من هنوز می توانم به قلبم که فرسوده است
فرمان بدهم که تو را دوست داشته باشد
به قلبم فرمان می دهم
میوه های زمستانی را برای تابستان ذخیره کند
تا تو در تابستان از راه برسی
سبدهای میوه را که وصیتنامه من است
از زمین بی برکت و فرسوده برداری
از قلب بیمارم می خواهم
تا آمدن تو بتپد....
پارت هشتاد و هفتم
سلام دوستای قشنگم .. واقعا ازتون ممنونم که تا اینجا رمان همراهم بودید و اگر کم و کاستی تا الان داشته من رو ببخشید و بهم گوشزد کنید.
عیدتون پیشاپیش مبارک باشه و از ته دل ارزو میکنم سال جدید خیلی بهتر امسال باشه و مهم تر از همه حال دلتون خوب باشه ...
ارزو میکنم تنتون سالم باشه ...
دوستون دارم.....
آخرین پارت سال ۱۳۹۹ هم با عشق تقدیمتون...
امیدوارم تو سال حدید هم همراهم باشید.
خدانگهدارتون ❤
فرمان بدهم که تو را دوست داشته باشد
به قلبم فرمان می دهم
میوه های زمستانی را برای تابستان ذخیره کند
تا تو در تابستان از راه برسی
سبدهای میوه را که وصیتنامه من است
از زمین بی برکت و فرسوده برداری
از قلب بیمارم می خواهم
تا آمدن تو بتپد....
پارت هشتاد و هفتم
سلام دوستای قشنگم .. واقعا ازتون ممنونم که تا اینجا رمان همراهم بودید و اگر کم و کاستی تا الان داشته من رو ببخشید و بهم گوشزد کنید.
عیدتون پیشاپیش مبارک باشه و از ته دل ارزو میکنم سال جدید خیلی بهتر امسال باشه و مهم تر از همه حال دلتون خوب باشه ...
ارزو میکنم تنتون سالم باشه ...
دوستون دارم.....
آخرین پارت سال ۱۳۹۹ هم با عشق تقدیمتون...
امیدوارم تو سال حدید هم همراهم باشید.
خدانگهدارتون ❤
آخرین ویرایش: