نام کاربری نویسنده:ع ر محبوب نیا کاربر انجمن نگاه دانلود
نام رمان: ای عشق
ژانر رمان:اجتماعی عاشقانه
خلاصه ی داستان ای عشق
لیلا پرستار بیمارستان، در زندگی زناشوئی دچار بحران است. همسرش که همکار اوست خیال می کند، رفت و آمدهای زیادِ لیلا با دکتر نیکی جراح قلب و رئیس بیمارستان دال بر خــ ـیانـت به اوست. اما این رابـ ـطه معلولِ بیماری لیلاست. جراحی قلبِ لیلا در کودکی توسطِ این دکتر انجام شده و از آن زمان رابـ ـطه ی عمیقی مابین شان برقرار بوده است. چون هر نوع هیجان برای لیلا مرگ آور است دکتر او را از رابـ ـطه ی معمولی با همسرش منع کرده و همین عامل باعثِ شک رامین شده است.
لیلا اما توجهی به توصیه های دکتر نکرده و حامله شده و با خیره سری و یکدندگی فوق العاده ای تصمیم دارد فرزندش را بطور طبیعی بدنیا بیاورد و چون از رابـ ـطه ی خراب با همسرش در رنج است از او دعوت می کند تا آخرین حرفها را به هم بزنند و خلاصه رازِ خود را برملا می کند و می گوید که بیمار است... و ادامۀ داستان
نام رمان: ای عشق
ژانر رمان:اجتماعی عاشقانه
مقدمه
داستان ای عشق... روایت سادۀ عشقی ست که از چهارچوب تن آدم ها فراتر می رود. داستان قلبی ست که گرچه بیمار است، اما می تواند مفهوم عشق را درک کند و نگاهی نو به کسی که دوستش دارد بیاندازد و او را نه از سر خودخواهی و تملک، که عادت نسل امروز است، بلکه به عنوان معشوق با هویتی آزاد که حق دارد پس از پایان نخستین عشق به زندگی ادامه دهد می نگرد. این حس آنچنان پاک و معصوم است که بر پیرامون، اثری شگرف می گذارد و چون منبع نور می درخشد و همه جوانب زندگی آدم های داستان را گرم می کند و این اندیشه را در ذهن خواننده پدید می آورد که انسان ِفانی، مأمن عشقی ست که زوال ندارد و جاودانه می ماند و تن ما اقامتگاه موقت آن است و آنچنان تسلیم ودر تسلط مهمان که عروج می کند و جان می یابد.خلاصه ی داستان ای عشق
لیلا پرستار بیمارستان، در زندگی زناشوئی دچار بحران است. همسرش که همکار اوست خیال می کند، رفت و آمدهای زیادِ لیلا با دکتر نیکی جراح قلب و رئیس بیمارستان دال بر خــ ـیانـت به اوست. اما این رابـ ـطه معلولِ بیماری لیلاست. جراحی قلبِ لیلا در کودکی توسطِ این دکتر انجام شده و از آن زمان رابـ ـطه ی عمیقی مابین شان برقرار بوده است. چون هر نوع هیجان برای لیلا مرگ آور است دکتر او را از رابـ ـطه ی معمولی با همسرش منع کرده و همین عامل باعثِ شک رامین شده است.
لیلا اما توجهی به توصیه های دکتر نکرده و حامله شده و با خیره سری و یکدندگی فوق العاده ای تصمیم دارد فرزندش را بطور طبیعی بدنیا بیاورد و چون از رابـ ـطه ی خراب با همسرش در رنج است از او دعوت می کند تا آخرین حرفها را به هم بزنند و خلاصه رازِ خود را برملا می کند و می گوید که بیمار است... و ادامۀ داستان
آخرین ویرایش توسط مدیر: