باشند.
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    سهل انگاری


    اشک سکوت گوشی خراب بی تفاوت تلفن
    در فضای لاشه ی مرده موجودی از جنس سهل انگاری
    آقای معظم – به باغچه لفظ خشک و زرد اجباری ریا – بفرمایید
    بفرمایید و از باران سیاه تشکیلات تلفنی رایگان استفاده کنید
    تنها فضای مسرف دلگیر میز ها و صندلی ها جواب گو نیستند
    اینجا بعد از دو هفته درد جانفرسای علافی هنوز در مسیر سبز زندگی نمی تپد
    خزان با تمسخر سیاه قاه قاه می خندد
    برمسیر بلااستفاده روییده
    بر حیرانی بیمارگونه
    و بر توجیه پر طمطراق توخالی
    در این آشوب منجمد ناچاری
    راهی به جز خار زار افسوس می تپد ؟
    میشود زودتر از شکوفایی پیری انتظاری آفرید ؟
    در این همه درد _
    من اما باز بر تلاطم بکر جهان جاری می شوم
    خالق در پی آفرینش بی وقفه ی سترگی شکوفاست
    جان جهان بیکرانه در آهنگ جاودانه می تپد
    باید مسیری برای رویش شکفت
    در رمز جهان همیشه زنده زیست
    و در قلوب ایزدی اعتراض نور پا شید
    مدیر اگر تقصیر نمی بافد
    پس کدام علف هرز؟
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    سیاست


    روی تمرکزقالی ماشینی شبی زمستانی
    بر پشتی عاطفه ی ماه
    رویش سبز فیلم سینمائی جمعه شب
    در نور آوازخیابان شبکه ی اول تلویزیون
    مرا به مهمانی ارغوانی سپید کشاند
    تمرکز شیری رنگ حواس
    عبور بی وقفه ی نگاه
    پیوند مورچه ی صحنه های بکر
    انتظار رنگین فام دو ساعته
    وسرگذشت سیاست
    سیاست سیبی است که
    در بارگاه عرفان به ثمر می نشیند
    جهان عارفانه می درخشد
    و همه ی زوایای حیات را خلق می کند​
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    شب مهتاب


    در اطاق شب باز می شود
    پله های نیمه تاریک
    پله های نیمه روشن
    در آپارتمان شب باز می شود
    بیرون شبی کامل می درخشد
    جعبه ی توری زباله در آن طرف خیابان
    در انتظارپلا ستیک های پرزباله
    سگ های جیرجیرک بی وفقه آواز می خوانند
    چشم انداز روشنی در آن طرف شن زار
    در عمق نگاهم می نشیند
    آسمان چشم می گشاید
    ابرهای تیره ماه را می بلعند
    پشت درپروانه ای در خواب رویای ماه و ستاره است
    پله های نیمه روشن
    پله های نیمه تاریک
    ونگاه ساعت بیست چهارسالن
    مرا آواز خدا همواره به تلا لو می کشاند
    و درک تاریکی را آسان می سازد
    کمی هم در عمق روشن آسمان بنشینیم
    شب باز در میان سالی خویش سخنرانی می کند
    من آ ن را به خوبی آب و نان می شناسم
    به خوبی آب و نان !
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    عشق دریا


    روی امواج خاطرات ماسه های نرم ساحل
    اندیشه ی افتادگی می آموزم
    موج های کبود تا ساحل دلبر پاییزپیش می روند و بر می گردند
    روی ترنم کبود موج های کوتاه زندگی
    قایق های کوچک دل بالا و پایین می روند
    کنار گستره خاکستری ساحل
    در برابر نیزارسکوت
    اسبی سیاه به دریای احساس گل های نگاه می ریزد
    دریای بیقرار تا چشم کار می کند
    ادامه عارفانه ی آبی عشق است
    گوئی به بی نهایت آن سوی خورشید نگاه می ریزد
    ما سه نفریم
    سه داستان آوازآبی خاک سخی
    از ماسه های پاک آزادی عبور می کنیم
    به خیابان آفتاب آن سوی آرامش می رسیم
    و در خانه ی مهربان مهمانی جاری می گردیم
    دریا خاطرات تاریخی خود را در چشمان ذهن سبز ما بر جای می گذارد
    ما تا خانه ی گرم دلگشا ی آفتاب با دریا زندگی می کنیم
    قلب تپنده عاشق را کنار افتادگی سال می گشاییم
    و امیدوار ریزش آبی وصل دریا به خانه بر می گردیم
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    قالی پهناور طبیعت


    کارگر قالیباف هنرمندی بی ریا ست
    که با تارو پود امواج رنگارنگ پشم
    نقش های اعجازمی آفریند
    شاعر نیزبا کلما ت رنگارنگ حقیقت بی ریای ناب
    شعرخلق می کند
    با کلمات سنگ و خاک – آسمان و ابر
    انسان و آفتاب و ماه – رودخانه و دریا و .......
    آیا تو آنرا درک می کنی ؟
    بدان ایمان می آوری ؟
    از ستاره تا سنگ همواره راه خداست
    از انسان تا ویروس
    او هنرمندی به غایت بی همتا ست
    به درون کودک چشمانش جاری شو
    رود های عشق و رنج در تپشی جاودانه اند
    آری – اتم به اتم رفتارها به گوش می رسد
    و آغاز و انجام راه مملو از عشقی جاودانه ست
    بیا در قالی پهناورطبیعت
    به تماشای چشمان عاشق خدا پرواز کنیم
    و موج در موج بروییم
    پس درک زیبایی و عدالت همه جا می درخشد
    کمی به حقیقت آب و آفتاب بیندیش
    در خاک و هوا
    ما را در طراوت کلمات و پشم و رنگ آفریده اند
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    لبخند جهان


    همه ی لامپ های بهاری آشنائی روشن اند
    چشم دل به شمیم روشنائی می بندم
    به آموزش روح بخش خلوت تاریکی
    -
    روز روشن و تاریکی تیره
    همه از همت زمین و خورشید است
    دوستی دیرینه
    باستانی و قدیم
    -
    اگر نور نبود
    این همه جلوه های الوان در جهان نمی رویید
    تاریکی نیز بی گمان نعمتی است در جهان
    باید همواره از جهان آموخت
    در اشک لحظه ها عشق موج می زند
    -
    روی میز آهنگین روشن سکوت دل را گسترده ام
    روشنائی گل بزرگ شکفته در قلب ها ست
    زیبا و دل انگیز
    -
    با تار و پود کلمات نور نقش قالی شعر خلق می شود
    قلب ها محبت بی دریق خورشید را می فهمند
    -
    اما در این ساختار هزار توی آینه ی روز و شب
    روشنائی خورشید تا ظهور مقدس کلمات شب سخن می گوید
    -
    قدر ایثار بیکران خورشید را بدانید
    همین گونه زمین را
    در لبخند همواره شکوفای جهان بیکران
    تا مرگ مجالی می تاباند
     

    *parisa*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2013/12/18
    ارسالی ها
    1,760
    امتیاز واکنش
    2,649
    امتیاز
    506
    سن
    25
    محل سکونت
    Khz_ahw
    مرا بپذیر


    ترا کلمه به کلمه
    جمله به جمله
    سطر به سطر
    شعر به شعر
    چون رایحه ی روح بخش سحر
    برف انبوه بر تپه های کوهستان
    چونان دریاچه ی عارف عاشق
    قلبی که بر گستره گندمزارمی روید
    راهی جنگلی و با شکوه
    درختانی که عاشقانه سرود پرندگان را می خوانند
    صخره های بشاش سپیده دم
    و آفتاب سوزان خلوت دل کویر
    تو شعری هستی که زندگی را باران دلنشین بهاران می سازی
    مرا با نگاه های پر عطوفت شبنم به قلب پاک سحر پیوند می زنی
    زنده ای و جستجوگر
    خیابانی
    که هیچگاه بدون ماشین و عابر با در ختان چنار سخن نمی گوید
    تو بادی
    با لبخندی آبی برلب
    که سحر را با خود در تمام دشت شکوفا می سازد
    جمله ی نی زاری
    که برنگ زرد در آسمان چشمانم نطفه می بندی
    و همه ی شهر را بارور می سازی
    ترا کلمه به کلمه
    جمله به جمله
    سطر به سطر
    شعر به شعر
    به قد قامت بلند آسمان سبز
    فروتنانه و خاکسارزندگی کرده ام
    مرا بپذیر
    زیرا همواره انسانم آرزوست
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا