شعر اشعار وحشی بافقی

  • شروع کننده موضوع azar75
  • بازدیدها 7,719
  • پاسخ ها 373
  • تاریخ شروع

fz80

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/10/19
ارسالی ها
1,389
امتیاز واکنش
1,584
امتیاز
0
محل سکونت
یه جایی تو این دنیای...
[h=2]غزل ۲۴۵[/h]
vahshi.gif

وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

ما در مقام صبر فشردیم گام خویش

یک گام آنطرف ننهیم از مقام خویش


این مرغ تنگ حوصله را دانهای بس است

صیاد ما به دانه چه آراست دام خویش


فارغ نشین که حسن به هر جا که جلوه کرد

مخصوص هیچکس نکند لطف عام خویش


دل شد کبوتر لب بامی که سد رهش

سازند دور و باز نشیند به بام خویش


وحشی رمیدهایست که رامش کسی نساخت

آهوی دشت را نتوان ساخت رام خویش


 
  • پیشنهادات
  • fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۴۶[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    تو و هر روز و بزم عشرت خویش

    من و شبها و کنج محنت خویش


    منم با محنت روی زمین خوش

    نگه دار آسمان گو راحت خویش


    ز هجران مردم و بر سر ندیدم

    کسی را غیر سنگ تربت خویش


    مکش زحمت برای راندن ما

    که ما خواهیم بردن زحمت خویش


    به زیر تیغ او نالید وحشی

    فتادش سربه پیش از خجلت خویش



     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    [h=2]غزل ۲۴۷[/h]
    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    ریخت خونم را و برد از پیش آن بیداد کیش

    خون چون من بیکسی آسان توان بردن ز پیش


    هست بیش از طاقت من بار اندوه فراق

    بیش ازین طاقت ندارم گفتهام سد بار بیش


    ناوکت گفتم زدل بگذشت رنجیدی به جان

    جان من گفتم خطایی مگذران از لطف خویش


    از کدامین درد خود نالم که از دست غمت

    سینهام چون دل فکار است و درون چون سـ*ـینه ریش


    نوش عشرت نیست وحشی در جهان بی نیش غم

    آرزوی نوش اگر داری منال از زخم نیش



     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    غزل ۲۴۸​


    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    الاهی از میان ناپسندان بر کران دارش
    ز دام حیلهٔ مردم فریبان در امان دارش
    صدای شهپر شاهینی از هر گوشه می‌آید
    تذرو غافلی دارم مقیم آشیان دارش
    خدایا با منش خوش سر گران داری و خرسندم
    نه تنها با من و بس ، با همه کس سرگران دارش
    پدید آرد هـ*ـوس از عشق با مردم جفا کاری
    نمی‌خواهم بر این باشد ، خداوندا برآن دارش
    تغافل کیش و کین اندیش و دوری جوی و وحشی خوی
    عجب وضعیست خوش یارب همیشه آنچنان دارش
    زمان اول حسن است و هستش فتنه‌ها درپی
    الاهی در امان از فتنهٔ آخر زمان دارش
    خدایا فرصت یک حرف پند آمیز می‌خواهم
    نمی‌گویم که با وحشی همیشه همزبان دارش
     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    غزل ۲۴۹​


    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    مستحق کشتنم خود قائلم زارم بکش
    بی گنه می‌کشتیم ، اکنون گنهکارم بکش
    تیغ بیرحمی بکش اول زبانم را ببر
    پس بیازار و پس از حرمان بسیارم بکش
    جرم می‌آید زمن تا عفو می‌آید ز تو
    رحم را حدیست ، از حد رفت ، این بارم بکش
    وحشیم من کشتن من اینکه رویت بنگرم
    روی خود بنما و از شادی دیدارم بکش
     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    غزل ۲۵۰​


    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    کوهکن بر یاد شیرین و لب جان پرورش
    جان شیرین داد و غیر از تیشه نامد بر سرش
    آنکه مشت استخوانی بود بگذر سوی او
    تا ببینی ز آتش هجران کفن خاکسترش
    جمله از خاک درش خیزند روز رستخیز
    بسکه بیماران غم مردند بر خاک درش
    دست برخنجر خرامان می‌رود آن ترک مـسـ*ـت
    مانده چشم حسرت خلقی به دست و خنجرش
    فکر زلفت از سر وحشی سر مویی نرفت
    گر چه مویی گشت از زلف تو جسم لاغرش
     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    غزل ۲۵۱​


    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    با جوانی چند در عین وفا می‌بینمش
    باز با جمع غریبی آشنا می‌بینمش
    باز تا امروز دارد با که میل اختلاط
    زانکه از یاران دیروزی جدا می‌بینمش
    ماه رخسارش که چون آیینه بودی در صفا
    بی‌صفا گردید با من بی‌صفا می‌بینمش
    آنکه هر دم در ره او می‌فکندم خویش را
    راه می‌گردانم اکنون هر کجا می‌بینمش
    مرغ دل وحشی که از دامی به چندین حیله جست
    از سرنو باز جایی مبتلا می‌بینمش
     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    غزل ۲۵۲​


    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    بست زبان شکوه ام لب به سخن گشادنش
    عذر عتاب گفتن و وعدهٔ وصل دادنش
    بود جهان جهان فریب از پی جان مضطرب
    آمدن و گذشتن و رفتن و ایستادنش
    ناز دماند از زمین، فتنه فشاند از هوا
    طرز خرام کردن و پا به زمین نهادنش
    جذب محبتش کشد، هست بهانه‌ای و بس
    اینهمه تند گشتن و در پی من فتادنش
    وحشی اگر چنین بود وضع زمانه بعد ازین
    وای بر آن که باید از مادر دهر زادنش
     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    غزل ۲۵۳​


    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    بر میان دامن زدن بینند و چابک رفتنش
    تا چو من افتاده‌ای نا گـه بگیرد دامنش
    مرغ فارغ بال بودم در هوای عافیت
    از کمین برخاست ناگه غمزهٔ صید افکنش
    عشق لیلی سخت زنجیریست مجنون آزما
    این کسی داند که زنجیری بود در گردنش
    سر به قدر آرزو خواهم که چون راند به ناز
    گرد آن سر گردم و ریزم به پای توسنش
    این سر پرآرزو در انتظار عشـ*ـوه ایست
    گوشه چشمی بجنبان و بینداز از تنش
    سود پیراهن بر آن اندام و ما را کشت رشک
    تا قیامت دست ما و دامن پیراهنش
    وحشیم حیران او از دور و جان نزدیک لب
    کار من موقوف یک دیدن ز چشم پر فنش
     

    fz80

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/19
    ارسالی ها
    1,389
    امتیاز واکنش
    1,584
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    یه جایی تو این دنیای...
    غزل ۲۵۵​


    vahshi.gif

    وحشی » گزیده اشعار » غزلیات

    تکیه کردم بر وفای او غلط کردم ، غلط
    باختم جان در هوای او غلط کردم، غلط
    عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم ، عبث
    ساختم جان را فدای او غلط کردم ، غلط
    دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا
    سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط
    اینکه دل بستم به مهر عارضش بد بود بد
    جان که دادم در هوای او غلط کردم ، غلط
    همچو وحشی رفت جانم درهوایش حیف ، حیف
    خو گرفتم با جفای او غلط کردم ، غلط
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    104
    بازدیدها
    4,601
    بالا