میخواهم دوباره به دنیا بیایم بیرون در، تو منتظرم بوده باشی
و بیآنکه کسی بفهمد
جای بیداری و خواب را
به رسم خودمان درآریم
چه بود بیداری
که زندگیاش نام کرده بودند. #شمس_لنگرودی
رفتن هم حرف عجیبی است شبیه اشتباه آمدن
گفت بر می گردم
و رفت
و همه پل های پشت سرش را ویران کرد
همه می دانستند دیگر باز نمی گردد
اما بازگشت
بی هیچ پلی در راه
او مسیر مخفی یادها را می دانست #سید_علی_صالحی
تنها یک چیز میتواند تحقق یک رویا را غیر ممکن سازد،
ترس از شکست!
اگر در مسیر افسانه شخصی ات بمیری
بهتر از مردن همچون میلیونها انسان است
که حتی نمیدانند افسانه شخصی وجود دارد. #پائولو_کوئیلو
داریوش مهرجویی : می خواستم همه کارهایم را بکنم
و سرِ فرصت به دنبال او بروم.
میخواستم اول
دنیا را عوض کنم،
کتاب هايم را بنویسم،
اسم و رَسم به هم بزنم،
برنده شوم ،
و بعد با دست های پُر به دنبالش بروم.
خبر نداشتم که
" عشق منتظر آدمها نمیماند"
و خط بطلان میکشد روی آنها که حسابگر و ترسو و جاه طلب اند!
شب خاطرات را بيدار ميكند
و چشم هايمان خواب را به فراموشي ميسپارند ؛
تا نبودن ها را يادمان بياورند و بغض هاي مانده در گلو را سرازير كنند!
شب با بيرحميِ تمام تقاصِ آدم هاي رفته را از ما ميگيرد... #ياسمن_مهديپور
محمد خسروآبادی : واسه آدمهای از دست رفتهی زندگيتون دنبال جايگزين نباشيد، به زور كسيو كه شبيه اونه نياريد تو زندگيتون كه فقط جای خالی اون عزيز از دست رفته رو پر كنيد، كه فقط حالتون خوب بشه و بتونيد به راحتي فراموشش كنيد بخاطراينكه جای خاليشو احساس نكنيد، اجازه بديد جای آدمهای از دست رفتهی زندگيتون خالی بمونه، واسه آدم های جديد زندگيتون يه جای بهتر و جديد تر تو زندگيتون پيدا كنيد، به زور ادمهای جديد رو تو اون جای خالی ننشونيد، بذاريد جاشون خالی بمونه، كه بعدا يادتون بمونه كه قبلا كسی بوده، كه حالا نيست، مهم نيست چرا رفته؟اصلا كجا رفته؟ مهم اينه كه الان جاش تو زندگيمون خاليه ...
دوستای عزیزم، مرسی که تا اینجا همراه بودین و امیدوارم همیشه باشین نظرسنجی گذاشتم و ممنون میشم که بر حسب علاقه خودتون جواب بدین.
همینطور اینکه تاپیک نقد زده شد و من منتظر نقد و نظراتتون هستم :)
هرگز از مرگ نهراسیدهام اگرچه دستانش از ابتذال شکنندهتر بود.
هراسِ من باری همه از مردن در سرزمینیست
که مزدِ گورکن
از بهای آزادیِ آدمی
افزون باشد.
جُستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتنِ خویش
بارویی پیافکندن
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیشتر باشد
حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم. - احمد شاملو -