شعر اشعار وحشی بافقی

  • شروع کننده موضوع azar75
  • بازدیدها 7,666
  • پاسخ ها 373
  • تاریخ شروع

fz80

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/10/19
ارسالی ها
1,389
امتیاز واکنش
1,584
امتیاز
0
محل سکونت
یه جایی تو این دنیای...
[h=2]غزل ۲۱۲[/h]
vahshi.gif

وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

ز عشق من به تو اغیار بدگمان شدهاند

کرشمههای نهان را نگاهبان شدهاند


حمایتی که حریفان بزم در بد من

تمام متفق و جمله همزبان شدهاند


عجب که بادهٔ رشکی نمیرود در جام

که سخت مجلسیان تو سرگران شدهاند


رقابت است که چو در دلی به کینه نشست

کسی ندید که من بعد مهربان شدهاند


همه برای تو دارند نکتهها وحشی

جماعتی ز حریفان که نکته دان شدهاند


 
  • پیشنهادات
  • fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۱۳[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    یاران خدای را به سوی او گذر کنید

    باشد کش این خیال ز خاطر بدر کنید


    در ما ز دست آتش و بر عزم رفتن است

    چون آه ما زبان خود آتش اثر کنید


    آتش زبان شوید و بگویید حال ما

    هنگام حال گفتن ما دیده تر کنید


    از حال ما چنانکه درو کارگر شود

    آن بیمحل سفر کن ما را خبر کنید


    منعش کنید از سفر و در میان منع

    اغراق در صعوبت رنج سفر کنید


    گر خود شنید جان ز من و مژده از شما

    ور نشنود مباد که اینجا گذر کنید


    وحشی گر این خبر شنود وای بر شما

    از آتش زبانه کش او حذر کنید


     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۱۵[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    روزها شد تا کسم پیرامن این در ندید

    تا تو گفتی دور شو زین در کسم دیگر ندید


    سوخت ما را آنچنان حرمان عاشق سوز ما

    کز تنمآن کو نشان میجست خاکستر ندید


    الوداع ای سر که ما را میبرد سودای عشق

    بر سر راهی که هر کس رفت آنجا سر ندید


    مرد عشق است آنکه گر عالم سپاه غم گرفت

    تاخت در میدان و بر بسیاری لشکر ندید


    گر چه وحشی ناخوشیها دید و سختیها ولی

    سخت تر از روزگار هجر و ناخوشتر ندید



     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۱۷[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    به لب بگوی که آن خندهٔ نهان نکند

    مرا به لطف نهان تو بد گمان نکند


    تو خود مرا چه کنی لیک چشم را فرمای

    که آن نگه که تو کردی زمان زمان نکند


    تو رنجهای زمن و میل من ولی چکنم

    بگو که ناز توام دست در میان نکند


    گرم مجال نگاهی بود زمان چکنم

    حکایتی که نگه میکند زبان نکند


    هزار سود در این بیع هست خواهی دید

    مرا بخر که خریدار من زیان نکند


    جفا و هر چه کند گو به من خداوند است

    ولیک نسبت ما را به این و آن نکند


    بس است جور ز صبر آزمود وحشی را

    هزار بار کسی را کس امتحان نکند



     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۱۸[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    چرا ستمگر من با کسی جفا نکند

    جفای او همه کس میکشد چرا نکند


    فغان ز سنگدل من که خون سد مظلوم

    به ظلم ریزد و اندیشه از خدا نکند


    چه غصهها که نخوردم ز آشنایی تو

    خدا ترا به کسی یارب آشنا نکند


    کدام سنگدل از درد من خبر دارد

    که با وجود دل سخت گریهها نکند


    کشیده جام و سر بیگنه کشی دارد

    عجب که بر نکشد تیغ و قصد ما نکند


    به جای خویش نیامد مرا چو وحشی دل

    اگر ز تیر تو پیکان به سـ*ـینه جا نکند


     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۱۹[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    پرسیدن حال دل ریشم بگذارید

    یک دم به غم و محنت خویشم بگذارید


    یاران به میان من و آن مـسـ*ـت مییید

    گر میکشد آن عربده کیشم بگذارید


    روزی که برید از ره این کشته عشقش

    آنچه از دو سه روز از همه پیشم بگذارید


    وحشی صفتم جامهٔ سد پاره بدوزند

    چسبیده به زخم دل ریشم بگذارید


     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۲۰[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    آیین دستگیری ز اهل جهان نیاید

    بانگ درای همت زین کاروان نیاید


    ای عندلیب خو کن با خار غم که هرگز

    بوی گل مروت زین بوستان نیاید


    بر حرف اهل حاجت گوش قبول بگشا

    کاین حرف را نگوید کس تا به جان نیاید


    ناچار گشته غربت دل را و گرنه هرگز

    مرغی بود که یادش از آشیان نیاید


    کم آیدم به خاطر همصحبتان جانی

    کاتش به جان نگیرد دل در فغان نیاید


    تیر دعا چه خوبست گر بر نشان توان زد

    اما چه چاره سازم گر بر نشان نیاید


    وحشی دگر نیاید سویم عروس دولت

    روزی بیاید آخر گر این زمان نیاید


     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۲۲[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    روم به جای دگر ، دل دهم به یار دگر

    هوای یار دگر دارم و دیار دگر


    به دیگری دهم این دل که خوار کردهٔ تست

    چرا که عاشق تو دارد اعتبار دگر


    میان ما و تو ناز و نیاز بر طرف است

    به خود تو نیز بده بعد از این قرار دگر


    خبر دهید به صیاد ما که ما رفتیم

    به فکر صید دگر باشد و شکار دگر


    خموش وحشی از انکار عشق او کاین حرف

    حکایتیست که گفتی هزار بار دگر



     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۲۳[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    دل و طبع خویش را گو که شوند نرم خوتر

    که دلم بهانه جو شد من از و بهانه جوتر


    گله گر کنم ز خویت به جز اینقدر نباشد

    که شوند اگر تو خواهی قدری ازین نکوتر


    همه رنگ حیله بینم پس پردهٔ فریبت

    برو ای دو رو که هستی ز گل دور و دوروتر


    تو نه مرغ این شکاری پی صید دیگری رو

    که عقاب دیگر آمد به شکار این کبوتر


    نه خوش آمده است وحشی تو غریب خوش ادایی

    همه طرز تازه گویی، ز تو کیست تازه گوتر


     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۲۴[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    آخر ای مغرور گاهی زیر پای خود نگر

    زیر پای خود سر عجز گدای خود نگر


    این چه استغنا و ناز است ، این چه کبر و سرکشیست

    حسبهلله به سوی مبتلای خود نگر


    چون خرامی غمزه را بنشان بر آن دنبال چشم

    نیمکشت ناز خلقی بر قفای خود نگر


    این مبین جانا که آسان پنجه صبرم شکست

    زور بازوی غم مرد آزمای خود نگر


    باورت گر نیست از وحشی که میسوزد ز تو

    چاک در جانش فکن داغ وفای خود نگر



     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    104
    بازدیدها
    4,586
    بالا