شعر اشعار وحشی بافقی

  • شروع کننده موضوع azar75
  • بازدیدها 7,667
  • پاسخ ها 373
  • تاریخ شروع

fz80

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/10/19
ارسالی ها
1,389
امتیاز واکنش
1,584
امتیاز
0
محل سکونت
یه جایی تو این دنیای...
[h=2]غزل ۱۷۹[/h]
vahshi.gif

وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

عشق گو بی عزتم کن ، عشق و خواری گفتهاند

عاشقی را مایهٔ بی اعتباری گفتهاند


کوه محنت بر دلم نه منتت بر جان من

عاشقی را رکن اعظم بردباری گفتهاند


پای تا سر بیم و امیدم که طور عشق را

غایت نومیدی و امیدواری گفتهاند


پیش من هست احتراز از چشم و دل از غیر دوست

آنچه اهل تقویش پرهیزکاری گفتهاند


راست شد دل با رضای یار و ، رست از هجر و وصل

آری آری راستی و رستگاری گفتهاند


من مرید عشق گر ارشاد آن شد حاصلم

آن صفت کش نام موت اختیاری گفتهاند


زیستن فرعست وحشی ، اصل پاس دوستیست

جان و سر سهلست اول حفظ یاری گفتهاند


 
  • پیشنهادات
  • fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۱۸۰[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    پی وصلش نخواهم زود یاری در میان افتد

    که شوق افزون شود چون روزگاری در میان افتد


    به خود دادم قرار صبر بی او یک دو روز اما

    از آن ترسم که ناگه روزگاری در میان افتد


    فغان کز دست شد کارم ز هجر و کار سازان را

    ز ضعف طالعم هر روز کاری در میان افتد


    خوش آن روزی که چون گویند پیشت حرف مشتاقان

    حدیث درد من هم از کناری در میان افتد


     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۱۸۱[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    کسی کز رشک من محروم از آن پیمان شکن گرید

    اگر در بزم او بیند مرا، بر حال من گرید


    به بزم خوشـی‌ بی دردان به جانم ، کو غم آبادی

    که سوزد یک طرف مجنون و یک سو کوهکن گرید


    چه میپرسی حدیث درد پروردی که احوالش

    کسی هرگز نفهمد بسکه هنگام سخن گرید


    نشینم من هم از اندوه و، دور از کوی او گریم

    غریب و دردمندی هر کجا دور از وطن گرید


    برو ای پند گو بگذار وحشی را که این مسکین

    دمی بنشیند و بر روزگار خویشتن گرید


     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۱۸۲[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    کاری نشد از پیش و ز کف نقد بقا شد

    این نقد بقا چیست که بیهوده فنا شد


    اظهار محبت به سگ کوی تو کردیم

    گفتیم مگر دوست شود دشمن ما شد


    دل خون شد و از دیدهٔ خونابه فشان رفت

    تا رفتهای از دیده چه گویم که چها شد


    با جلوهٔ حسنت چه کند این تن چون کاه

    انوار تجلیست کزان کوه ز پا شد


    رفتیم به خواب غم از افسانهٔ وحشی

    او را که به عشرتگه ما راهنما شد


     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۱۸۳[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    پی خدنگ جگر گون به خون مردم کرد

    بهانه ساخت که شنجرف بوده پی گم کرد


    تبسمی ز لب دلفریب او دیدم

    که هر چه با دل من کرد آن تبسم کرد


    چنان شدم ز غم و غصهٔ جدایی دوست

    که دید دشمن اگر حال من ، ترحم کرد


    ز سنگ تفرقه ایمن نشست صاف دلی

    که رفت و تکیه به دیوار دیر چون خم کرد


    نگفت یار که داد از که میزند وحشی

    اگر چه بر در او عمرها تظلم کرد



     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۱۸۴[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    غلام عشق حاشا کز جفای یار بگریزد

    نه عاشق بلهوس باشد که از آزار بگریزد


    ببر، گر بلبلی درد سر بیهوده از گلشن

    که گوید عاشق روی گلم و ز خار بگریزد


    نباشد بی وفا گل بلکه مرغی بی وفا باشد

    که چون گل را نماند خوبی رخسار بگریزد


    بس است این طعنه از پروانه تا جاوید بلبل را

    که رنگ و بوی گل چون رفت از گلزار بگریزد


    چرا از نسبت خود عشق را تهمت نهد وحشی

    کسی کز جور یار و طعنهٔ اغیار بگریزد


     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۱۸۵[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    در آن دیار که هجران بود حیات نباشد

    اساس زندگی خضر را ثبات نباشد


    منادی است ز هجران که هر که بندی شد

    ز بند خانه ما دیگرش نجات نباشد


    مبین به ظاهر بیلطفیش که هست بتان را

    تغافلی که کم از هیچ التفات نباشد


    متاعهای وفا هست در دکانچهٔ عشقم

    که در سراسر بازار کاینات نباشد


    به مذهب که عمل میکنی و کیش که داری

    که گفته است که حسن ترا ، زکات نباشد


    بساط دوری و شطرنج غایبانه به خوبان

    به خود فرو شده وحشی عجب که مات نباشد



     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۱۸۶[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    هیچکس چشم به سوی من بیمار نکرد

    که به جاندادن من گریهٔ بسیار نکرد


    که مرا در نظرآورد که از غایت ناز

    چین برابر و نزد و روی به دیوار نکرد


    هیچ سنگین دل بیرحم به غیر از تو نبود

    که سرود غم من در دل او کار نکرد


    روح آن کشتهٔ غم شاد که تا بود دمی

    یار غم بود و شکایت ز غم یار نکرد


    روز مردن ز تو وحشی گلهها داشت ولی

    رفت از کار زبان وی و اظهار نکرد


     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۱۸۷[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    آیینهٔ جمال ترا آن صفا نماند

    آهی زدیم و آینهات را جلا نماند


    روزی که ما ز بند تو آزاد میشدیم

    بودند سد اسیر و یکی مبتلا نماند


    دیگر من و شکایت آن بی وفا کز او

    هیچم امیدواری مهر و وفا نماند


    سوی مصاحبان تو هرگز کسی ندید

    کز انفعال چشم تو بر پشت پا نماند


    وحشی ز آستانهٔ او بار بست و رفت

    از ضعف چون تحمل بار جفا نماند



     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۱۸۸[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    هرکه یار ماست میل کشتن ما میکند

    جرم یاران چیست دوران این تقاضا میکند


    میکند افشای درد عشق داغ تازهام

    این سیهرو دردمندان را چه رسوا میکند


    اشک هر دم پیش مردم آبرویم میبرد

    چون توان گفتن که طفلی با من اینها میکند


    از جنون ما تماشای خوشی خواهد شدن

    هر که میآید به کوی ما تماشا میکند


    دم به دم از درد وحشی سنگ بر دل میزند

    هر زمان درد دلی از سنگ پیدا میکند


     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    104
    بازدیدها
    4,592
    بالا