⚜⚜⚜⚜⚜⚜ هر دل، نبرد چاشنیِ داغِ محبت این آتش بی رنگ نسوزد همه کس را... #بیدل_دهلوی ⚜⚜⚜⚜⚜⚜
« «N¡lOo£aR» » کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2016/11/09 ارسالی ها 2,852 امتیاز واکنش 17,503 امتیاز 746 محل سکونت گیلان 2017/04/30 #11 ⚜⚜⚜⚜⚜⚜ هر دل، نبرد چاشنیِ داغِ محبت این آتش بی رنگ نسوزد همه کس را... #بیدل_دهلوی ⚜⚜⚜⚜⚜⚜
« «N¡lOo£aR» » کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2016/11/09 ارسالی ها 2,852 امتیاز واکنش 17,503 امتیاز 746 محل سکونت گیلان 2017/04/30 #12 ⚜ همچو عَکس آب، تَشویش از بنای ما نَرفت مُرتعش بوده است گویی پنجهِ معمارِ ما... #بیدل_دهلوی ⚜
« «N¡lOo£aR» » کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2016/11/09 ارسالی ها 2,852 امتیاز واکنش 17,503 امتیاز 746 محل سکونت گیلان 2017/04/30 #13 〽️ گفتی چه کَسی؟ درچه خیالی؟ به کجائی؟ بیتاب تُو اَم ، مَحو تُو اَم ، خانه خَرابم.... #بیدل_دهلوی 〽️
« «N¡lOo£aR» » کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2016/11/09 ارسالی ها 2,852 امتیاز واکنش 17,503 امتیاز 746 محل سکونت گیلان 2017/04/30 #14 ای فراموشی کجایی تا به فریادم رسی؟ باز احوال دل غم پرورم آمد به یاد....
« «N¡lOo£aR» » کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2016/11/09 ارسالی ها 2,852 امتیاز واکنش 17,503 امتیاز 746 محل سکونت گیلان 2017/04/30 #15 تا پر فشانده ایم ز خود هم گذشته ایم دنیا غم تو نیست که نتوان ازآن گذشت
« «N¡lOo£aR» » کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2016/11/09 ارسالی ها 2,852 امتیاز واکنش 17,503 امتیاز 746 محل سکونت گیلان 2017/04/30 #16 بر هیچکس افسانهی امید نخواندیم عمریست همان بیکسیِ ماست کس ما #بیدل_دهلوی
« «N¡lOo£aR» » کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2016/11/09 ارسالی ها 2,852 امتیاز واکنش 17,503 امتیاز 746 محل سکونت گیلان 2017/04/30 #17 #شعر_کهن ماجرای اشک و مژگان تا کجا گیرد قرار ما سراسر آبله، عالم سراپا سوزن است #بیدل_دهلوی
« «N¡lOo£aR» » کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2016/11/09 ارسالی ها 2,852 امتیاز واکنش 17,503 امتیاز 746 محل سکونت گیلان 2017/04/30 #18 کس به نشان نمی رسد تیر خطاست زندگی! #بیدل_دهلوی
zohreh77 کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2016/10/18 ارسالی ها 1,187 امتیاز واکنش 43,458 امتیاز 858 2017/08/13 #19 آیینه بر خاک زد صنع یکتا تا وانمودند کیفیت ما بنیاد اظهار بر رنگ چیدیم خود را به هر رنگکردیم رسوا در پرده پختیم سودای خامی چندانکه خندید آیینه بر ما از عالم فاش بیپرده گشتیم پنهان نبودن، کردیم پیدا ما و رعونت، افسانهٔ کیست ناز پری بستگردن به مینا آیینهواریم محروم عبرت دادند ما را چشمیکه مگشا درهای فردوس وا بود امروز از بیدماغی گفتیم فردا گوهر گرهبست از بینیازی دستیکه شستیم از آب دریا گرجیب ناموس تنگت نگیرد در چین دامن خفتهست صحرا حیرتطرازیست نیرنگسازی است تمثال اوهام آیینه دنیا کثرت نشد محو از ساز وحدت همچون خیالات از شخص تنها وهمتعلق برخود مچینید صحرانشیناند این خانمانها موجود نامی است باقی توهم از عالم خضر رو تا مسیحا زین یأس منزل ما را چه حاصل همخانه بیدل همسایه عنقا
آیینه بر خاک زد صنع یکتا تا وانمودند کیفیت ما بنیاد اظهار بر رنگ چیدیم خود را به هر رنگکردیم رسوا در پرده پختیم سودای خامی چندانکه خندید آیینه بر ما از عالم فاش بیپرده گشتیم پنهان نبودن، کردیم پیدا ما و رعونت، افسانهٔ کیست ناز پری بستگردن به مینا آیینهواریم محروم عبرت دادند ما را چشمیکه مگشا درهای فردوس وا بود امروز از بیدماغی گفتیم فردا گوهر گرهبست از بینیازی دستیکه شستیم از آب دریا گرجیب ناموس تنگت نگیرد در چین دامن خفتهست صحرا حیرتطرازیست نیرنگسازی است تمثال اوهام آیینه دنیا کثرت نشد محو از ساز وحدت همچون خیالات از شخص تنها وهمتعلق برخود مچینید صحرانشیناند این خانمانها موجود نامی است باقی توهم از عالم خضر رو تا مسیحا زین یأس منزل ما را چه حاصل همخانه بیدل همسایه عنقا
zohreh77 کاربر نگاه دانلود کاربر نگاه دانلود عضویت 2016/10/18 ارسالی ها 1,187 امتیاز واکنش 43,458 امتیاز 858 2017/08/13 #20 اگر بهگلشن ز نازگردد قد بلند تو جلوه فرما ز پیکرسر وموج خجلتشود نمایان چو می ز مینا ز چشم مستت اگر بیابد قبولکیفیت نگاهی تپدزمستیبه رویآیینهنقش جوهرچوموج صهبا نخواند طفل جنون مزاجم خطی زپست وبلند هستی شوم فلاطون ملک!دانش اگر شناسم سر ازکف پا به هیچ صورت زدورگردون نصیب مانیست سربلندی زبعد مردن مگر نسیمی غبار ما را برد به بالا نه شام ما را سحرنویدی نه صبح ما راگل سفیدی چو حاصل ماست ناامیدی غبار دنیا به فرق عقبا رمیدی از دیده بیتأملگذشتی آخر به صد تغافل اگر ندیدی تپیدن دل شنیدنی داشت نالهٔ ما ز صفحهٔ راز این دبستان ز نسخهٔ رنگ اینگلستان نگشت نقش دگر نمایان مگر غباری به بال عنقا بهاولین جلوهات ز دلها رمیده صبر وگداخت طاقت کجاست آیینه تا بگیرد غبار حیرت درین تماشا به دورپیمانهٔ نگاهت اگر زند لاف می فروشی نفس به رنگکمند پیچد زموج می درگلوی مینا بهبوی ریحان مشکبارت بهخویش پیچیدهام چوسنبل ز هررگ برگگل ندارم چو طایررنگ رشته برپا به هرکجا ناز سر برآرد نیاز هم پایکم ندارد توو خرامی و صد تغافل، من و نگاهی و صد تمنا ز غنچهٔ او دمید بیدل بهار خط نظر فریبی به معجز حسنگشت آخر رک زمرد ز لعل پیدا
اگر بهگلشن ز نازگردد قد بلند تو جلوه فرما ز پیکرسر وموج خجلتشود نمایان چو می ز مینا ز چشم مستت اگر بیابد قبولکیفیت نگاهی تپدزمستیبه رویآیینهنقش جوهرچوموج صهبا نخواند طفل جنون مزاجم خطی زپست وبلند هستی شوم فلاطون ملک!دانش اگر شناسم سر ازکف پا به هیچ صورت زدورگردون نصیب مانیست سربلندی زبعد مردن مگر نسیمی غبار ما را برد به بالا نه شام ما را سحرنویدی نه صبح ما راگل سفیدی چو حاصل ماست ناامیدی غبار دنیا به فرق عقبا رمیدی از دیده بیتأملگذشتی آخر به صد تغافل اگر ندیدی تپیدن دل شنیدنی داشت نالهٔ ما ز صفحهٔ راز این دبستان ز نسخهٔ رنگ اینگلستان نگشت نقش دگر نمایان مگر غباری به بال عنقا بهاولین جلوهات ز دلها رمیده صبر وگداخت طاقت کجاست آیینه تا بگیرد غبار حیرت درین تماشا به دورپیمانهٔ نگاهت اگر زند لاف می فروشی نفس به رنگکمند پیچد زموج می درگلوی مینا بهبوی ریحان مشکبارت بهخویش پیچیدهام چوسنبل ز هررگ برگگل ندارم چو طایررنگ رشته برپا به هرکجا ناز سر برآرد نیاز هم پایکم ندارد توو خرامی و صد تغافل، من و نگاهی و صد تمنا ز غنچهٔ او دمید بیدل بهار خط نظر فریبی به معجز حسنگشت آخر رک زمرد ز لعل پیدا