رمان آخرین وارث دورگه | NIUSHA.G_M «نیوشا.ر» کاربر انجمن نگاه دانلود

وضعیت
موضوع بسته شده است.

NIUSHA.G_M

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2020/08/01
ارسالی ها
315
امتیاز واکنش
1,849
امتیاز
402
سن
16
محل سکونت
تو قصر فرمانرواییم...•°☆
سکوت حاکم می‌شود؛ سعی می‌کنند حرف وزیر اعظم را حضم کنند. اندرومدا سرش را بالا می‌آورد و به چشمان پدرش خیره می‌شود و می‌گوید:
- این ماموریت را انجام می‌دهیم.
سپس آهی می‌کشد و کلافه دستش را در موهای خوش فرم خرمایی‌رنگش می‌کند و به شهاب چشم می‌دوزد. شهاب کمی زودتر به خودش می‌آید و مشت به سـ*ـینه می‌کوبد. با کار او، اندرومدا و هیرا نیز به خود می‌آیند و مشت به سـ*ـینه می‌کوبند.
بعد از تعظیم از اتاق خارج می‌شوند و به سمت اتاق هیرا که در طبقه هفتم قصر بود به راه‌ می‌افتند. در راه هیرا نگاهش را به اندرومدا می‌دوزد. پوستی گندمگون، موهای خوش‌فرم خرمایی‌رنگ، هیکلی ورزیده و قدی که نسبت به هیرا و شهاب بلندتر است.
اندرو با سنگینی نگاهی برمی‌گردد و به هیرا، چشم می‌دوزد و می‌گوید:
- چیزی شده؟!
هیرا نیز بی‌خیال، شانه‌ای بالا می‌اندازد که اندرو را کفری‌تر از پیش می‌کند و می‌نالد:
- چرا انقدر بی‌خیالید؟
شهاب نیز با چشمان یشمی رنگش به چشمان عسلی رنگ اندرو، چشم می‌دوزد و می‌گوید:
- خب، چکاری انجام دهیم؟
به اتاق هیرا می‌رسند و هیرا بی‌خیال در اتاقش را می‌گشاید و داخل می‌شود؛ تن خسته‌اش را بر روی تخت پهن می‌کند و ساعد دستش را بر روی چشمانش قرار می‌دهد و نفسی عمیق می‌کشد.
اندرومدا که بی‌خیالی آن دو را دید؛ با حرص آشکاری که در کلامش معلوم است؛ می‌گوید:
-آخه چرا اینجورید شما دوتا؟ باید دنبال کسی بگردیم که نمی‌دونیم کجاست؟ چه شکلیه؟ قدرتاش معلومه یا نه؟ چی‌کار می‌کنه؟ اصلا دختر ملکه سلنا رو پیدا کردیم؛ دختر بانو کاترین چی؟ اصلا پدرامون از کجا می‌دونن که اونا دخترن و پسر نیستن؟ اصلا... .
اندرو می‌خواست؛ ادامه‌ی سخنانش را بگوید که سریع، دست شهاب بر روی دهانش می‌نشیند و اندرو را وادار به سکوت می‌کند. هیرا قدردان به شهاب چشم می‌دوزد و زیرلب زمزمه می‌کند:
-به خدایان سرمان را برد.
نفسی گرفت و آرام لب به سخن باز می‌کند:
-خب از اول به سوالاتت پاسخ می‌دهیم اندرو. اول از همه بهتر است به زبان زمینیان سخن نگویی؛ درست است که دوسال را برای پیداکردن آئیل، در زمین زندگی کردیم اما یادت نرود در شان ما نیست که این‌گونه سخن بگوییم و مرد سخره‌ی دیگران قرار بگیریم.
کمی مکث می‌کند تا سخنانش تاثیر خود را بگذارد؛ مخصوصا هیرا که دوست ندارد به زبان ادبی سخن بگوید. ادامه می‌دهد:
-اولین سوالت راجب این‌ بود که ما چرا این‌گونه‌ایم؟ به نظرت چگونه باشیم؟ با استرس و هیجانات آن دو پیدا نمی‌شوند بلکه ذهنمان بسته می‌شود و قدرت فکر کردن را از ما می‌گیرد. حال به تک‌تک سوالاتت پاسخ خواهم داد. هیرا به کتاب‌خانه قصر می‌رود و تحقیق می‌کند؛ من و تو نیز به قصر سوخته‌ی رایمینوساتیوس می‌رویم و مدارکی جمع می‌کنیم. درمورد شکل و شمایل آن دو نیز، ما هم چیزی نمی‌دانیم. تو شک کردی که چگونه آنان دخترند؟ خود نیکولاس «اربـاب تاریکی‌ها» گفته است که آنان دخترند و ما نیز از حرف‌های او فهمیده‌ایم. حال که جواب سوالاتت را گرفته‌ای بگذار به کارهایمان برسیم.
شهاب سرش را به سمت هیرا برمی‌گرداند و می‌گوید:
- تو چه کاری انجام می‌دهی؟
ساعد دستش را که بر روی پیشانی و چشمانش قرار داده بود را برمی‌دارد و کلافه می‌گوید:
-اگه بذارین می‌خوام کپه‌ی مرگم و بذارم.
شهاب نگاه عصبی‌اش را به چشمان دریایی هیرا می‌دوزد و می‌گوید:
-داشتم برای دیوار سخن می‌گفتم؟ این نوع حرف زدن، شان تو و خاندانت را پایین می‌‌آورد.
روی تخت نیم‌خیز می‌شود و می‌گوید:
- ببخشید عالیجناب، اجازه‌ی استراحت به ما را می‌‌دهید؟ شاید با احستراحت روح خسته‌ام، آرام یابد.
شهاب نیز عصبی به سمت در قدم برمی‌دارد و می‌گوید:
- هر غلطی می‌خوای بکن.
سپس اندرو ریز می‌خندد و به همراه شهاب از اتاق خارج می‌شود.
هیرا نیز زمزمه می‌کند:
- یعنی می‌شود؛ دوای آرامش جان و روحم را پیدا سازم؟
بعد از دقایقی طولانی به خوابی نسبتاً سنگین می‌رود.
 
  • پیشنهادات
  • NIUSHA.G_M

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/08/01
    ارسالی ها
    315
    امتیاز واکنش
    1,849
    امتیاز
    402
    سن
    16
    محل سکونت
    تو قصر فرمانرواییم...•°☆
    آخرین ویرایش:

    NIUSHA.G_M

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/08/01
    ارسالی ها
    315
    امتیاز واکنش
    1,849
    امتیاز
    402
    سن
    16
    محل سکونت
    تو قصر فرمانرواییم...•°☆
    آخرین ویرایش:

    NIUSHA.G_M

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/08/01
    ارسالی ها
    315
    امتیاز واکنش
    1,849
    امتیاز
    402
    سن
    16
    محل سکونت
    تو قصر فرمانرواییم...•°☆
    آخرین ویرایش:

    NIUSHA.G_M

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/08/01
    ارسالی ها
    315
    امتیاز واکنش
    1,849
    امتیاز
    402
    سن
    16
    محل سکونت
    تو قصر فرمانرواییم...•°☆
    آخرین ویرایش:

    NIUSHA.G_M

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/08/01
    ارسالی ها
    315
    امتیاز واکنش
    1,849
    امتیاز
    402
    سن
    16
    محل سکونت
    تو قصر فرمانرواییم...•°☆
    آخرین ویرایش:

    NIUSHA.G_M

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/08/01
    ارسالی ها
    315
    امتیاز واکنش
    1,849
    امتیاز
    402
    سن
    16
    محل سکونت
    تو قصر فرمانرواییم...•°☆
    آخرین ویرایش:

    NIUSHA.G_M

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/08/01
    ارسالی ها
    315
    امتیاز واکنش
    1,849
    امتیاز
    402
    سن
    16
    محل سکونت
    تو قصر فرمانرواییم...•°☆
    آخرین ویرایش:

    NIUSHA.G_M

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/08/01
    ارسالی ها
    315
    امتیاز واکنش
    1,849
    امتیاز
    402
    سن
    16
    محل سکونت
    تو قصر فرمانرواییم...•°☆
    آخرین ویرایش:
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا