شعر اشعار پروانه فتاحی طاری

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 608
  • پاسخ ها 37
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
سلام

.
سلام
با نگاهی خالص
از صمیمیت و وفا
باز هم سلام
دنیایی دور از رنگ و ریا
و جلوه های صفا
موج می زند
در بین بچه های ما
هر چند که به جبر و اختیار
دور بوده اند سالها ز ما
جشن و شادی
نور امید
پر می کشد از درون صحبت های ما
در این میان
چه زیباست
میهمانی ، به خاطر تمام
مهربانی های خدا
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    شطرنج

    .
    فریادم در سنیه گمگشته
    و نگاهم
    در تبسم یک لبخند خشک
    مات
    آشنای آیین و غریبه کیش
    دیر صبحی است
    که
    دلم تنگ است
    و روحم
    در اندیشه ی عروج بی پایان
    چون شمع می سوزد
    و در پیچ و خم شطرنج زندگی
    گاه کیشم و گاه مات
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ظهور خوبی ها

    در سکوت آبی آسمان
    و در واپسین لحظه های غروب
    می رسم به باغ خیال
    می چینم دسته دسته
    گل های شعر و شور
    در
    این میان
    ساناز
    دختر تقی
    صحبت از دم غنیمت است و تنهایی
    و بعد از آن کتی
    با شیطنتی زاییده ی زمان
    گفت : هورا هورا
    ظهور خوبی ها
    دیوار تنهایی مرا
    در باغچه ی خیال
    و ایوان واقعی حیات می شکند
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    عصیان
    احساس تهی شدن
    موجی است
    که وجودم را فرا گرفته
    دلی که در آن
    عشق تو مأوا گرفته
    عشق تو و دیدار تو
    روح
    تو و عصیان تو
    عصیان تو
    که در عصیان من فریادمی کشد
    مرا تا قعر اقیانوس های درون می برد
    و من به اندازه ی جاده پر از تنهایی
    فریاد درون را
    تا نهانخانه ی قلبم فرو می کشم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    فردا چگونه است ؟

    فردا چگونه است ؟
    فردا را کسی ندیده است
    نگاهم چشم انتظار فرداست
    لب هایم عشق را واگویه می کنند
    و انتظار
    را در متن چشمانت
    غریب است اگر بگویم قریبم
    و دردریای چشمانت اسیرم
    سهل است که بگویم فردا چگونه است
    جوابی هست
    فردا زورق وارونه ای است
    که به اعماق دریاها می رود
    و من در دنیایی پر از امید
    با ماهی ها عهد می بندم
    که زورقم به
    آنها لطمه ای نزند
    و دل آسمانی خود را به ماهی ها هدیه می دهم
    و مهرم را به تو می سپارم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    مگر چه کرده ام به تو
    بگو بگو، بگو به من
    مگر چه دیده ای ز من
    بگو به من
    تو خوب من
    چرا ، چرا ، مگر چه کرده ام به تو
    ببین که گلشن وجود من
    چگونه تشنه ی بهار توست ؟
    مگر امید من رسیدن وصال توست
    بگو بگو ، قسم به جان تو
    به رویش ستاره ها
    به ماه ، کهکشان و راه آن
    قسم به شب ، به روز
    به ظلمت شبانه ام
    به کلبه ی خرابه ام
    قسم به روح پاک خود
    که
    چون نسیمی از سحر
    به روح پر شرر زند
    مرا نمی رسد خبر
    ز فطرت درون تو
    بگو ، بگو ، مگر چه کرده ام به تو؟
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    هاله ای از تردید
    من در هاله ای از تردید
    به تو دل می بندم
    و در میان مه غلیظی
    تارهای شک را می تنم
    و چون موهای دختر روستایی
    با روبانی قرمز ، آنها را می بافم
    عنکبوتی در این میان
    به تارهای تنیده ی من می خندد
    و رشته رشته تارهایش
    را به دور خود می تند
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    پروانه های کاغذی
    تو مرا با برگ کاغذی
    پر از پروانه
    به شهر پروانه ها بردی
    و خبر از قاصدک باغ دادی
    که باغ هم پر از پروانه است
    و دلم نیز پر از آواز پرواز پروانه ها
    تو مرا ب یک برگ پر از پروانه
    به اوج صداقت ها
    و صمیمیت ها بردی
    و در این اندیشه
    وقتی که بزرگ شدی
    گاهی
    خلوص کودکی اتفاق می افتد
    و همیشه پیش از آ“که فکر کنی ، اتفاق می افتد
    تو مرا با یک جهان
    پر از
    رؤیاهای صادقانه آشنا کردی
    و مرا در پرواز لطیف پروانه ها
    و آن همه خوبی اسیر
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا