شعر اشعار احمد پروین

  • شروع کننده موضوع PARISA_R
  • بازدیدها 1,215
  • پاسخ ها 60
  • تاریخ شروع

PARISA_R

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/08/02
ارسالی ها
4,752
امتیاز واکنش
10,626
امتیاز
746
محل سکونت
اصفهان
وحی مستند

دلم هوای خرابات می کند گاهی
خدا کند که تو باشی و بشکند گاهی
از انعکاس غرور تو این چنین شده ام
که لاف عرش خدایی دلم زند گاهی
میان باغ تو پروانه ی تمنایم
حریر خاطره در خواب می تند گاهی
در اعتکاف نگاهت شنیده ام امشب
میان خلوت دل ، وحی مستند گاهی​
 
  • پیشنهادات
  • PARISA_R

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/08/02
    ارسالی ها
    4,752
    امتیاز واکنش
    10,626
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    اصفهان
    زبان زخمی خودکار


    اطاق شیشه ای جوهر ست خودکارم
    خدا نیاورد او را ز دست بگذارم
    زبان زخمی خودکار ، دامن کاغذ
    همیشه تا به هم آید نوشته اشعارم
    ز ناز کاری تن هر چه هست غیر از او
    به جان دفتر اشعار خویش بیزارم
    به یاد خون تن او که می چکد امشب
    به روی دفتر بیچاره گریه می بارم
    من عاشق تن خودکار می شوم شاید
    به نقل قول پزشکان دوباره بیمارم​
     

    PARISA_R

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/08/02
    ارسالی ها
    4,752
    امتیاز واکنش
    10,626
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    اصفهان
    عزای شقایق


    غزل های وحشی به یادت سرودم
    غم واژه دارد مداد کبودم
    به وزن شقایق عزایی گرفتم
    و با بغض وحشی به باغ وجودم
    من از چاه طاقت و غار شکیبا
    تحمل ندارم ولی می ربودم
    به خاک قدومت تیمم بگیرم
    به محراب یادت برقصد سجودم
    صدایم شنیدی و گفتی جوابم
    من بی تحمل ولیکن نبودم​

    [ پنجشنبه ۱۳۹۰/۰۵/۲۷ ] [ 15:41 ] [ محمد مرفه ]
    آرشيو نظرات
     

    PARISA_R

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/08/02
    ارسالی ها
    4,752
    امتیاز واکنش
    10,626
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    اصفهان
    قلب عتیقه


    یک عشق کهنه دارم قلبی عتیقه آری
    سرمایه ای که هرگز ارزش نمی گذاری
    سمسار کوچه ها را پیشم چه می فرستی
    قیمت نهد بر این دل در منتهای خواری
    حتی اگر بمیرم دل را نمی گذارم
    در کوچه ها بگردد با التماس گاری
    شاید کسی بیاید از شهر لاله رویان
    گنجم دهم بگیرم یک بـ..وسـ..ـه یادگاری
    دلگیرم از نگاهت من می روم از اینجا
    یک شاعر پریشان یک عاشق فراری​
     

    PARISA_R

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/08/02
    ارسالی ها
    4,752
    امتیاز واکنش
    10,626
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    اصفهان
    تمدن کور


    باد گلهای پونه ، توی دهات
    بازی دختران و آب قنات
    چای دم کرده با سماور مـسـ*ـت
    مزۀ زعفران و شهد نبات
    جوی باریک آبشان انگار
    جوشش نیل دارد آب فرات
    یاد پیوند سیب با آلو
    یاد باران از ابرهای نجات
    همه را برد این تمدن کور
    دود و آهن شد این چنین هیهات​

    [ پنجشنبه ۱۳۹۰/۰۵/۲۷ ] [ 15:41 ] [ محمد مرفه ]
    آرشيو نظرات
     

    PARISA_R

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/08/02
    ارسالی ها
    4,752
    امتیاز واکنش
    10,626
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    اصفهان
    عصارۀ قرآن


    بیا نوشید*نی بنوشیم و اشتباه کنیم
    و روی مدعیان خدا سیاه کنیم
    اگر که سجده به خوبان گـ ـناه می باشد
    بیا فقط و فقط این چنین گـ ـناه کنیم
    بیا شبیه اوستا میانۀ فانوس
    به رقـ*ـص پر طرب شعله ها نگاه کنیم
    اگر تنور تمنا پر از گدازش نیست
    به نذر سفره مستان دو کاسه آه کنیم
    ز شوره زار خرافات کوچ می باید کرد
    بیا عصاره قرآن خوراک راه کنیم​
     

    PARISA_R

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/08/02
    ارسالی ها
    4,752
    امتیاز واکنش
    10,626
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    اصفهان
    نیستان


    او به مهمانی مهتابم برد
    به سر آغاز می نابم برد
    او مرا نغمه ی سرودن آموخت
    گرم لالایی خود خوابم برد
    او نیستان مرا آتش زد
    کوک دود از تن مضرابم برد
    ماورای همه آن سوی سراب
    به تماشای گل آبم برد​
     

    PARISA_R

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/08/02
    ارسالی ها
    4,752
    امتیاز واکنش
    10,626
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    اصفهان
    حسرت قنوت


    امشب دلم برای خدا تنگ می شود
    من شیشه می شوم و دعا سنگ می شود
    پای گریز از هـ*ـوس آلودگی کجاست ؟
    دارم ولی میانۀ ره لنگ می شود
    بین خدا و من قدمی بیشتر نبود
    افسوس حجم فاصله فرسنگ می شود
    تصویر روی دوست کجا می توان کشید
    حتی قلم ز کفر تو بی رنگ می شود
    دستی که باز کرده ام از حسرت قنوت
    امشب به روی صورت من چنگ می شود
    امشب شمار رکعتم از خاطرم گریخت
    آدم عجب وقیح به نیرنگ می شود​
     

    PARISA_R

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/08/02
    ارسالی ها
    4,752
    امتیاز واکنش
    10,626
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    اصفهان
    گذار


    از خود بدر آمدم نگارم
    شاید به شما رسد گذارم
    گنجینۀ بی زوال مـسـ*ـتی
    زیر سر دل نهفته دارم
    مدیون عصا نمی شوم من
    از معجزه هم گذشته کارم
    دریای دلم و قرص ماهت
    در جزر و مدم برد قرارم
    هر چند تو مهربان و خوبی
    کج خلق و بدم و ناقوارم
    آخر به چه آرزو بمانم ؟
    وقتی نه به دار و نه به بارم​
     

    PARISA_R

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2014/08/02
    ارسالی ها
    4,752
    امتیاز واکنش
    10,626
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    اصفهان
    کوله بار دعا


    جاده بی انتهاست خواهم رفت
    مقصدم نا کجاست خواهم رفت
    مثل فرهاد در بیابانها
    قصه ها مال ماست خواهم رفت
    کوره راهی به سوی نابودی
    کوله بارم دعاست خواهم رفت
    طعنۀ خار و ریشخند سوار
    می شناسم رواست خواهم رفت​
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا