شعر بهار (اشعار)

  • شروع کننده موضوع SHinee
  • بازدیدها 1,128
  • پاسخ ها 41
  • تاریخ شروع

MILAD_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
27,940
امتیاز واکنش
17,247
امتیاز
995
محل سکونت
تجریش
توی قرآن خوانده ام ...

یعقوب یادم داده است ...

دلبرت وقتی کنارت نیست،

کوری بهتر است ...!!

 
  • پیشنهادات
  • MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    پنجره را باز کن

    و از این هوای مطبوع بارانی

    لـ*ـذت ببر ...

    خوشبختانه باران،

    ارث پدر هیچکس نیست ...!!

     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    بهار،

    گل نیست

    شکوفه نیست

    نه سبزه و

    نه سفرۀ هفت سین.

     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    بهار،

    تویی که هر سال

    تکرار می شوی

    تکراری اما، نه !

     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    اشتباه می کنند بعضی ها

    که اشتباه نمی کنند !

    باید راه افتاد؛

    مثل رود ها که بعضی به دریا می رسند

    بعضی هم به دریا نمی رسند

    رفتن،

    هیچ ربطی به رسیدن ندارد ...!!


     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    به خاطر مردم است که می گویم

    گوش هایت را کمی نزدیک دهانم بیار،

    دنیا

    دارد از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تهی می شود

    و مردم نمی دانند

    چگونه می شود بی هیچ واژه ای

    کسی را که این همه دور است

    این همه دوست داشت ...!!


     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    با هر چه عشق

    نام تو را می توان نوشت

    با هر چه رود

    راه تو را می توان سرود

    بیم از حصار نیست

    که هر قفل کهنه را

    با دست های روشن تو

    می توان گشود.

     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad

    بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق
    نه کم از بلبل مـسـ*ـتی تو، بنال ای هشیار

    آفرینش همه تنبیه خداوند دلست
    دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

    این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
    هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار

    کوه و دریا و درختان همه در تسبیح‌اند
    نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار

    خبرت هست که مرغان سحر می‌گویند
    آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار

    هر که امروز نبیند اثر قدرت او
    غالب آنست که فرداش نبیند دیدار

    تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش
    حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار

    کی تواند که دهد میوه الوان از چوب؟
    یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار

    وقت آنست که داماد گل از حجله غیب
    به در آید که درختان همه کردند نثار

    آدمی‌زاده اگر در طرب آید نه عجب
    سرو در باغ به رقـ*ـص آمده و بید و چنار

    باش تا غنچه سیراب دهن باز کند
    بامدادان چو سر نافه آهوی تتار

    مژدگانی که گل از غنچه برون می‌آید
    صد هزار اقچه بریزند درختان بهار

    باد گیسوی درختان چمن شانه کند
    بوی نسرین و قرنفل بدمد در اقطار

    ژاله بر لاله فرود آمده نزدیک سحر
    راست چون عارض گلبوی عرق کرده یار

    باد بوی سمن آورد و گل و نرگس و بید
    در دکان به چه رونق بگشاید عطار؟

    خیری و خطمی و نیلوفر و بستان افروز
    نقشهایی که درو خیره بماند ابصار

    ارغوان ریخته بر دکه خضراء چمن
    همچنانست که بر تخته دیبا دینار...

    سعدی
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad

    سرو شد افراخته، کار چمن ساخته
    نعره زنان فاخته، بر سر بید و چنار

    گل به چمن در برست، ماه مگر یا خورست
    سرو به رقـ*ـص اندرست، بر طرف جویبار

    شاخ که با میوه‌هاست، سنگ به پا می‌خورد
    بید مگر فارغست، از ستم نابکار

    شیوه نرگس ببین، نزد بنفشه نشین
    سوسن رعنا گزین، زرد شقایق ببار

    خیز و غنیمت شمار، جنبش باد ربیع
    ناله موزون مرغ، بوی خوش لاله‌زار

    هر گل و برگی که هست، یاد خدا می‌کند
    بلبل و قمری چه خواند، یاد خداوندگار

    برگ درختان سبز، پیش خداوند هوش
    هر ورقی دفتریست، معرفت کردگار

    وقت بهارست خیز، تا به تماشا رویم
    تکیه بر ایام نیست، تا دگر آید بهار

    بلبل دستان بخوان، مرغ خوش الحان بدان
    طوطی شکرفشان، نقل به مجلس بیار

    بر طرف کوه و دشت، روز طوافست و گشت
    وقت بهاران گذشت، گفته سعدی بیار

    سعدی
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    صبا به تهنیت پیر می‌فروش آمد
    که موسم طرب و خوشـی‌ و ناز و نوش آمد

    هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
    درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد

    تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
    که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد

    به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش
    که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد

    ز فکر تفرقه باز آن تا شوی مجموع
    به حکم آنکه جو شد اهرمن، سروش آمد

    ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد
    چه گوش کرد که باده زبان خموش آمد

    چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس
    سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد

    زخانقاه به میخانه می‌رود حافظ
    مگر زمستی زهد ریا به هوش آمد

    حافظ
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا