شعر اشعار باقر رمزی

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 1,362
  • پاسخ ها 54
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
ده ما كوچه باغي دارد از دور
ميان كوچه هايش چشمه نور


به يك سو جويباري زير عناب
ز يكسو دختران در راه سرداب

چكاوكها به باغ آباد پرواز
به گردنهاي كوليها گل ناز

كجا ديدي كه شبنم بر زمين است
كجا ديدي كه زنبق اينچنين است

كجا ديدي كه صورت گونه دارد
كجا ديدي كه دستان پونه دارد

الهي باغ ما آباد گردان
دل پيران ما را شاد گردان

الهي چشمه خورشيد سرخ است
لب ناهيد ما ناديد سرخ است

الهي شرم شبنم را نبينيم
ميان لاله ها غم را نبينيم

بيا معني كن ايام جواني
بيا تا بركنيم اين لن تراني

هنوز اينجا ز آتش روشني هست
هنوز از روي مهوش روشني هست

صفاي سينه ما آسماني ست
چمن در جشن گلها ارغواني ست

ميان آيه و آئينه آئين
ميان كام گلها طور سينين

تو در ظلمت مثال كوه طوري
وصيت نامه حق را ظهوري

تو در اثبات خورشيد نور هستي
تو در هر محفلي تنبور هستي

تو در سينا هزاران راز داري
تو خوبان را شبي دمساز داري

تو در شب لابه را سيراب كردي
تو آه سرد ما را خواب كردي

تو گلها را شكفتن ياد دادي
تو گيسو را گل شمشاد دادي

تو تنگستان گل را آب و نوري
گلستان را تو فرزند ذكوري

تو در دستان مريم گل فشاني
تو عيسي (ع)را ميان گل كشاندي

تو آرامشترين رامشگراني
تو در هر گرده گل بيكراني

تو تفسير سئوال بي جوابي
تو در هر آيه انبوه ثوابي

به ناگه دلخوشيها واژگون شد
لب ناهيد وليلي رنگ خون شد

چرا در باغ بالا كودكي نيست
چرا در ناي دلها رودكي نيست

دگر در گونه داران گونه اي نيست
دگر در سفره دل پونه اي نيست

دگر در خيمه شب نيست مردي
به جز دلها به جايي نيست سردي

به فتوا ناكسان آزاده گشتند
مترسكهاي دشت آماده گشتند

همه از فقر و ماتم خارج از دين
همه كولي وشان در خواب سنگين

همه سرها به بالا سوي باران
همه در حسرت روز بهاران

سوا شد دين و دنيامان ز قرآن
جدا شد جامگان از جان عريان

تو دشتستان ما را سرنوشتي
تو كوثر را پي احمر نوشتي

تو دل را ديده اي پر آب دادي
تو سوسن را لبي سيراب دادي

شبستان فاقد فانوس و نور است
به تحريف آيه قرآن وفور است

خدايا معني ويرانه ها چيست ؟
تو بنما معني پروانه ها چيست ؟

بيا معني كن ايام جواني
بيا تا بركنيم اين لن تراني

بجوئيد از دل آئينه آهم
به زيبايي قسم من بي گناهم

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    بنام بي كسي با تنگدستي
    بنام سادگي در عين هستي

    بنام پيچك و نسرين و گيسو
    بنام طاق بستانهاي ابرو

    تو داسي ، طاقي ، ابرويي جمالي
    تو نامي ، جامي ، اكمال الكمالي

    بنام رزم و خون و مين و طغيان
    بنام شهد نوشين شهيدان

    بنام كشور فقر يتيمان
    بنام زاري از دست مغيلان

    تو آبي ، آسماني ، نابي ، ديري
    تو خير انديشي ، اربابي و خيري

    تو در انديشه صبحي و نوري
    تو انعام خدايان را ظهوري

    خدا غواص دشت و آسمانها
    خدا در خون ما و اين و آنها

    شديم مـسـ*ـت وخراب بي نشانها
    سپرديم دل به دست ساربانها

    به پای اشتران خلخال خار است
    ز گنج ساربان هر جا قمار است

    به دشت لامكان پروانه گم شد
    ميان بيم دل د یوانه گم شد

    سوار اشتر و استر شب و روز
    كه ما استرتريم از جان جانسوز

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    تو را در سينه گل مي نشانم
    به دربار خدايان مي كشانم

    تو نامت آبروي خار بـرده ست
    رخت ويراني و آثار بـرده ست

    تو را بايد به دار مو كشانيم
    به تيغستان صد ابرو كشانيم

    كه ديگر عيب نرگس را نگويي
    به جشن لاله ها مي را نپويي

    تو بايد در ميان گل بماني
    كه قدر صبح صادق را بداني

    چرا در لشگر آلاله بودي
    چرا در نيزه گاه ژاله بودي

    چرا ماه خدايان را ربودي
    چرا طاووس قرآن را ربودي

    چرا از آب كوثر مي چشيدي
    چرا از بام ما ديشب پريدي

    چرا در لا به لاي گل خزيدي
    تو آنجا شرم شبنم را نديدي

    شريك جرم اسپند بهاري
    چرا زخمي نهادي يادگاري

    تو را بايد ميان گل رها كرد
    به گلهاي بهاري آشنا كرد

    همين حالا ز جاي خار برخيز
    برو سوي هزاران شيهه شبديز

    به اسب خواب شيرينت قدم نه
    قدمها را به تاج جام و جم نه

    الهي درد عصيان را نبيني
    الهي خواب زندان را نبيني

    الهي چون گلستان بو بگيري
    ز دلها از محارم رو بگيري

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    به منزلگه ما آ كه در اينجا همه جمعند
    در چرخ سما يوسف كنعان و زليخا همه جمعند
    باز آ كه در اين چرخه بسي ليلي و مجنون
    با عشق تو در كنج زوايا همه جمعند
    اي شاه زمان تاج زر و سيم مينداز
    زيرا كه به پاي تو رعايا همه جمعند

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    بي تو دل دشت پر آوازه اي از ياس كبود
    نرگس و ياسمن هر لحظه شد احساس كبود
    ما كه از وسوسه موي تو در زنجيريم
    توئي كز ديدن ما گشته اي وسواس كبود
    به شفاي دل بيمار ، تو كي مي آئي ؟
    چشم با دل شده همپايه احساس كبود

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    امروز كه ما در صدف ملك خدائيم
    از رونق اوزان زر و سيم جدائيم
    فردا كه رسد پاي در اندر ره دوزخ
    هم از كفن و هم و ز تن و روح جدائيم
    در راه بهشت ار بردم توسن معبود
    گو بهر وصال رخ جانانه فدائيم

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    نام ياقوتي ميان مرمرستانت نبود
    جعد گيسوئي درون آذرستانت نبود
    هاله اي گشتي جدا از واهه هاي بي بديل
    ليكن اميدي به راه احمرستانت نبود
    كودكستان وجودت را نور باران مكن
    چون يتيمي در نگاه اندرستانت نبود

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    آنكس كه در اين سراچه سامانم داد
    شربي ز مرام پاك انسانم داد

    پيكان قلم به جوهر دين آميخت
    تورات مرا گرفت و قرآنم داد

    انجيل و زبور و طور و تورات از او
    هاجر به ميان حرا و عرفانم داد

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    حيات آبستن درد است و ماتم
    جواب بي كسي ها را دهد غم

    شب هجران يار و تار و تنبور
    همه ياران به شوق يار در گور

    كه در دشت بلا ما را صلا كرد ؟
    كه حوا را به آدم مبتلا كرد ؟

    كه در خندق بلاي خون فرستاد ؟
    كه در گلزار ما افيون فرستاد ؟

    كه گفت فرهاد ما پارينه سنگي ست
    كه گفتا روم شيرين كيش زنگي ست

    خدايا داد ما را دادگر باش
    كوير غوطه را آبادگر باش

    خدا در لابه لاي آيه خفته ست
    خدا خويش از لب تورات گفته ست

    خدا خود معني تورات و قرآن
    خدا در عرش موران سليمان

    بيا هم مشرب نيزار باشيم
    بيا تنبيه خود را دار باشيم


    تو داسي ، طاقي ، ابرويي ، جمالي
    تو در انكار گل هاي كمالي

    تو در هر هاله رنگين كماني
    تو از قبل از ازل در بيكراني

    تو تاريخ كدامين سرنوشتي ؟
    كه مي را در دل انگور كشتي ؟

    تو بر بلبل لب تكليم دادي
    تو بر آدم گل تسليم دادي

    كف دستان ما عين كوير ست
    زمين از روح ليلا سير سير ست

    ميان ما و مي تفريق نبود
    پس ميخوارگي تحقيق نبود

    ابوجهل از تو دارد طعنه بسيار
    ابوعلم آگهي دارد ز بيمار

    تو شبنم را لبي سيراب دادي
    تو سقا پيشه كان را آب دادي

    الهي چشمه غم را بخشكان
    تو حتي جان توتان را مرنجان

    الهي درگهت را باز بگذار
    مغيلان را تو صد من ناز بگذار

    تو در هر منظري صد راز داري
    كه در دست نبي اعجاز داري

    الهي شوكران را گل فشان كن
    حيات فاني اش را جاودان كن

    الهي بر لبت زخم گل آيد
    الهي بر تبت اخم گل آيد

    الهي درد بي دردي بگيري
    چو ليلي جام شبگردي ب***ي

    الهي بر سرت آئينه باشد
    گلاب كاشي ديرينه باشد

    كه گفت از روزن او نور بردار
    كه گفتا از عسل زنبور بردار

    كه گفت در لابه لاي گل بباري
    كه گفت در جام شبنم مل بكاري

    كه در دام تو بلبل را فرستاد
    كه بر تاج تو كاكل را فرستاد

    الهي بر سرت پروانه افتد
    الهي در پي ات پيمانه افتد

    تو رامشگر شدي تا رام گردي
    مثال بافقي آرام گردي

    تو صدها ناز تازي را خريدي
    بساط عشق بازي را خريدي

    چرا داد و ستد كردي تو با گل
    چرا خنديدي بر اصوات بلبل

    سزاي گل لبستان جمالت
    سزاي لب گلستان كمالت

    سزاي پا شبي در جمكرانت
    سزاي هر سقوطي آستانت

    كه گفت در سر زمين مين باشي
    كه گفت در سفره مسكين باشي

    دو روز ديگر از امسال باقيست
    كه حول حالنا احوال باقيست

    من از آوارگان قوم لوطم
    مثال آدم هر دم در هبوطم

    الهي كشتي نوحت كجا رفت ؟
    گل ما خشك شد و روحت كجا رفت ؟

    الهي آيه و آئينه تر شد
    گل نرگس در آئين دربدر شد

    تو را امشب به ساز ني سرايم
    به دستم لاله و با مي سرايم

    به جامم سايه بيد جنون است
    لب جامم بجاي باده خون است

    فريب است اين نهالستان زيبا
    دريغ از باده در دست فريبا

    در ماتم سراي دل چه تنگ است
    خدا داند كه دلهامان چه رنگ است

    بيا در كلبه احزان ما باش
    ز بهر دردمندان آشيان باش

    چه دلها كز فراقت بيم دارد
    چه سرها چون سر تعظيم دارد

    چه بابا طاهري كرديم عريان
    چه حافظ نامه اي رانديم از جان

    الهي نامه ما پر ز جوهر
    حروف و ابجد و گل گشته پرپر

    الهي شب بساط غم برانگيز
    ميان اشك شب زمزم برانگيز

    الهي كوثر هر دم رنگ خون است
    در و دشت و چمن آلاله گون است

    بهار ، آبادي ، انجير ، ياس در پيش
    زمستان ، بي كس ، آماس در پيش

    به دربار غلامان غل فراوان
    به ياس نا اميدي ابر گريان

    به زير چكمه موران سليمان
    بجاي پاي ايمان پاي شيطان

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    من از ليلي وشان باستانم
    فرو افتاده اي در آستانم

    ز قيل و قال دنيا رستگانيم
    چروكي ديدگان عاشقانيم

    به قنداقيم و در بند همانيم
    به دار آويزه بي آسمانيم

    ز بند فكر خويش آويز گشتيم
    چو مجنون زاده پائيز گشتيم

    به دام دار دانش سوگ وسوگند
    به طوق سينه سيم و گلو بند

    كه از دشت بلا در چشم خارست
    بيا اي جان كه درجانت بهارست

    به ساز اي ساز استهزاء و تزوير
    ببار اي تيغ بر زخم خنازير

    بگو اي دل كه در خنزير دردست
    ز تحريف آيه انجير سردست

    بخوان اي نيل از موج قديمت
    بگو از بسترستان عظيمت


    به نيلستان ما موساست هر دم
    به تاول موجز عيساست هر دم

    به عريان ديگر ادريسي نداريم
    همه شيطان و ابليسي نداريم

    سزاي سادگي دار است و بيداد
    به پاي كوليان زنجير فرياد

    دعا از آيه قرآن سزا تر
    به قرآن ، ندبه از قرآن روا تر

    اكر قرآني در دست بشر نيست
    جفاي منبر اما و اگر نيست

    بيا بر منبر آتش را بباريم
    به قرآنها سياوش را بكاريم

    بيا در عصر تيغ و تير و آتش
    به خامونهاي سر تا پاي سركش

    عصاي موسي (ع) و انجيل عيسي (ع)

    روايت خانه شرم نكيسا




    بخوانيم بار ديگر در شبستان

    به دلداران جان كودكستان




    كه جان از آيه قرآن بري شد

    توجه در مرامش سرسري شد

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا