شعر اشعار اردلان سرفراز

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 2,103
  • پاسخ ها 104
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
حیرت


تو حیبرانی در این هنگامه
من هم از تو حیران تر
تو در آغاز آبادی
منم هر لحظه ویران تر
در این بن بست ظلمانی
رهایی را چه می دانی
فراز از خود به سوی هم
و یا از هم گریزان تر
اگر از راه برگردیم
سراپا حسرت و دردیم
اگر از راه برگردیم
سراپا حسرت و دردیم
گذشتن مرگ
ماندن درد
کدامین است آسان تر
کدامین پیک را گویم
که من هم از تو می جویم
کدامین پیک را گویم
که من هم ازتو می جویم
نشانت را و ماندم بی خبر
هر آن پریشانتذ
در این تنهایی ممتد
فقط دست تو بر در زد
ندیدم از تو ای دیر آمده
ناخوانده مهمانتر
در این تنهایی مطلق
فقط دست تو بر در زد
ندیدم از تو ای دیر آمده
ناخوانده مهمان تر

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    گره کور


    کلافه سرنوشت من
    سردر گم همیشه
    طلسم کور این گره
    یه لحظه وا نمیشه
    طناب سرنوشت من
    تنها پل عبوره
    اما به بیراهه میره
    با گره ای که کوره
    دیروز مسیر قصآهام
    یه جاده بود به خورشید
    امروز به بیراهه شده
    به شوره زار تردید
    از بود و نبودم
    دل کندم و بریدم
    تا نیمه جون و خسته
    به این گره رسیدم
    به من کمک کن ای عشق
    این گره رو وا کنم
    به قیمت صقوطم
    راهمو پیدا کنم
    کلافه سرنوشت من
    سر در گم همیشه
    طلسم کور این گره
    یه لحظه وا نمیشه
    طناب سرنوشت من
    تنها پل عبوره
    اما به بیراهه میره
    با گره ای که کوره
    نه پشت سر راهی دارم
    نه راهی پیش رومه
    این جا نه آغازه بران
    نه راه من تمومه
    ببین که جون ندادم
    همیشه در تلاشم
    نذار تو این بیراهه
    هستی مو من ببازم
    به من کمک کن ای عشق
    این گره رو وا کنم
    به قیمت سقوطم
    راهمو پیدا کنم

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ولایت


    ای همه شعر و حکایت
    ای بزرگ ای بی نهایت
    ای همه دار و ندارم
    اعتبارم ای ولایت
    گریه هام تو ، خنده هام تو
    گفتنم تو ، خواستنم تو
    وقت زادن ، پیرهنم تو
    وقت مردن ، کفنم تو
    پیش تو دریا حقیره
    حتی این دنیا حقیره
    کی می تونه از تو باشه
    اما دور از تو بمیره
    من عاشق کی می تونم
    لایق خک تو باشم
    من که می میرم اگه که
    یه روزی از تو جدا شم
    لایق عشق تو یک روز
    تو کمون گذاشت جونش
    اما باز پیش تو کم بود
    عشق آرش با کمونش
    ای همشه شعر و حکایت
    ای بزرگ ای بی نهایت
    ای همه دار و ندارم
    اعتبارم ای ولایت
    گریه هام تو ، خنده هام تو
    گفتنم تو، خواستنم تو
    وقت زادن ، پیرهنم تو
    وقت مردن ، کفنم تو
    اگه تو بخواهی از من
    جرات و نفس می گیرم
    از صدام یه تیر می سازم
    یه کمون به دست می گیرم
    حتی با دست بریده
    از صدام یه تیر می سازم
    اگه تو بخواهی از من
    حتی جونمو می بازم

    --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    راز همیشگی شدن


    حس همیشه داشتنت
    نه عشق و دلبستگیه
    نه قصه ی گسستنه
    نه حرف پیوستگیه
    عادت و عشق وعاطفه
    هر چه لغت تو عالمه
    برای حس من و تو
    یک اسم گنگ و مبهمه
    تو این روزای بی کسی
    اگر به دادم نرسی
    یه روز میای که دیر شده
    نمونده از من نفسی
    خواستن تو برای من
    فراتر از روح و تنه
    راز همیشگی شدن
    همیشه از تو گفتنه
    اگر تو مهلتم بدی
    مهلت مرگو نمی خوام
    با تو به قصه می رسم
    همراه لحظه ها می آم
    عادت و عشق و عاطفه
    هر چه لغت تو عالمه
    برای حس من و تو
    یک اسم گنگ و مبهمه
    تو این روزای بی کسی
    اگر به دادم نرسی
    یه روز می ای که دیر شده
    نمونده از من نفسی
    همیشه عاجزه کلام
    از گفتن معنی ناب
    هیچ عاشقی عاشقی رئ
    یاد نگرفته از کتاب
    عادت و عشق و عاطفه

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    زندگی


    دل بریدم از تمام زندگی
    در تو گم گشتم به نام زندگی
    با تو بودن شد برایم هر نفس
    معنی ناب کلام زندگی
    موج خواهش های تو اما کشید
    عاقبت ما را به کام زندگی
    به نام زندگانی حرامم شد جوانی
    به نام زندگانی حرامم شد جوانی
    نوشدارویم بمال ، تلخی نکن
    تا ننوشم زهر جام زندگی
    معنی هر دل بریدن مرگ بود
    تو نبودی التیام زندگی
    با تلود رنج ما آغاز شد
    رنج افتادن به دام زندگی
    با تو بودن شد برایم هر نفس
    معنی ناب کلام زندگی
    موج خواهش های تو اما کشید
    عاقبت ما را به کام زندگی
    کند شد شمشیر جانم کهنه شد
    بس که ماندم در نیام زندگی

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    نیرنگ


    به من اونکه بدی آموخت تو بودی
    تو بودی ، تو بودی
    منو آتیش زد و خود سوخت تو بودی
    تو بودی ، تو بودی
    اون که با تیر به زهر آلوده ی عشق
    دل و دیده به هم دوخت تو بودی
    اون که با شعبده بازی به نیرنگ
    لب فریاد منو دوخت تو بودی
    به من اونکه بدی آموخت تو بودی
    تو بودی تو بودی
    منو آتیش زده و خود سوخت تو بودی
    آخر این قصه ی ما از خود ما از ابتدا پیدا بود
    نیرنگ بود ریا بود
    دشمن ما از خود ما هر لحظه بین ما بود
    از ما بود ، با ما بود
    تو منو به بازی تلخی کشوندی
    که ندونسته به انتها رسوندی
    من به خواب تو ، تو جادو شده ی خواب
    دشمن ما رو سر سفره نشوندی
    اون که دل به قصه ها باخت تو بودی
    تو بودی ، تو بودی
    خنمونو روی آب ساخت تو بودی
    تو بودی ، تو بودی
    آخر این قصه ی ما ، از خود ما از ابتدا پیدا بود
    نیرنگ بود ، رویا بود
    دشمن ما از خود ما هر لحظه بین ما بود
    تو بودی ، تو بودی

    --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    نازنین


    ای نازینین ، ای نازینین
    در اینه ما را ببین
    از شرم این صد چهره ها
    در اینه افتاده چین
    از تندباد حادثه
    گفتی که جان در بـرده ایم
    اما چه جان در بردنی
    دیریست که در خود مردهایم
    ای نازنین ، ای نازنین
    در اینه ما را ببین
    از شرم این صد چهره ها
    در اینه افتاده چین
    این جا به جز درد و دروغ
    هم خانه ای باما نبود
    در غربت من مثل من
    هر گز کسی تنها نبود
    عشق و شعور و اعتقاد
    کالای بازار کساد
    سوداگران در شکل دوست
    بر نارفیقان شرم باد
    هجرت سرایی بود و بس
    خوابی که تعبیری نداشت
    هر کس که روزی بار بود
    اینجا مرا تنها گذاشت
    اینجا مرا تنها گذاشت
    ای نازنین ، ای نازنین
    من با تو گریه کرده ام
    در سوگ همراهان خویش
    آنان که عاشق مانده اند
    در خانه بر پیمان خویش
    ای مثل من در خوداسیر
    لیلای من با من بمیر
    تنها به یمن مرگ ما
    این قصه می ماند به جا
    هجرت سرابی بود و بس
    خوابی که تعبیری نداشت
    هر کس که روزی یار بو
    اینجا مرا تنها گذاشت
    اینجا مرا تنها گذاشت
    ای مثل من در خود اسیر
    لیلای من با من بمیر
    تنها به یمن مرگ ما
    این قصه می ماند به جا
    ای نازنین ، ای نازنین

    --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    گریز


    به تو از تو می نویسم
    به تو ای همیشه در یاد
    ای همیشه از تو زنده
    لحظه های رفته بر باد
    وقتی که بن بست غربت
    سایه سار قفسم بود
    زیر رگبار مصیبت
    بی کسی تنها کسم بود
    وقتی از آزار پاییز
    برگ و باغم گریه می کرد
    قاصد چشم تو آمد
    مژده ی روییدن آورد
    به تو نامه می نویسم
    ای عزیز رفته از دست
    ای که خوشبختی پس از تو
    گم شد و به قصه پیوست
    ای همیشگی ترین عشق
    در حضور حضرت تو
    ای که می سوزم سراپا
    تا ابد در حسرت تو
    به تو نامه می نویسم
    نامه ای نوشته بر باد
    که به اسمت چو رسیدم
    قلمم به گریه افتاد
    ای تو یارم ، روزگارم ، گفتنی ها با تو دارم
    ای تو یارم ، از گذشته یادگارم
    به تو نامه می نویسم
    ای عزیز رفته از دست
    ای که خوشبختی پس از تو
    گم شد و به قصه پیوست
    در گریز ناگزیرم
    گریه شد معنای لبخند
    ما گذشتیم و شکستیم
    پشت سر پلهای پیوند
    در عبور از مسلخ تن
    عشق ما از ما فنا بود
    باید از هم می گذشتیم
    برتر از ما عشق ما بود
    ای تو یارم ، روزگارم ، گفتنی ها با تو دارم
    ای تو یارم ، از گذشته یادگارم

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    حادثه


    گفتم که چرا دورتر از خواب و سرابی ... خواب و سرابی
    گفتی که منم از با تو ولیکن تو نقابی ... اما نقابی
    فریاد کشیدم تو کجایی ، تو کجایی
    گفتی که طلب کن مرا تا که بیابی
    چون همسفر عشق شدی ، مرد سفر باش ، مرد سفر باش
    هم منتظر حادثه ، هم فکر خطر باش ، فکر خطر باش
    هر منزل این راه بیابان هلک است
    هر چشمه سرابی ست که بر سـ*ـینه ی خک است
    در سایه ی هر سنگ اگر گل به زمین است
    نقش تن ماتری ست که در خواب کمین است
    در هر قدمت خار ، هر شاخه سر دار
    در هر نفس آزار هر ثانیه صد بار
    چون همسفر عشق شدی ، مرد سفر باش
    مرد سفر باش
    هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش ، فکر خطر باش
    گفتم که عطش می کشدم در تب صحرا
    گفتی که مجوی آب و عطش باش سراپا
    گفتم که نشانم بده گر چشمه ای آنجاست
    گفتی چو شدی تشنه ترین ، قلب تو دریاست
    گفتم که در این راه ، کو نقطه ی آغاز
    فتی که تویی تو ، خود پاسخ این راز

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    بهانه


    ای قبله ی من ، خاک در خانه ی تو
    بی منت می ، مستم ز پیمانه ی تو
    ای قبله ی من خک در خانه ی تو
    در دام تو ام ، بی زحمت دانه ی تو
    من خسته و بیمارم درمان منی
    شور شعر و آوازی ، در جان منی
    ای تو هوای هر نفس
    عشق به تو می ورزم و بس
    دل کنده ام از همه کس
    پناه من تویی و بس
    تا در دل تو زنده ام
    از عالمی دلکنده ام
    از خود رها گشتن خوش است
    در تو فنا گشتن خوش است
    ای قبله ی من ، خک در خانه ی تو
    در دام تو ام ، بی زحمت دانه ی تو
    تویی تویی ، بهانه ام
    شاعر هر ترانه ام
    شعله ی شوریدگی ام
    تویی تویی زبانه ام
    تو زخمه ی ساز منی
    صدای آواز منی
    رمز من و راز منی
    نقطه ی آغاز منی
    بر جان من آتش بزن
    ای عشق من ای عشق من
    باید تو باشی آتشم
    تا تن در این آتش کشم
    من تو شوم در قصه ها
    تا من بسوزانم مرا
    بی مرگی از تو مردن است
    این معنی عشق من است
    ای قبله ی من ، خک در خانه ی تو
    در دام تو ام ، بی زحمت دانه ی تو
    تویی تویی ، بهانه ام
    شاعر هر ترانه ام
    شعله ی شوریدگی ام
    تویی تویی زبانه ام
    تو زخمه ی ساز منی
    صدای آواز منی
    رمز من و راز منی
    نقطه ی آغاز منی
    ای تو هوای هر نفس
    عشق به تو می ورزم و بس
    دل کنده ام از همه کس
    پناه من تویی و بس
    تا در دل تو زنده ام
    از عالمی دل کنده ام
    از خود رها گشتن خوش است
    در تو فنا گشتن خوش است
    ای قبله ی من ، خک در خانه ی تو
    در دام تو ام ، بی زحمت دانه ی تو
    ای قبله ی من ، خک در خانه ی تو
    در دام تو ام ، بی زحمت دانه ی تو

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا