شعر اشعار عرفان نظرآهاری

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 1,588
  • پاسخ ها 83
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
نام شعر: کمک به عشق، کمک به خدا

از دفتر: بال هایت را کجا جا گذاشتی؟

almsloob-41105e5f4a.gif


می خواستند سرش را ببرند .

خودش این را می فهمید .

او معنی کاسه ی آب و چاقو را می فهمید .

با مادرش هم همین کار را کردند ،

آبش دادند و سرش را بریدند .

ترسیده بود ، گردنش را گرفته بودند و می کشیدند .

قلب قرمزش تند تند می زد .

کمک می خواست ، فریاد می زد

و صدایش تا آسمان هفتم بالا می رفت .

خدا فرشته ای فرستاد تا گوشفند بی تاب را آرام کند .

فرشته آمد و نوازشش کرد و گفت :

- چه قدر قشنگ است این که قرار است

خودت را ببخشی تا زندگی باز هم ادامه پیدا کند .

آدم ها سپاس گزار تو اند .

قوت و قدم های شان از تو ست ،

تاب و توان شان هم .

تو به قلب های شان کمک می کنی تا بهتر بتپد ،

قلب هایی که می توانند عشق بورزند .

پس مرگ تو ، به عشق کمک می کند .

تو کمک می کنی تا آدمی امانت بزرگی

را که خدا بر شانه های کوچکش گذاشته ، بر دوش کشد .

تو و گندم و نور ، تو و پرنده و درخت ،

همه کمک می کنید تا این چرخ بچرخد ،

چرخی که نام آن زندگی است .

گوشفند آرام شد و اجازه داد تا چاقو گلویش را ببوسد .

او قطره قطره بر خاک چکید اما هر قطره اش

خشنود بود ، زیرا به خدا ، به عشق ،

به زندگی کمک کرده بود

 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    " با من تماس بگیر خدایا "
    از دفتر : روی تخته سیاه جهان با گچ نور بنویس


    هر روز
    شیطان لعنتی
    خط های ذهن مرا
    اشغال می كند
    هی با شماره های غلط ، زنگ می زند،‏ آن وقت
    من اشتباه می كنم و او
    با اشتباه های دلم
    حال می كند.
    دیروز یك فرشته به من می گفت:
    تو گوشی دل خود را
    بد گذاشتی
    آن وقت ها كه خدا به تو می زد زنگ
    آخر چرا جواب ندادی
    چرا بر نداشتی؟!
    یادش به خیر
    آن روزها
    مكالمه با خورشید
    دفترچه های ذهن كوچك من را
    سرشار خاطره می كرد
    امروز پاره است
    آن سیم ها
    كه دلم را
    تا آسمان مخابره می كرد.

    با من تماس بگیر ، خدایا
    حتی هزار بار
    وقتی كه نیستم
    لطفا پیام خودت را
    روی پیام گیر دلم بگذار.
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    روی تخته سیاه جهان

    زنگ خورد

    ناظم صبح آمد سر صف

    توی برنامه صبحگاهی رو به خورشید گفت:

    باز هم دفتر مشق دیروز خط خورد

    و کتاب شب پیش را

    ماه

    با خودش برد.

    ***
    آی خورشید

    روی این آسمان

    روی تخته سیاه جهان

    با گچ نور بنویس:

    زیر این گنبد گرد و کور و کبود

    آدمی زاد هرگز

    دانش آموز خوبی نبود


    ------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    " روی سنگفرش کهکشان"

    از دفتر : روی تخته سیاه جهان با گچ نور بنویس


    image448.gif



    روی سنگفرش کهکشان
    یک فرشته داشت می دوید
    توی کوچه های آسمان
    روی سنگفرش کهکشان
    میدوید وهر کجا که می رسید
    با گچ ستاره ها
    عکس یک شهاب می کشید
    می دوید و خنده هاش نور بود
    غصه را بلد نبود
    غصه از بهشت دور بود
    می دوید و ناگهان
    دامنش به ابر ها گرفت ولیز خورد
    از کنار خانه ی خدا چکید
    قطره قطره روی خاک مُرد
    ****
    هیچ کس ولی نگفت
    آن فرشته ای که می دوید.کو
    جای او چقدر خالی است
    آی ای خدا،تو لااقل بگو....
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    زندگی با دو دستش
    محکم او را نگه داشت
    او ولی مثل یک ماهی لیز ، سر خورد
    غولی از قلعه ی ناامیدی درآمد
    کم کم او را
    با خودش برد
    برد و هر شب
    توی رگ های او قیر غم ریخت
    روح او را به چنگال های خود آویخت
    پشت هم روی او
    تیر غم ریخت

    پیش از این ها دهانش
    مزه ی نور داشت
    غول غمگین ولی
    در دلش
    لقمه ی غم گذاشت
    آن قدر غصه خورد
    تا که از زندگی سیر شد

    هی نشست و نشست و نشست
    ساعت زندگی ، دیر شد
    عاقبت رفت بالای ان قلعه ی تلخ
    زندگی را
    مثل چیزی اضافه
    دور انداخت
    آخ ، آخر چرا
    بازی زندگی را به این غول بدبخت باخت ؟

    آی ، ای غول قلدر !
    غصه های تمام جهان مال تو
    دوستم را به ما پس بده
    کاش
    هرگز
    نمی رفت دنبال تو .
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    از خدا یک کمی وقت خواست
    وای ، ای داد بیداد
    دیدی آخر خدا مهلتش داد !

    آمد و توی قلبت قدم زد
    هر کجا پا گذاشت
    تکه ای جهنم رقم زد
    او قسم خورد و گفت
    آبروی تو را می برد
    توی بازار دنیا
    مفت ، قلب تو را می خرد

    آمد و دور قلب تو پیچید
    بعد با قیچی تیز نامریی اش
    بال های تو را چید
    آمد و با خودش
    کیسه ای سنگ داشت
    توی یک چشم بر هم زدن
    جای قلبت
    قلوه سنگی گذاشت
    قلوه سنگی به اسم غرور
    بعد از آن ریخت پر های نور
    و شدی کم کم از آسمان ، دور دور

    برد شیطان دلت را کجا ، کو ؟
    قلب تو آن کلید خدا ، کو ؟
    ای عزیز خداوند !
    پیش از آن که در آسمان را ببندند
    پیش از آن که بمانی
    تا ابد در زمینی به این دور و دیری
    کاش برخیزی و با دلیری
    قلب خود را از او پس بگیری


     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    من ماندم و ارثيه مادربزرگم
    مادربزرگي که جهازش
    يک جفت کوه سنگلاخي
    يک پارچه نيزارهاي دور
    يک دست
    دشت بيکران بود
    مهريه اش يک سکه ماه
    چندين قواره آسمان بود

    **
    دور و برش
    فرسنگ فرسنگ
    اما براي او
    حتي تمام اين جهان، تنگ
    بيزار از زندان خاک و
    قفل اين سنگ

    **
    يک عمر آن پيراهن خط خط
    تنش بود
    حتي شب جشن عروسي
    منجوق خار و پولک تيغ
    گل هاي روي دامنش بود

    **

    مادربزرگم
    با آن لباس راه راه از دور
    حتي خودش شکل قفس بود
    اما چه با ناز
    اما چه مغرور
    زيرا عروس هيچکس بود


    ---------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    جزدلت كه لازم است
    هيچ چيزباخودت نمي بري
    نبرولي
    ارسفركه آمدي
    راه راباخودت بيار
    راه هاي دوروسخت
    ***
    خسته ايم ازاين همه
    جاده هاي امن وراه هاي تخت
    ***
    مي روي سفربرو،ولي
    زودبرنگرد
    مثل آن پرنده باش
    آن پرنده اي كه عاقبت
    قله سپيدصبح را
    فتح كرد
    (عرفان نظرآهاري)
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ! وای از آن خیال زخمی ات !


    295.gif


    **

    بوی اسب می دهی

    بوی شیهه ، بوی دشت

    بوی آن سوار را

    او که رفت و هیچ وقت برنگشت



    شیهه می کشد دلت

    باد می شود

    می وزد چهارنعل

    سنگ و صخره زیر پای تو

    شاد می شود

    می دود چهارنعل



    یال زخمی ات

    شبیه آبشار

    روی شانه های کوه ریخته

    وای از آن خیال زخمی ات

    تا کجای آسمان گریخت



    روی کوه های پر غرور

    روی خاک دره های دور

    رد پای وحشی تو مانده است

    رفته ای و دست خط خونی تو را

    هیچ کس به جز خدا نخوانده است

     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242

    •.✦.• نام شعر: خاک خوشبخت •.✦.•

    ...• از دفتر: چای با طعم خدا •...

    www.roozgozar.com-2158.gif



    سال ها پیش از این
    زیر یک سنگ گوشه ای از زمین
    من فقط یک کمی خاک بودم همین
    یک کمی خاک که دعایش
    پر زدن آن سوی پرده ی آسمان بود
    آرزویش همیشه
    دیدن آخرین قله ی کهکشان بود

    خاک هر شب دعا کرد
    از ته دل خدا را صدا کرد
    یک شب آخر دعایش اثر کرد
    یک فرشته تمام زمین را خبر کرد
    و خدا تکه ای خاک برداشت
    آسمان را در آن کاشت
    خاک را
    توی دستان خود ورز داد
    روح خود را به او قرض داد
    خاک
    توی دست خدا نور شد
    پر گرفت از زمین دور شد

    راستی
    من همان خاک خوشبخت
    من همان نور هستم
    پس چرا گاهی اوقات
    این همه از خدا دور هستم ؟


    ----------------------------------------------------------------------------------------
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا