شعر اشعار وحشی بافقی

  • شروع کننده موضوع azar75
  • بازدیدها 7,667
  • پاسخ ها 373
  • تاریخ شروع

fz80

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/10/19
ارسالی ها
1,389
امتیاز واکنش
1,584
امتیاز
0
محل سکونت
یه جایی تو این دنیای...
[h=2]غزل ۲۲۵[/h]
vahshi.gif

وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

گو حرمت خود، ناصح فرزانه نگه دار

خود را ز زبان من دیوانه نگه دار


جا در خور او جز صدف دیدهٔ من نیست

گو جای خود آن گوهر یکدانه نگه دار


زاهد چه کشی اینهمه بر دوش مصلا

بردار سبوی من و رندانه نگه دار


هر چیز که جز باده بود گو برو از دست

در دست همین شیشه و پیمانه نگه دار


پروانه بر آتش زند از بهرتو خود را

ای شمع تو هم حرمت پروانه نگه دار


آن زلف مکن شانه که زنجیر دل ماست

بر هم مزن آن سلسله را شانه نگه دار


وحشی ز حرم در قدم دوست قدم نه

حاجی تو برو خشت و گل خانه نگه دار


 
  • پیشنهادات
  • fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۲۶[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    جستم از دام ، به دام آر گرفتار دگر

    من نه آنم که فریب تو خورم بار دگر


    شد طبیب من بیمار مسیحا نفسی

    تو برو بهر علاج دل بیمار دگر


    گو مکن غمزهٔ او سعی به دلداری ما

    زانکه دادیم دل خویش به دلدار دگر


    بسکه آزرده مرا خوشترم از راحت اوست

    گر سد آزار ببینم ز دل آزار دگر


    وحشی از دست جفا رست دلت واقف باش

    که نیفتد سرو کارت به جفا کار دگر


     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۲۷[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    عزلت ما شده سر تاسر دنیا مشهور

    قاف تا قاف بود عزلت عنقا مشهور


    پایه آن یافت که گردید مجرد ز همه

    هست آری به فلک رفتن عیسا مشهور


    نه همین قصه مجنون شده مشهور جهان

    در جهان هست ز ما نیز سخنها مشهور


    شهرت حسن کند زمزمه عشق بلند

    شد ز یوسف سخن عشق زلیخا مشهور


    همچو وحشی سخن ما همه جا مشهور است

    نیست جایی که نباشد سخن ما مشهور


     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۲۸[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    شدهام سگ غزالی که نگشته رام هرگز

    مگسی ز انگبینش نگرفته کام هرگز


    ز فروغ آفتابی شب خویش روز خواهم

    که شبی ز خانه بیرون ننهاده گام هرگز


    هـ*ـوس پیاله خوردن بودم به خردسالی

    که کسی نگفته پیشش ز نوشید*نی و جام هرگز


    چو حدیث من بر آید کند آنچنان تغافل

    که مگر به عمر خویشم نشینده نام هرگز


    به رهت مقام کردم ، نگذاشتی مقیمم

    به اسیر خود نبودی تو در این مقام هرگز


    به شکنج طره او دل وحشی است مایل

    که خلاصیش مبادا ز بلای دام هرگز


     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۲۹[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    مـسـ*ـت آن ترک به کاشانه من بود امروز

    وه چه غوغا که نه در خانهٔ من بود امروز


    وای بر غیر اگر یک دو سه روزی ماند

    با من این نوع که جانانهٔ من بود امروز


    بی لبت خون دلی بود که دورم میداد

    می که در ساغر و پیمانهٔ من بود امروز


    بسکه شب قصهٔ دیوانگی از من سر زد

    بر زبان همه افسانهٔ من بود امروز


    شرح ویرانگی جغد غم از وحشی پرس

    زانکه یک لحظه به ویرانهٔ من بود امروز


     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۳۰[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    دوش پر عربدهای بود و نه آنست امروز

    نگهش قاصد سد لطف نهانست امروز


    حسنش آنست ولی خود نه همانست بلی

    بودی آفت دل ، راحت جانست امروز


    روی در روی و نگه بر نگه و چشم به چشم

    حرف ما و تو چه محتاج زبانست امروز


    شرح رازی که میان من و او خواهد بود

    بیش از حوصلهٔ نطق و بیانست امروز


    تا چه ها بر سر و دستار حریفان گذرد

    زان میتند که در رطل گرانست امروز


    بر کمان میکشد آن غمزهٔ خدنگی که مپرس

    ای خوشا سـ*ـینهٔ وحشی که نشانست امروز



     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۳۱[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    ای دل بی جرم زندانی، تو در بندی هنوز

    آرزو کردت به این حال آرزومندی هنوز


    کوه اگر بودی ز جا رفتی بنازم حوصله

    اینهمه آزردگی داری و خرسندی هنوز


    وقت نامد کز جنون این بند از هم بگسلی

    اله اله ، بسته آن سست پیوندی هنوز


    با همه خدمت چه بودی گر پذیرفتی ترا

    شرم بادت زین غلامی، بی خداوندی هنوز


    خندهات بر خود نیامد پارهای بر خود بخند

    از لب او چشم در راه شکرخندی هنوز


    تا به کی این تیشه خواهی زد به پای خود بس است

    این کهن نخل تمنا را نیفکندی هنوز


    ساده دل وحشی که میداند ترا احوال چیست

    وین گمان دارد که گویا قابل پندی هنوز


     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۳۲[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    وه که دامن میکشد آن سرو ناز از من هنوز

    ریخت خونم را و دارد احتراز از من هنوز


    ناز بر من کن که نازت میکشم تا زندهام

    نیم جانی هست و میآید نیاز ازمن هنوز


    آنچنان جانبازیی کردم به راه او که خلق

    سالها بگذشت و میگویند باز از من هنوز


    سوختم سد بار پیش او سراپا همچو شمع

    پرسد اکنون باعث سوز و گداز از من هنوز


    همچو وحشی گـه به تیغم مینوازد گـه به تیر

    مرحمت نگرفته باز آن دلنواز از من هنوز



     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۳۳[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    گر چه دوری میکنم بیصبر و آرامم هنوز

    مینمایم اینچنین وحشی ولی رامم هنوز


    باورش میآید از من دعوی وارستگی

    خود نمیداند که چون آورده در دامم هنوز


    اول عشق و مرا سد نقش حیرت در ضمیر

    این خود آغاز است تا خود چیست انجامم هنوز


    من به سد لطف از تو ناخرسند و محروم این زمان

    از لبت آورده سد پیغام دشنامم هنوز


    صبح و شام از پی دوانم روز تا شب منتظر

    همرهی با او میسر نیست یک گامم هنوز


    من سراپا گوش کاینک میگشاید لب به عذر

    او خود اکنون رنجه میدارد به پیغامم هنوز


    وحشی این پیمانه نستانی که زهر است این نه می

    باورت گر نیست دردی هست در جامم هنوز


     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۳۴[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    هست از رویت مرا سد گونه حیرانی هنوز

    وز سر زلف تو انواع پریشانی هنوز


    سوخت دل از داغ و داغم بار جانسوز آنچنان

    جان بر آمد از غم و غم همدم جانی هنوز


    ای که گویی پیش او اظهار درد خویش کن

    خوب میگویی ولی او را نمیدانی هنوز


    گرچه عمری شد که کشت از درد استغنا مرا

    در رخش پیداست آثار پشیمانی هنوز


    وحشی از طرز سخن بگذر که اینجا عام نیست

    طرز خاص نکته پردازان کاشانی هنوز


     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    104
    بازدیدها
    4,592
    بالا