شعر بهار (اشعار)

  • شروع کننده موضوع SHinee
  • بازدیدها 1,127
  • پاسخ ها 41
  • تاریخ شروع

SHinee

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
5,736
امتیاز واکنش
2,564
امتیاز
745
محل سکونت
شیراز
درود
به گفته‌ی مدیریت تالار ادبیات
از این پس
تمامی اشعار خارجی و ایرانی
در مورد بهار، عید، نوروز و...
را در این پست بگذارید
و لطفاً به هیچ عنوان تاپیک جدیدی در این مورد ایجاد نکنید
سپاس از همگی



ای تازه بهار عالم افروز/ هر روز تو عید باد و نوروز:ds6a5d:
نوروز و سال نو را شادباش ميگويم و
سبزترین و دلنوازترین تبریکات خود را تقدیم حضورتان می نمایم ...
دلتان در نظر حق شادان و جانتان به مهر ازل ، نازان باد ...



از بدو دوست داشتنت ..

-----------------------------------------------------------------------------------------------------



دفتر عشق :
تو خویش ، بهاری
یا که خویشِ بهاری
که اینگونه حال مراسبزِ سبز می کنی ..


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز
    هفت سین دل ..

    -----------------------------------------------------------------------------------------------------


    هفت سین دلت را آنگونه بچین
    که نه یک سال بلکه عمری را
    زیبا به پایان برسانی . . .
    سلامتی را بگذار در بالاترین نقطه دلت
    که هیچ چیز برتر از آن نیست . . .
    سعادت را از خدای بخواه که
    او با لطف و کرمش به تو خواهد بخشید
    سربلندی را در دلت جای ده
    که بزرگت خواهد کرد ..
    سادگی را به یاد بیاور
    ساده لبخند بزن و ساده زندگی کن
    سکوت، سرزندگی و سختی را فراموش نکن
    گاهی باید سکوت کرد و منتظر بود
    سرزنده بود و زندگی کرد
    سختی کشید و سنگ بود !

    { حاتمه ابراهیم زاده }

     

    SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز
    چند لحظه مانده است برای اتفاق ..










    -----------------------------------------------------------------------------------------------------



    دوباره بوی عید تمام این حوالی را گرفته

    ماهی های قرمزی که دست چین ِ کودک ها می شوند
    و زینتی ترین سفره ی خانه فرصت خود نمایی پیدا می کند ….
    پدر با تمام بی حوصلگی اش ، مرغوب ترین لباسش را دست چین می کند
    و بعد مدت ها زیر آواز می زند
    و همانطور که دارد با گره کرواتش دست و پنجه نرم می کند
    ” سیمین بری گل پیکری آری “می خواند ……..
    مادر گونه هایش را خوش رنگ می کند و از ۱۲ ساعت قبل
    با استرس به جان چیدمان خانه می افتد ….
    او هم تمام درد هایش را برای یک شب زیر بالشش کنار قرص ها جا می گذارد
    انگیزه می گیرم ریش چند هفته ای ام را بزنم و همراه پدرم
    به جان لباس هایم بیفتم …

    رو بروی آینه که می ایستیم خودم را کمی خمیده می کنم که پدر
    ایستاده تر به نظر بیاید
    مو های سپیدش را مرتب می کند
    درباری ترین کرواتش را زده و من شوق می کنم که از چروک پیرهنم ایراد بگیرد
    صدای فرهاد را آنقدر زیاد می کنم
    که ” بوی یاس جا نماز ترمه ی مادر بزرگ” از تمام پنجره ها بیرون بزند
    انگار می خواهم جوانی ِ پدر مادرم را پس بگیرم
    هفت ساله شوم و چروک مادر را بدزدم
    و مادر بزرگ را یکراست از قبرستان بر سر سفره عید بیاورم
    مادر با تبحری حاصل از تجربه چند ساله عیدی ها را لای قران پنهان می کند
    و مرتب ساعت را بلند می گوید …
    برادرم که می آید با همان خنده ها که از لب هایش خسته نمی شود
    جانم آرام می گیرد
    چند دقیقه مانده باشد به آغاز سالی جدید
    آنقدر از بوی نفتالین لباس پدر می گویم تا دلش وا شود و کمی بخندد
    دور سفره می نشینیم
    لحظه ای برای تعبیر مفهوم عاطفه در فرهنگ ایرانی
    که هر پدری در نهایت بی اعتقادی هم که باشد
    دست به قران می شود و چند آیه ای را می خواند ……
    نزدیک سال تحویل مادر را می بوسم
    که به سنت ایرانی
    تا آخر ِ سال بوسیده باشمش
    دست روی شانه پدر می گذارم
    که برایم به هزار بیستون ِ سر فراز شرف دارد
    چند لحظه مانده است برای اتفاق
    برای آغـ*ـوش هایی که که به یک بهانه ، یک سال را به رویم باز می مانند
    و ده ثانیه آخر را توی دلم …
    آرام تر از هر خلصه ای خواهم شمرد.


    { هومن شريفى }


     

    SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز
    عید باید روز خنده های تو باشد ..

    -----------------------------------------------------------------------------------------------------


    من اعتراض دارم
    و تا وقتی
    "روز جهانی خنده های تو" را
    به تقویم اضافه نکنند
    من امسال را تحویل نمی دهم

    عید باید روز خنده های تو باشد
    و آن روز به خانه ام بیایی
    و آغوشت را به من عیدی دهی
    و چنان سخت در آغوشم گیری
    و هوای خنده هایت برَم دارد
    که جدایی در تقویم جهان بمیرد.


    { حسنا میرصنم }
     

    SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز
    تحویل میشوم ..

    -----------------------------------------------------------------------------------------------------







    بهار، خیس و رنگی میزند به پنجره و من که خستهی سرمازده، طوفانی را پشت سر گذاشتهام
    به انتظار تو مینشینم که برگ بدهی که گل بدهی که به بار بنشینی
    تو میتوانی وطنم باشی رسیده از گرد راه، خاکی و غربتی.
    میتوانی سختی راهی باشی که طی کرده ام سالهای سال بی تو ..
    تو میتوانی اندوه تمام شدهی سفری دراز باشی که هرگز به مقصد نرسید،
    اما رنگ خاطرهاش را هرسال روحم گردگیری میکند.
    تو میتوانی داستانی نیمه تمام باشی
    که دارد به انتهای خودش میرسد پرطپش و به وصل رسیده.
    در جلگه های عشق قدم میزنم و میرسم به تحویل سال.
    به یا محول و تحویل میدهم تمام کوچکیام را و بزرگ میشوم
    کنار نام بلند تو که رودخانه است و جریان دارد.
    می رسم به راهی که از هر بیراههای عاشقتر است.
    میرسم به مقلبالقلوب که قلبم را سرزمین مادریاش کرده است.
    قسم میخورم که شامها و روزها در گردش بیبدیل و تکرارناپذیرشان تکرار بندگیاند
    که فصلها و روزهای واپسین دیدارهای آتشین را به سیمرغ میرسانند.
    تحویل میشوم همراه سالی که تحویل میدهد سردی سرد جدایی را به گرمای دیدار.
    تحویل میشوم به خورشید به شعاعهای تابش فرداهای دیر اما آمدنی.
    تحویل میشوم به حضرت عشق.
    به عشق که حول حالنا الی احسن الحالمان باشد.


    { نسرین تهرانی }








     

    SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز
    بهار می آید ...

    -----------------------------------------------------------------------------------------------------


    روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند.
    روز و شب دارد
    روشنی دارد، تاریکی دارد
    کم دارد،بیش دارد.
    دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده
    تمام می شود
    بهار می آید ...


    { محمود دولت آبادی }
     

    SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز
    چه خبری خوش تر از این ..

    -----------------------------------------------------------------------------------------------------







    بهار آمد ...
    چه خبری خوش تر از این ..
    چه حسی بالاتر از این که سوز و سرمای زمستان دل انگیز؛ با آن غروب های زود هنگامش، رفت...
    پاییز عاشق کش و زمستان بی بدیل رفت و جایش را به بهار داد.
    چه لذتی بالاتر از این شکفتن های بسیار.
    خدا را نگاه کن...
    کمی سرت را رو به آسمان بگیر، تا ببینی خدا تمام رحمتش را روی سر تو می ریزد...
    گاهی خدا و مهربانی هایش باران می شود... گاهی شکوفه... گاهی می شود رعد و برق های بهاری.
    همه این ها نشانه است... که تو رد پای مهربانی خدا را بگیری و به منزل دوست برسی.
    کاری هم نداریم که هر کدام از ما با این نو شدن ها، یک قدم به دنیای ابدی مان نزدیک تر شده ایم.
    اما خوب است، لحظه ی تحویل سال به یاد آن روزی باشیم که دوست داریم، خداوند تمام گناهان ما را ببخشد.
    ببخشد و در رحمتش را به روی ما باز کند.
    پس ببخشید تمام دل گیری های زمانه را.
    هم دنیا را ببخشید، و هم مردمانش را.
    دل های شما جایگاه مهربانی خداست.
    با لجاجت های کودکانه مان جای عشق و محبت را... جای دوستی ها را، آنقدر تنگ نکنیم که عشق، مجبور شود از خانه ی دل ما کوچ کند.
    بیاید به جای سبزه های گره زده ی عید، نفرت های گذشته را به رودخانه بسپاریم.
    بیاید یک بار هم که شده گره گشای دل خودمان باشیم.
    آن کسی که روزگاری دوست داشته ایم را، هنوز دوست بداریم... حتی اگر امروز دلش در خانه ی دیگری می تپد.
    بیایم چشم هایمان را باز کنیم. ما با عشق پا به این دنیا گذاشته ایم. نقابی که روزگار روی چهره هامان گذاشته را برداریم.
    مطمئن باشید یک روزی... یک جایی... آن کسی که انتظارش را داشتید؛ عاشق همین چهره ی ساده و بی نقاب شما می شود...
    با همین یک دوست و همسفر عاشق، می شود به جنگ تمام جاده های بی انتهای دنیا رفت.
    نفرت ها را دور بریزید.
    بگذارید دل هایتان کمی نفس بکشد.
    بیاید یک بار با این بهار، جوانه بزنیم.
    شاید این جوانه، روزی تا آسمان خدا رفت.
    باشد که رستگار شویم ....


    { علیرضا اسفندیاری }








     

    SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز
    دلم با تو بودن می خواهد ..

    -----------------------------------------------------------------------------------------------------


    دلم با تو بودن می خواهد
    بگو با بهار باز می گردی
    بگو دست مرا در باد می گیری
    و بوی عشق می پیچد
    بگو با هم ترانه سر می دهیم
    و جوانه می زنیم
    شکوفه می دهیم
    سبز می شویم
    بگذار بهارنارنج را من از کنج لبانت برچینم
    بگذار هرم نفسهایت ذوب کند تردید را
    ترس هایم یخ بسته اند
    بتکان غبار اندوه را از دل و جان
    ایوان را سراسر شمعدانی کاشته ام
    بیا
    بیا و ببر مرا به سیاره خویش
    آنجا که زمستان ندارد
    که می گوید با یک گل بهار نمی شود ؟
    می خواهم گل همیشه بهارت باشم
    آه ... چرا فصل ما از راه نمی رسد ؟



     

    SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز
    كاش ما آن دو پرستو بوديم ..

    -----------------------------------------------------------------------------------------------------






    تا به کی بايد رفت
    از دياری به ديار ديگر
    نتوانم، نتوانم جستن
    هر زمان عشقی و ياری ديگر
    كاش ما آن دو پرستو بوديم
    كه همه عمر سفر می كرديم
    از بهاری
    به بهاری ديگر !


    { فروغ فرخزاد }






     

    SHinee

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    5,736
    امتیاز واکنش
    2,564
    امتیاز
    745
    محل سکونت
    شیراز
    سیزده ..

    -----------------------------------------------------------------------------------------------------


    25782791568323379817.jpg
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا