چشامو بستم و زیر دوش آب گرم وایسادم...سرمو بالا گرفتم و دستمو فرو کردم توی موهام...آروم آروم پوست سرمو مالش دادم و سعی کردم به جز گرمای لـ*ـذت بخش آب،به هیچ چیز دیگه ای فک نکنم...
اومممم...چه حس خوبیه...میچسبه تو این سرمای زمستون بری یه دوش آب گرم بگیری و بعدش یه قهوه ی ترک بی شکر بخوری...
بغض توی گلوم گیر کرد...قهوه ی ترک بی شکر!!!قهوه ی همیشگی فرهادی که بابت سلیقش مسخرش می کردم و از بی شکریش چندشم می شد...
لبمو گاز گرفتم...منو یادش،اونو یارش...این حق من نبود...فرهاد بد کرد...بد...
اشکام سرازیر شد...همیشه قضیه اون چیزی که ما فک می کنیم نمیشه مهسا خانوم....
سرمو تکون دادم...چرا این فکرا ازم دور نمیشه..ای خدا منو بکش راحت شم...کاش موقعی که داشتم خفه می شدم همونجا می مردم...
مشتمو به دیوار کوبیدم..فرهاد لعنتی...چرا نجاتم دادی...چرا نذاشتی بمیرم...احمق...بی وجدان...
صدای هق هقم بلند شد...تقه ای به در حمام خورد...
-:مهسا،مهسا خوبی؟مهسا منم کیمیا..
آب دهنمو قورت دادم و سعی کردم بلند حرف بزنم...
من:خــوبــم...چـیـزی نـیـسـت..
کیمیا:منتظرتم بیا بیرون...
چیزی نگفتم...نفس عمیقی کشیدم و به امید آخرین حمام کردن،حمام کردم...
اومممم...چه حس خوبیه...میچسبه تو این سرمای زمستون بری یه دوش آب گرم بگیری و بعدش یه قهوه ی ترک بی شکر بخوری...
بغض توی گلوم گیر کرد...قهوه ی ترک بی شکر!!!قهوه ی همیشگی فرهادی که بابت سلیقش مسخرش می کردم و از بی شکریش چندشم می شد...
لبمو گاز گرفتم...منو یادش،اونو یارش...این حق من نبود...فرهاد بد کرد...بد...
اشکام سرازیر شد...همیشه قضیه اون چیزی که ما فک می کنیم نمیشه مهسا خانوم....
سرمو تکون دادم...چرا این فکرا ازم دور نمیشه..ای خدا منو بکش راحت شم...کاش موقعی که داشتم خفه می شدم همونجا می مردم...
مشتمو به دیوار کوبیدم..فرهاد لعنتی...چرا نجاتم دادی...چرا نذاشتی بمیرم...احمق...بی وجدان...
صدای هق هقم بلند شد...تقه ای به در حمام خورد...
-:مهسا،مهسا خوبی؟مهسا منم کیمیا..
آب دهنمو قورت دادم و سعی کردم بلند حرف بزنم...
من:خــوبــم...چـیـزی نـیـسـت..
کیمیا:منتظرتم بیا بیرون...
چیزی نگفتم...نفس عمیقی کشیدم و به امید آخرین حمام کردن،حمام کردم...
*********