شعر اشعار فاضل نظری

Na_fas

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/06/28
ارسالی ها
288
امتیاز واکنش
4,357
امتیاز
494
ساعت

به قدر پایه ی دار است اوج معراجم
اگرچه خلق گمان می کنند حلاجم

به ذره ذره این ساعت شنی بنگر
ببین چگونه زمان میبرد به تاراجم

دلم به یاد کسی میتپد بیا ای دوست!
بیا که من به تو بیش تر از همیشه محتاجم

بیا که دست بشویم ز پادشاهی خویش
بیا که ملعبه کودکان شود تاجم

امیدوار چنان قایقی دراین طوفان
به شوق غرق شدن رهسپار امواجم
 
  • پیشنهادات
  • « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    مپرس حال مرا! روزگار یارم نیست
    جهنمی شده ام، هیچ کس کنارم نیست

    نهال بودم و در حسرت بهار ولی
    درخت می شوم و شوق برگ و بارم نیست

    به این نتیجه رسیدم که سجده کردن من
    به جز مبارزه با آفریدگارم نیست

    مرا ز عشق مگویید، عشق گمشده ای است
    که هر چه هست ندارم، که هر چه دارم نیست!

    شبی به لطف بیا بر مزار من، شاید
    بِرویَد آن گلِ سرخی که بر مزارم نیست...

    #فاضل_نظری
    ♦️
     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    این چیست که چون دلهره
    افتادهِ به جانم؟

    حال همه خوب است
    مَن اما نگرانم..!
     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    ما گشته‌ایم، نیست، تو هم جست‌وجو نکن
    آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن

    در قلب من، سراغ غم خویش را مگیر
    خاکستر گداخته را زیر و رو مکن

    در چشم دیگران منشین، در کنار من
    ما را در این مقایسه بی آبرو مکن

    راز من است غنچه لب‌های سرخ دوست
    راز مرا برای کسی بازگو مکن

    دیدار ما تصور یک بی‌نهایت است
    با یکدگر دو آینه را رو برو مکن

    #فاضل_نظری
    ♦️
     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    غم‌خوار من به خانه‌ی غم‌ها خوش آمدی
    با من به جمع مردم تنها خوش آمدی

    بین جماعتی که مرا سنگ می‌زنند
    می‌بینمت برای تماشا خوش آمدی

    راه نجات از شب گیسوی دوست نیست
    ای من، به آخرین شب دنیا خوش آمدی

    پایان ماجرای من و عشق روشن است
    ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی

    با برف پیری‌ام سخنی بیش از این نبود
    منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی

    ای عشق ای عزیزترین میهمان عمر
    دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی!

    #فاضل_نظری
    ♦️
     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    روزی ز چشم مردم و
    روزی به پایِ تو!

    عُمر مرا ببین که
    به افتادگی گذشت...

    #فاضل_نظری
     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    از تو هم دل کَندم و
    دیگر نپرسیدم زِ خویش

    چاره ی معشوق
    اگر عاشق از او دل کند
    چیست؟!

    #فاضل_نظری
     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    می خرامد غزلی تازه
    در اندیشه ما

    شاید آهوی تو رد می شود
    از بیشه ما

    دانه ی سرخ اناریم و
    نگه داشته اند

    دل چون سنگ تو را
    در دل چون شیشه ما

    اگر از کشته ی خود
    نام و نشان می پرسی

    عاشقی شیوه ما بود و
    جنون پیشه ما

    سرنوشت تو هم ای عشق
    فراموشی بود

    حَک نمی کرد اگر
    نام تو را تیشه ما

    ما دو سرویم در
    آغـ*ـوش هم افتاده به خاک

    چشم بگشا که گره
    خورده به هم ریشه ما...

    #فاضل_نظری
     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    نوشید*نیِ تلخ بیاور
    که وقت شیدایی ست
    که آنچه در سرِ من نیست
    بیم رسوایی ست

    چه غم که خلق به
    حسنِ تو عیب می گیرند
    همیشه زخمِ زبان
    خون بهای زیبایی ست

    اگر خیال تماشاست
    در سرت بشتاب
    که آبشارم و افتادنم
    تماشایی ست

    شباهت من و تو
    هر چه بود ثابت کرد
    که فصل مشترک عشق
    و عقل تنهایی ست

    کنون اگرچه کویرم
    هنوز در سرِ من
    صدای پر زدن مرغ های
    دریایی ست
    .

    #فاضل_نظری
     

    « «N¡lOo£aR» »

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/09
    ارسالی ها
    2,852
    امتیاز واکنش
    17,503
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    گیلان
    من و تو آتش و اشکیم در دل یک شمع
    به سرنوشت تو وابسته است تقدیرم

    به دام زلف بلندت دچار و سردرگم
    مرا جدا مکن از حلقه های زنجیرم

    درخت سوخته ای در کنار رودم من
    اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم

    #فاضل_نظری
    ♦️
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا