صدای هوهوی باد، صدای ناله های خسته ی ریل قطار.
آهسته می روم زادگاه پدرم، جایی که نهال پدرم کاشته شد تا من غنچه های آن نهال باشم.
این پست از شهرهای مختلف عبور کرد تا تو تبریز، زیر نم نم بارون با صدای عذاداران حسینی ضمیمه ی رمان شه.
سلام و وقت بخیر خدمت شما دوستان و همراهان همیشگی. من یه معذرت خواهی بزرگ و صمیمانه بهتون بدهکارم. می دونم که می دونید مشکلات پیش اومده و مرخصی بنده سبب این تاخیر طولانی مدت شد.