شعر اشعار اردلان سرفراز

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 2,102
  • پاسخ ها 104
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
دو راهی


شدیم از یاد یکدیگر فراموش دو راهی بین ما بگشوده آغـ*ـوش
از آن عشقی که در ما شعله می زد به جا مانده اجاقی سرد و خاموش
میان من و تو دوراهی نشسته صدایی نمانده به لب های بسته
به لب های خموش این دوراهی نشسته قصه ی غمگین رفتن
همیشه راه ما با هم یکی بود ولی راهت جدا شد دیگر از من
اگر در چشم هم اشکی ببینیم توان رفتن از ما می گریزد
برو بگذار ایندیوار کهنه به نام عشق ما در هم بریزد
میان من و تو دوراهی نشسته صدایی نمانده به لب های بسته

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    اسم تو


    این همه شهر عاشقونه هق هق گریه شبونه
    این همه قصه از یک اسمه اسمی که مثل یک طلسمه
    یک اسمه طلسمه
    یاد تو یاد تو روزهای رفته
    اسم تو اسم تو اسم هر روز هفته است
    شیشه ی عمر من افسون این یه اسمه
    زندگیم بسته ی جادوی این طلسمه
    دنیای من طلسمه یک اسمه یک اسمه
    سب های چوبی تکیده بادبادک های پر کشیده
    این همه خاطره طلسمه یاد یک عمره و ی ه اسمه
    طلمسه ، یک اسمه
    اسم تو اسم دریا ، کبوتر
    بوی تو بوی گل گل های سرخ پرپر
    اسم تو ، رو تن هرسنگ و هر درخته
    گفتنش ، خواستنش مثل عشق تو سخته
    کی گفته این یک اسمه ... طلسمه ... طلسمه

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    دستای تو


    بی تو خودمو
    تک و تنها می بینم
    هر جا که پا می ذارم
    تو رو اونجا می بینم
    یادمه چشمای تو
    پر درد و غصه بود
    قصه ی غربت تو
    قد صد تا قصه بود
    یاد تو هر جا که هستم با منه
    داره عمر منو آتیش می زنه
    یاد تو هر جا که هستم با منه
    داره عمر منو آتیش می زنه
    تو برام خورشید بودی
    توی این دنیای سرد
    گونه های خیسمو
    دستای تو پک می کرد
    حالا اون دستا کجاست
    اون دو تا دستای خوب
    چرا بی صدا شده
    لب قصه های خوب
    من که یاور ندارم
    اون همه خاطره مرد
    عاشق آسمونا
    پشت یک پنجره مرد
    آسمون سنگی شده
    خدا انگار خوابیده
    انگار از اون بالاها
    گریه ها مو ندیده
    یاد تو هر جا که هستم با منه
    داره عمر منو آتیش می زنه
    یاد تو هر جا که هستم با منه
    داره عمر منو آتیش می زنه

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    چشم من


    چشم من بیا منو یاری بکن
    گونه هام خشکیده شد ، کاری بکن
    غیر گریه مگه کاری می شه کرد
    کاری از ما نمی آد ، زاری بکن
    اون که رفته ، دیگه هیچ وقت نمی آد
    تا قیامت دل من گریه می خواد
    هر چی دریا و زمین داره خدا
    با تموم ابرای آسمونا
    کاشکی می داد همه رو به چشم من
    تا چشام به حال من گریه کنن
    اون که رفته ، دیگه هیچ وقت نمی آد
    تا قیامت ، دل من گریه می خواد
    قصه ی گذشته های خوب من
    خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن
    حالا باید سر رو زانوم بذارم
    تا قیامت اشک حسرت ببارم
    دل هیچ کی مثل من غم نداره
    مثل من غربت و ماتم نداره
    حالا که گریه دوای دردمه
    چرا چشمم اشکشو کم می آره
    خورشید روشن ما رو دزدیدن
    زیر اون ابرای سنگین کشیدن
    همه جا رنگ سیاه ماتمه
    فرصت موندنمون خیلی کمه
    اون که رفته ، دیگه هیچ وقت نمی آد
    تا قیامت دل من گریه می خواد
    سرنوشت چشاش کوره نمی بینه
    زخم خنجرش می مونه تو سـ*ـینه
    لب بسته سـ*ـینه ی غرق به خون
    قصه ی موندن آدم ها اینه
    اون که رفته دیگه هیچ وقت نمی آد
    تا قیامت ، دل من گریه می خواد

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    اون منم


    اون که هر چی ابر دنیاس ، خونه داره تو چشاش
    اون که ناچاره بخنده ، اما گریه س خنده هاش
    اون که تو شهرش غریبه ، با یه عالم آشنا
    هیچ کدوم باور نکردن ، غربت تلخ صداش
    اون منم ، اون منم ، اون منم
    بغضمو تو گلوم می شکنم
    دیروز من ، مثل امروز ، مثل فرداس
    هر روز دستام ،سرد و تنهاس
    دیروز ، امروز ، فردا
    خیلی سخته ، این تنهایی ، بی فردایی
    تنها موندن ، تنها خوندن
    تنها ، تنها ، تنها
    اون که خیلی قصه داره ، رو لبای بی صداش
    مونده فریادش تو سـ*ـینه ،در نمی آد از لباش
    قد یه دنیا کتابه ، با یه عالم گفتنی
    هر کدوم از غصه هاشون ، هر کدوم از قصه هاش
    اون منم ، اون منم ، اون منم
    بغضمو تو گلوم می شکنم

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    غروبا قشنگن


    وقتی خورشید میره تا چشماشو رو هم بذاره
    رنگ خورشید غروب چشماتو یادم میاره
    همیشه غروب برام عزیز و دوست داشتنیه
    واسه اینکه رنگ خوب چشمای تو رو داره
    غروبا قشنگن ، با چشات یه رنگن
    قشنگ ترین غروبو تو چشای تو می بینم
    تموم عالمو پر از صدای تو می بینم
    تو چه پکی ، تو چه خوبی
    تو شکوه یه غروبی
    مث دریای پر آواز جنوبی
    تو برام دیدنی هستی مث دریای جنوب
    که پر از رازی و آوازی و قصه های خوب
    دیدنت برای من همیشه تازگی داره
    مث جنگل مث ساحل ، مث دریا تو غروب

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    اجاق


    غریب و گنگ و بی فریاد ، اجاقی سرد و خاموشم
    نفس هام سرد و یخ بسته ، زمستون تو آغوشم
    یه روز تو سـ*ـینه ی سردم ، هزاران شعله برپا بود
    تنم فانوس شب سوز شبای سرد یلدا بود
    یه شب بادی غریب اومد
    تا صبح بارون به من بارید
    منو خاموش می کرد بارون
    می برد خکسترامو باد
    چشام در انتظار اشک
    لبام در حسرت فریاد
    حالا خالی تر از خالی
    اجاقی سرد و خاموشم
    نفس هام سرد و یخ بسته
    زمستونه تو آغوشم
    اجاقی خالی و خاموش مث یه قلب بی خونه
    یک با دست آفتابیش تو رگ هام خون می جوشونه
    می دونم شعله ور می شم می سوزونم زمستونو
    می گیرم با سر انگشتم همه نبضای لرزونو
    می دونم شعله ور میشم می سوزونم زمستونو
    می گیرم با سر انگشتم همه نبضای لرزونو

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    گنجشک های خونه


    ای چراغ هر بهانه
    از تو روشن از تو روشن
    ای که حرفای قشنگت منو آشتی داده با من
    من و گنجشکای خونه دیدنت عادتمونه
    به هوای دیدن تو پر می گیریم از تو لونه
    باز میایم که مثل هر روز
    برامون دونه بپاشی
    من و گنجشکا می میریم تو اگه خونه نباشی
    همیشه اسم تو بوده اول و آخر حرفام
    بس که اسم تو رو خوندم بوی تو داره نفس هام
    عطر حرفای قشنگت عطر یک صحرا شقایق
    تو همون شرمی که از اون
    سرع گونه های عاشق
    شعر من رنگ چشاته
    رنگ پک بی ریایی
    بهترین رنگی که دیدم
    رنگ زرد کهربایی
    من و گنجشکای خونه
    دیدنت عادتمونه
    به هوای دیدن تو پر می گیریم از تو لونه

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    مرداب



    میون یه دشت عـریـ*ـان
    زیر خورشید کویر
    مونده یک مرداب پیر
    توی دست خک اسیر
    منم اون مرداب پیر
    از همه دنیا جدام
    داغ خورشید به تنم
    زنجیر زمین به پام ... آه
    من همونم که یه روز
    می خواستم دریا بشم
    می خواستم بزرگترین
    دریای دنیا بشم
    آرزو داشتم برم
    تا به دریا برسم
    شبو آتیش بزنم
    تا به فردا برسم ... آه
    اولش چشمه بودم زیر آسمون پیر
    اما از بخت سیاه
    راهم افتاد به کویر
    چشم من به اونجا بود
    پشت اون کوه بلند
    اما دست سرنوشت
    سر رام یه چاله کنده ... آه
    توی چاله افتادم
    خک منو زندونی کرد
    آسمون هم نبارید
    اونم سرگرونی کرد
    حالا یک مرداب شدم
    یه اسیر نیمه جون
    یه طرف می رم تو خک
    یه طرف به آسمون
    خورشید از اون بالاها
    زمینم از این پایین
    هی بخارم می کنن
    زندگیم شده همین
    با چشام مردنمو
    دارم اینجا می بینم
    سرنوشتم همینه
    من اسیر زمینم
    هیچی باقی نیست ازم
    قطره های آخره
    خک تشنه همینم
    داره همراش می بره
    خشک می شم تموم می شم
    فردا که خورشید می آد
    شن جامو پر می کنه
    که می آره دست باد ، آه


    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    کولی


    شب من پنجره ای بی فردا
    روز من ، قصه ی تنهایی ها
    ماهی ام ، ماهی دور از دریا
    هیچ کس با دل آواره ی من
    لحظه ای همدم و همراه نبود
    هیچ شهری به من سرگردان
    در دروازه ی خود را نگشود
    کولی ام ، خسته و سرگردانم
    ابر دلتنگ پر از بارانم
    کولی ام ، خسته و سرگردانم
    ابر دلتنگ پر از بارانم
    پای من خسته از این رفتن بود
    قصه ام قصه ی دل کندن بود
    دل به هر کس که سپردم دیدم
    راهش افسوس جدا از من بود
    صخره ویران نشود از باران
    گریه هم عقده ی ما را نگشود
    آخر قصه ی من مثل همه
    گم شدن در نفس باد نبود
    روح آواره ی من بعد از من
    کولی در به در صحراهاست
    می رود بی خبر از آخر راه
    همچنان مثل همیشه تنهاست
    کولی ام خسته و سرگردانم
    ابر دلتنگ پر از بارانم
    کولی ام خسته و سرگردانم
    ابر دلتنگ پر از بارانم

    --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا