[HIDE-THANKS]
پست بیست و هشتم
بعد از پنج، شیش دقیق از اتاق بیرون اومد. یه مانتوی بلند سفید با برگ های مشکی، ساپورت مشکی جذب و شال مشکی پوشیده بود. ماهاشم مثل همیشه ساده بالا بسته بود. صورتشم که خالی از هرگونه آرایشی بود.
با حرفش خندم گرفت.
-تموم شد؟
از حرف خودم، علیه خودم استفاده کرد.
دست به کمر بلای سرم وایساده بود. با یه خنده ی ریز گفت:
-اگه صلاح می دونی، بریم.
دوباره خندم گرفت ولی جلوی خودمو گرفتم. از جام بلند شدم و با هم به سمت در رفتیم.
آیدا
آقا بالاخره راضی شد و از جاش بلند شد.
کفش های اسپورت آبیش رو پوشید. منم کفش های اسپورت مشکیم رو پوشیدم.
داشت یادم می رفت. اون یه لباس آبی کم رنگ و شلوار سورمه ای پوشیده بود.
رفتیم توی پارکینگ.
داشتم به سمت ماشین خودم می رفتم که با صداش متوقف شدم.
-کجا؟
-می خوام سوار ماشینم بشم.
-لازم نیست. با ماشین من می ریم.
-باشه.
انگار از اینکه زود قبول کردم، تعجب کرد.
رفتم به سمت ماشینش که با دیدن یه جنسیس مشکی، دهنم باز موند. آخه تا حالا یه جنسیس رو از نزدیک ندیده بودم. درسته که مامان و بابام مهندسای موفقی بودن ولی راضی به مشهوری و مال و اموال نبودن. و می خواستن کاملا عادی زندگی کنن. خود من هم اصلا پرتوقع نبودم.
-نمی خوای سوارشی؟
-ها؟
خندش گرفت.
اولش از خندش تعجب کردم ولی بعد از فهمیدن رفتار خودم، با یکمی خجالت سوار ماشین شدم. اونم سوار شد و راه افتادیم به سمت مرکز خرید.
صدای آهنگو بلند کرد، که صدای خواننده محبوب من پیچید تو ماشین:
*یه چیزی بگم بهت بیاد، دوست دارم زیاد*
*می میرم اگه نبینمت، یا دلت منو نخواد*
*چه هوای عاشقونه ای، داره بارون میاد،داره بارون میاد*
*اگه بدونی بخاطرت، حالم چجوریه*
*اینا همه تقصیر دله، تقصیر دوریه*
*اومدن تو قشنگترین مزد صبوریه، مزد صبوریه*
*بارون بارون دلمو ببر پیشش*
*قلبم داره می سوزه تو آتیشش*
*بارون بارون تو که منو می شناسی*
*یه آدم دیوونه، یه آدم احساسی*
*بارون بارون دلمو ببر پیشش*
*قلبم داره می سوزه تو آتیشش*
*بارون بارون توکه منو می شناسی*
*یه آدم دیوونه، یه آدم احساسی*
*****
*منمو دلی که یه حالیه، جات خیلی خالیه*
*با تو حال دل عاشق من ، هر لحظه عالیه*
*نگو اینا همه توهمه، همشون خیالیه، همشون خیالیه*
*منمو دلی که می خواد تورو، حیفی بگی برو*
*بیا راحتم کن عشق من، از این تصورو*
*بدون تو می خوام چیکار، دنیای بی تورو، دنیای بی تورو*
*بارون بارون دلمو ببر پیشش*
*قلبم داره می سوزه تو آتیشش*
*بارون بارون، تو که منو می شناسی*
*یه آدم دیوونه ، یه آدم احساسی*
*بارون بارون، دلمو ببر پیشش*
*قلبم داره می سوزه تو آتیشش*
*بارون بارون، تو که منو می شناسی*
*یه آدم دیوونه، یه آدم احساسی*
**هوای عاشقونه - پویا بیاتی**
با پخش شدم آهنگ، به سلیقه ی آرسام آفرین گفتم. آخه من عاشق آهنگای پویا بیاتی و مخصوصا این آهنگشم.
[/HIDE-THANKS]
پست بیست و هشتم
بعد از پنج، شیش دقیق از اتاق بیرون اومد. یه مانتوی بلند سفید با برگ های مشکی، ساپورت مشکی جذب و شال مشکی پوشیده بود. ماهاشم مثل همیشه ساده بالا بسته بود. صورتشم که خالی از هرگونه آرایشی بود.
با حرفش خندم گرفت.
-تموم شد؟
از حرف خودم، علیه خودم استفاده کرد.
دست به کمر بلای سرم وایساده بود. با یه خنده ی ریز گفت:
-اگه صلاح می دونی، بریم.
دوباره خندم گرفت ولی جلوی خودمو گرفتم. از جام بلند شدم و با هم به سمت در رفتیم.
آیدا
آقا بالاخره راضی شد و از جاش بلند شد.
کفش های اسپورت آبیش رو پوشید. منم کفش های اسپورت مشکیم رو پوشیدم.
داشت یادم می رفت. اون یه لباس آبی کم رنگ و شلوار سورمه ای پوشیده بود.
رفتیم توی پارکینگ.
داشتم به سمت ماشین خودم می رفتم که با صداش متوقف شدم.
-کجا؟
-می خوام سوار ماشینم بشم.
-لازم نیست. با ماشین من می ریم.
-باشه.
انگار از اینکه زود قبول کردم، تعجب کرد.
رفتم به سمت ماشینش که با دیدن یه جنسیس مشکی، دهنم باز موند. آخه تا حالا یه جنسیس رو از نزدیک ندیده بودم. درسته که مامان و بابام مهندسای موفقی بودن ولی راضی به مشهوری و مال و اموال نبودن. و می خواستن کاملا عادی زندگی کنن. خود من هم اصلا پرتوقع نبودم.
-نمی خوای سوارشی؟
-ها؟
خندش گرفت.
اولش از خندش تعجب کردم ولی بعد از فهمیدن رفتار خودم، با یکمی خجالت سوار ماشین شدم. اونم سوار شد و راه افتادیم به سمت مرکز خرید.
صدای آهنگو بلند کرد، که صدای خواننده محبوب من پیچید تو ماشین:
*یه چیزی بگم بهت بیاد، دوست دارم زیاد*
*می میرم اگه نبینمت، یا دلت منو نخواد*
*چه هوای عاشقونه ای، داره بارون میاد،داره بارون میاد*
*اگه بدونی بخاطرت، حالم چجوریه*
*اینا همه تقصیر دله، تقصیر دوریه*
*اومدن تو قشنگترین مزد صبوریه، مزد صبوریه*
*بارون بارون دلمو ببر پیشش*
*قلبم داره می سوزه تو آتیشش*
*بارون بارون تو که منو می شناسی*
*یه آدم دیوونه، یه آدم احساسی*
*بارون بارون دلمو ببر پیشش*
*قلبم داره می سوزه تو آتیشش*
*بارون بارون توکه منو می شناسی*
*یه آدم دیوونه، یه آدم احساسی*
*****
*منمو دلی که یه حالیه، جات خیلی خالیه*
*با تو حال دل عاشق من ، هر لحظه عالیه*
*نگو اینا همه توهمه، همشون خیالیه، همشون خیالیه*
*منمو دلی که می خواد تورو، حیفی بگی برو*
*بیا راحتم کن عشق من، از این تصورو*
*بدون تو می خوام چیکار، دنیای بی تورو، دنیای بی تورو*
*بارون بارون دلمو ببر پیشش*
*قلبم داره می سوزه تو آتیشش*
*بارون بارون، تو که منو می شناسی*
*یه آدم دیوونه ، یه آدم احساسی*
*بارون بارون، دلمو ببر پیشش*
*قلبم داره می سوزه تو آتیشش*
*بارون بارون، تو که منو می شناسی*
*یه آدم دیوونه، یه آدم احساسی*
**هوای عاشقونه - پویا بیاتی**
با پخش شدم آهنگ، به سلیقه ی آرسام آفرین گفتم. آخه من عاشق آهنگای پویا بیاتی و مخصوصا این آهنگشم.
[/HIDE-THANKS]
آخرین ویرایش: