شعر اشعار اردلان سرفراز

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 2,131
  • پاسخ ها 104
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
دلتنگی


تو نیستی و صدای تو
هوای خوب خونه ست
صدای پای عطر گل
صدای عشق دیوونه ست
تو از من دور و من دلتنگ
تو آبادی و من ویرون
همیشه قصه این بوده
یکی خندون یکی گریون
همیشه قصه این بوده
تو یک لحظه تو یک دیدار
یک زخم از زهر یک لبخند
تمام عمر فقط یک بار
پس از اون زخم پروردن
پس از اون عادت و تکرار
ولی نصف یه روح اینور
یه نیمه اونور دیوار
خودت نیستی صدات مونده
فقط از تو همین مونده
نفس های عزیز من
صدای پای شب بوهاست
صدای باد و بوی نخل
هوای شرجی دریاست
سکوت اینجا صدای تو
هوا اینجا هوای تو
پر از تکرار این حرفم
دلم تنگه برای تو
همیشه قصه این بوده
یا مرگ قصه یا آدم
همیشه عشق یعنی ابر
غروب و غربت بارون
تو در من جوشش شعری
صدای این لب ویرون
خودت نیستی

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    پرنده


    توی یک جنگل تن خیس کبود
    یه پرنده آشیونه ساخته بود
    خون داغ عشق خورشید تو پرش
    جنگل بزرگ خورشید رو سرش
    تو هوای آفتابی روی درختا می پرید
    تنشو به جنگل روشن ورشید می کشید
    تا یه روزی ابرای سنگین اومدن
    دنیای قشنگشو بهم زدن
    هر چه صبر کرد آسمون آبی نشد
    ابرا موندن هوا آفتابی نشد
    بسکه خورشیدشو تو زندون سرد ابرا دید
    یه دفعه دیوونه شد از توی جنگل پر کشید
    زندگیشو توی جنگل جا گذاشت
    رفت و رفت ابرها رو زیر پا گذاشت
    رفت و عاقبت به خورشیدش رسید
    اما خورشید به تنش آتش کشید
    اگه خورشید یکی تو آسمونه
    مرغ عاشق رو زمین فراوونه
    روزی یکی به بالا چشم می دوزه
    میره با اینکه می دونه می سوزه
    من همون پرنده بودم که یه روز خورشید و دید
    اسم من یه قصه شد این قصه رو دنیا شنید

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    سوغات


    وقتی میای صدای پات
    از همه جاده ها میاد
    انگار نه از یه شهر دور
    که از همه دنیا میاد
    تا وقتی که در وا میشه
    لحظه ی دیدن می رسه
    هر چی که جاده س رو زمین
    به سـ*ـینه ی من می رسه ، آه
    ای که تویی همه کسم
    بی تو می گیره نفسم
    اگه تو رو داشته باشم
    به هر چی می خوام می رسم
    به هر چی می خوام می رسم
    وقتی تو نیستی قلبمو
    واسه کی تکرار بکنم
    گل های خواب آلوده رو
    واسه کی بیدار بکنم
    واسه کبوترای عشق
    دست کی دونه بپاشیم
    مگه تن من می تونه
    بدون تو زنده باشه
    ای که تویی همه کسم
    بی تو می گیره نفسم
    اگه تو رو داشته باشم
    به هر چی می خوام می رسم
    به هر چی می خوام می رسم
    عزیز ترین سوغاتیه
    غبار پیراهن تو
    عمر دوباه ی منه
    دیدن و بوییدن تو
    نه من تو رو واسه خودم
    نه از سر هـ*ـوس می خوام
    عمر دوباره ی منی
    تو رو واسه نفس می خوام
    ای که تویی همه کسم
    بی تو می گیره نفسم
    اگه تو رو داشته باشم
    به هر چی می خوام می رسم
    به هر چی می خوام می رسم
    وقتی میای صدای پات
    از همه جاده ها میاد
    انگار نه از یه شهر دور
    که از همه دنیا میاد
    تا وقتی که در وا میشه
    لحظه ی دیدن می رسه
    هر چی که جاده س رو زمین
    به سـ*ـینه ی من می رسه ، آه
    ای که تویی همه کسم
    بی تو می گیره نفسم
    اگه تو رو داشته باشم
    به هر چی می خوام می رسم

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    عسل


    میام از شهر عشق و کوله بار من غزل
    پر از تکرار اسم خوب و دلچسب عسل
    کسی که طعم اسمش طعم عاشق بودنه
    طلوع تازه ی خواستن تو رگ های منه
    میام از شهر عشق و کوله بار من غزل
    پر از تکرار اسم خوب و دلچسب عسل
    عسل مثل گله ، گل بارون زده
    به شکل ناب عشق که از خواب اومده
    سکوت لحظه هاش هیاهوی غمه
    به گلبرگ صداش هجوم شبنمه
    نیاز من به او ، ورای خواستنه
    نیاز جویبار ، به جاری بودنه
    کسی که طعم اسمش طعم عاشق بودنه
    تمام لحظآها مثل خود من با منه
    تویی که از تمام عاشقا عاشق تری
    منو تا غربت پاییز چشات می بری
    کسی که عمق چشماش جای امن بودنه
    تویی که با تو بودن بهترین شعر منه
    تو مثل خواب گل ، لطیف و ساده ای
    مثل من عاشقی به خک افتاده ای
    یه جنگل رمز و راز یه دریا ساده ای
    اسیر عاطفه ، ولی آزاده ای
    نیاز من به تو ورای خواستنه
    نیاز جویبار به جای بودنه
    نیاز من به تو ، ورای خواستنه
    نیاز جویبار به جاری بودنه

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ای عشق

    عشق به شکل پرواز پرنده س
    عشق ، خواب یه آهوی رمنده س
    من ، زائری تشنه ، زیر باران
    عشق ، چشمه آبی اما کشنده س
    من ، می میرم از این آب مسموم
    اما اونکه مرده از عشق ، تا قیامت ، هر لحظه زنده س
    من ، می میرم از این آب مسموم
    مرگ عاشق عین بودن ،اوج پرواز یه پرنده س
    تو که معنای عشقی به من معنا بده ای یار
    دروغ این صدا را به گور قصه ها بسپار
    صدا کن اسممو از عمق شب از نقب دیوار
    برای زنده بودن ، دلیل آخرینم باش
    منم من بذر فریاد ، خک خوب سرزمینم باش
    طلوع صادق عصیان من ، بیداری ام باش
    عشق ، گذشتن از مرز وجوده
    مرگ ، آغاز راه قصه بوده
    من ، راهی شدم نگو که زوده
    اون کسی که سر سپرده مثل ما عاشق نبوده
    ن راهی شدم نگو که زوده
    اما اونکه عاشقونه جون سپرده هرگز نمرده

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    خسته ام


    محبس خویشتن منم ، از این حصار خسته ام
    من همه تن انا اللحقم ، کجاست دار ، خسته ام
    در همه جای این زمین ، همنفسم کسی نبود
    زمین دیار غربت است ، از این دیار خسته ام
    کشیده سرنوشت من به دفترم خط عذاب
    از آن خطی که او نوشت به یادگار خسته ام
    در انتظار معجزه ، فصل به فصل رفته ام
    هم از خزان تکیده ام ، هم از بهار خسته ام
    به گرد خویش گشته ام ، سوار این چرخ و فلک
    بس است تکرار ملال ، ز روزگار خسته ام
    دلم نمی تپد چرا ، به شوق این همه صدا
    من از عذاب کوه بغض ، به کوله بار خسته ام
    همیشه من دویده ام ، به سوی مسلخ غبار
    از آنکه گم نمی شوم در این غبار ، خسته ام
    به من تمام می شود سلسله ای رو به زوال
    من از تبار حسرتم که از تبار خسته ام
    قمار بی برنده ایست ، بازی تلخ زندگی
    چه بـرده و چه باخته ، از این قمار خسته ام
    گذشته از جاده ی ما ، تهی ترین غبار ها
    از این غبار بی سوار ، از انتظار خسته ام
    همیشه یاور است یار ، ولی نه آنکه یار ماست
    از آنکه یار شد مرا دیدن یار ، خسته ام

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    دریغ


    به دادم برس ای اشک
    دلم خیلی گرفته
    نگو از دوری کی
    نپرس از چی گرفته
    منو دریغ یک خوب
    به ویرونی کشونده
    عزیزمه تا وقتی
    نفس تو سـ*ـینه مونده
    تو این تنهایی تلخ
    من و یک عالمه یاد
    نشسته روبرویم
    کسی که رفته بر باد
    کسی ک ه عاشقانه
    به عشقش پشت پا زد
    برای بودن من
    به خود رنگ فنا زد
    چه دردیه خدایا نخواستن اما رفتن
    برای اون که سایه س همیشه رو سر من
    کسی که وقت رفتن
    دوباره عاشقم کرد
    منو آباد کرد و
    خودش ویرون شد از درد
    بدادم برس ای اشک
    دلم خیلی گرفته
    نگو از دوری کی
    نپرس از چی گرفته
    به آتش تن زد و رفت تا من اینجا نسوزم
    با رفتنش نرفته تو خونمه هنوزم
    هنوز سالار خونه س پناه منه دستاش
    سرم رو شونه هاشه رو گونمه نفس هاش
    به دادم برس ای اشم

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    بت شکن


    ای آمده با عشر
    ای رفته با گریه
    ای خط دلتنگی
    از بغض تا گریه
    با من صبورانه
    سر کردی و ساختی
    اما چه بی حاصل
    دردامو نشناختی
    تا زندگی بوده
    قصه همین بوده
    پشت سر خورشید
    شب در کمین بوده
    ما هر دو بازیچه در بازی نیرنگ
    قربانی یک بت
    سر تا به پا از سنگ
    تو بت پرست اما
    من بت شکن بودم
    باید که بت می مرد
    جایی که من بودم
    بتخانه شد ما
    محراب عشق من
    باید که بت می مرد
    جایی که من بودم
    بتخانه شد اما
    محراب عشق من
    فرمان بت این بود
    جاییکه من بودم
    قربانی بت شد
    ایمان و پیوندم
    من هم ز جای خویش
    بتخانه شد خالی
    با خود تو را هم برد
    آن پوچ پوشالی
    کنون نه بت مانده
    نه تو نه فردایی
    این بت شکن ، مانده
    با زخم تنهایی

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    عروسک - مترسک


    می شد از بودن تو
    عالمی ترانه ساخت
    کهنآها رو تازه کرد
    از تو یک بهانه ساخت
    با تو می شد که صدام
    همه جا رو پر کنه
    تا قیامت اسم ما
    همه جا رو پر کنه
    اما خیلی دیر دونستم
    تو فقط عروسکی
    کور و کر بازیچه ی باد
    مثل یک بادبادکی
    دل سپردن به عروسک
    منو گم کرد تو خودم
    تو رو خیلی دیر شناختم
    وقتی که تمو شدم
    نه یک دست رفیق دستام
    نه شریک غم بودی
    واسه حس کردن دردام
    خیلی خیلی کم بودی
    توی شهر بی کسی هام
    تو رو از دور می دیدم
    با رسیدن به تو افسوس
    به تباهی رسیدم
    شهر بی عابر و خالی
    شهر تنهایی من بود
    لحظه ی شناختن تو
    لحظه ی تموم شدن بود
    مگه می شه از عروسک
    شعر عاشقونه ساخت
    عاشق چیزی که نیست شد
    روی دریا خونه ساخت

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    میراث


    همه ی ما وارثیم
    وارث عذاب عشق
    سهم اونکس بیشتره
    که میشه خراب عشق
    سوختن و فریاد زدن
    اینه رمز و راز عشق
    وقت از خود مردنه
    لحظه ی آغاز عشق
    واسه این صدای نی
    موندنی ترین شده
    که به لطف زخم عشق
    حنجره ش خونین شده
    سهم من گلوی زخمی منه
    یه صدا واسه همیشه موندنه
    کوله بار سهم من رو شونمه
    کوله باری که پر از شکستنه
    گرمی می عشقو تکرار می کنه
    ناله ی می عشقو فریاد می زنه
    گرمی مـسـ*ـتی و ضجه های نی
    جوهر تمام شعرای منه
    قیمتی ترین عذابه درد عشق
    غم ناب و شعر نابه درد عشق
    نطفه ی تمام عاشقانه ها
    جوشش روح شرابه درد عشق
    ذات هر قطره ی قیمتی اشک
    سهم این دل خرابه درد عشق
    زندگی کتاب شعر لحظه هاست
    بهترین فصل کتابه درد عشق

    --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا