شعر دفتر اشعار سعید چولکی

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 1,598
  • پاسخ ها 66
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242


  • می شود
    از مرز شب گذشت
    وبه روزهای آفتابی ساحل رسید
    آه!
    بیست سال گذشت و فهمیدیم
    ما دو دیوانه بودیم
    خیره
    پشت سیم خاردار ها ...
    .
    سعید_چولکی

    مجموعه_خوابم_تورا_نمی_برد
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    درد می كِشد مرا پیاده روها
    کافی ست به خوابم بیاید
    کوچه ای که
    فقط جای عبور نیست...


     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    می خواستم فراموشت کنم
    ترسیدم از دیوانگی
    می خواستم دوستت داشته باشم
    هراس داشتم از مرگ
    دیوانگی ات را برداشتم
    ومرگ را
    تا غروب جمعه ادامه دادم
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    لعنت به اتوبوس
    تکان دستانت رابرد
    چشم هایت را جا گذاشت
    برای ایستگاه...

     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    هر وقت به بهار فکر کردم
    پاییز نصیبم شد
    هر وقت به درخت
    تبر
    احساس پیله ای دارم
    که پروانه اش
    پریده است ...
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    اضطراب مردی ست
    فرو رفته در دستی خالی
    فقر فالی ست
    که می بلعد کودکی را در خیابان
    زندگی
    اما نشسته است در کافه
    شکر به قهوه تحمیل می کند..
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    من وتنهایی سالهاست
    توافق نکرده ایم
    بحران خواب خانه را

     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    پرستو
    پرنده نبود
    نام دیگرش کوچ بود
    قفس باز می خواست
    با آسمانی پر از آبی
    یک دل سیر
    گلوله بارش کردیم

     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    دریا در تاریکی فرو رفته بود
    خواستیم بیدارش کنیم
    نهنگ ها نگذاشتند

     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    دلش می تپید هنوز
    سیب کپک زده ای
    درسطل آشغال.



     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا