به نام او که خودش میداند.
نام رمان: کوسو (جلد دوم یاقوت خونین)
نویسنده: رزمین رولینگ کاربر انجمن نگاه دانلود
ژانر: معمایی
ناظر: @P_Jahangiri_R
طراحِ جلد: @zeinab_jokal
ویراستار: @فاطمه صفارزاده و @✿↝..Яάみส..↜✿
خلاصه: لاوا در تایوان ربوده میشود و جسد زنی در ژاپن پیدا میشود و نخستوزیر کانادا ترور میشود. مادر لاوا، مسئول پروندهی قتل زن و سرپرست گارد امنیتیِ نخستوزیر، بازی را شروع میکنند. بازیای که نه شروع دارد و نه پایان.
مشاهده پیوست 155464
***
خلاصهای از جلد اول:
تارو میساکی پسر پانزدهسالهای بود که در توکیو (پایتخت ژاپن) با مرگ نابههنگام پدرش، یاشیرو، در اثر تصادف مواجه میشود و بهترین دوست خود، شوننیتا را به دلیل یک سوءتفاهم کنار میگذارد. مدتی بعد شوننیتا به او میگوید میراثی خانوادگی که یک یاقوتِ سرخ است، از پدرش برای او به جا مانده و دلیل مرگ پدرش نیز همان یاقوت بوده است. نیتا شبِ بعد از برملاکردن حقیقت، کشته میشود و تارو بهسراغ عمویش، کاتیرو میرود که یک پسر به نام شینگو و دختری به نام سامیتا دارد. تارو متوجه میشود کسانی که پدرش و نیتا را به قتل رساندهاند، در واقع تبهکاران مخوفی به نام یاکوزا هستند که پنج ارشد به نامهای میکامی، لیگوشا، سوگاشی، جیسا و جینو دارند. جینو دختر جوانی است که همواره به تارو کمک میکند تا یاکوزا را زمین بزند و از پدرِ خود، میکامی متنفر است. تارو از دوست خود، ریوچیما کمک میگیرد که بتواند با یاکوزا مقابله کند. او به زودی متوجه میشود یاکوزا رقیبی به نام گانگشین دارد که در واقع همسرِ سابق میکامی و مادر جینو است. در بُحبوحهی تلاش برای نابودیِ یاکوزا و پیداکردن یاقوت، تارو به دخترعموی خود، سامیتا دل میبندد و در این بین جینو را فراتر از یک دوست میپندارد. در انتهای داستان، تارو که یاقوت را پیدا کرده، مجبور میشود برای نجات زندگیِ خانوادهی عموی خود، یاقوت را با یاکوزا معامله کند.در آن شبِ بارانی، اعضای خانوادهی عموی تارو، از جمله سامیتا و شینگو، به ستونهایی بسته میشوند و قبل از اینکه تبهکاران بتوانند شینگو را بکشند، متوجه میشوند او قبل از همه فوت کرده است. سامیتا و عموی تارو به گلوله بسته میشوند و میمیرند و رابـ ـطه ی جینو و تارو سرد میشود؛ چرا که تارو تصور میکند جینو قادر به نجات دوستان و خانوادهی او بوده؛ اما به دلیل حسِ رقابت رمانتیک با سامیتا این کار را نکرده است. تارو ردِ یاکوزا را در کُرهی جنوبی میزند و به کمک گانگشین، رقیب یاکوزا که در تایوان امپراتوریِ تبهکاریِ خود را اداره میکند، سعی در نابودیِ آن قاتلین دارد. جینو که اکنون نزد مادر خود، گانگشین زندگی میکند، با یک نفر دیگر ازدواج میکند و تارو بهشدت آشفته و ناراحت میشود. در کُره، قبل از دستگیری یاکوزا، جینو نامهای برای تارو مینویسد و گانگشین تارو را قانع میکند که او خودش را حلقآویز کرده است. بالاخره یاکوزا از بین میرَوَد و مأمور پلیس جوانی که کاسوتو نام دارد، در انفجاری همراه با یاکوزا کشته میشود. تارو هم به ژاپن برمیگردد و یاقوت را در دریای ژاپن رها میکند. ناگفته نماند که یکی از ارشدهای یاکوزا به نامِ لیگوشا، نوهای به نام پانیو دارد که تارو معلم موسیقی اوست و در میانهی داستان، به همراه مادرش، خانم کاتا، به کانادا مهاجرت میکند.
کورسو به معنای روشنایی اندک
- جنایتکارها همهجا هستند. چه در فروشگاه، وقتی بقیهی پولت را پس نمیدهند، چه در خیابان، وقتی بیدلیل لمست میکنند و چه در ذهنت، وقتی به حد مرگ شیفتهی کشتن میشوی.
«هاینریش بل»
نام رمان: کوسو (جلد دوم یاقوت خونین)
نویسنده: رزمین رولینگ کاربر انجمن نگاه دانلود
ژانر: معمایی
ناظر: @P_Jahangiri_R
طراحِ جلد: @zeinab_jokal
ویراستار: @فاطمه صفارزاده و @✿↝..Яάみส..↜✿
خلاصه: لاوا در تایوان ربوده میشود و جسد زنی در ژاپن پیدا میشود و نخستوزیر کانادا ترور میشود. مادر لاوا، مسئول پروندهی قتل زن و سرپرست گارد امنیتیِ نخستوزیر، بازی را شروع میکنند. بازیای که نه شروع دارد و نه پایان.
مشاهده پیوست 155464
***
خلاصهای از جلد اول:
تارو میساکی پسر پانزدهسالهای بود که در توکیو (پایتخت ژاپن) با مرگ نابههنگام پدرش، یاشیرو، در اثر تصادف مواجه میشود و بهترین دوست خود، شوننیتا را به دلیل یک سوءتفاهم کنار میگذارد. مدتی بعد شوننیتا به او میگوید میراثی خانوادگی که یک یاقوتِ سرخ است، از پدرش برای او به جا مانده و دلیل مرگ پدرش نیز همان یاقوت بوده است. نیتا شبِ بعد از برملاکردن حقیقت، کشته میشود و تارو بهسراغ عمویش، کاتیرو میرود که یک پسر به نام شینگو و دختری به نام سامیتا دارد. تارو متوجه میشود کسانی که پدرش و نیتا را به قتل رساندهاند، در واقع تبهکاران مخوفی به نام یاکوزا هستند که پنج ارشد به نامهای میکامی، لیگوشا، سوگاشی، جیسا و جینو دارند. جینو دختر جوانی است که همواره به تارو کمک میکند تا یاکوزا را زمین بزند و از پدرِ خود، میکامی متنفر است. تارو از دوست خود، ریوچیما کمک میگیرد که بتواند با یاکوزا مقابله کند. او به زودی متوجه میشود یاکوزا رقیبی به نام گانگشین دارد که در واقع همسرِ سابق میکامی و مادر جینو است. در بُحبوحهی تلاش برای نابودیِ یاکوزا و پیداکردن یاقوت، تارو به دخترعموی خود، سامیتا دل میبندد و در این بین جینو را فراتر از یک دوست میپندارد. در انتهای داستان، تارو که یاقوت را پیدا کرده، مجبور میشود برای نجات زندگیِ خانوادهی عموی خود، یاقوت را با یاکوزا معامله کند.در آن شبِ بارانی، اعضای خانوادهی عموی تارو، از جمله سامیتا و شینگو، به ستونهایی بسته میشوند و قبل از اینکه تبهکاران بتوانند شینگو را بکشند، متوجه میشوند او قبل از همه فوت کرده است. سامیتا و عموی تارو به گلوله بسته میشوند و میمیرند و رابـ ـطه ی جینو و تارو سرد میشود؛ چرا که تارو تصور میکند جینو قادر به نجات دوستان و خانوادهی او بوده؛ اما به دلیل حسِ رقابت رمانتیک با سامیتا این کار را نکرده است. تارو ردِ یاکوزا را در کُرهی جنوبی میزند و به کمک گانگشین، رقیب یاکوزا که در تایوان امپراتوریِ تبهکاریِ خود را اداره میکند، سعی در نابودیِ آن قاتلین دارد. جینو که اکنون نزد مادر خود، گانگشین زندگی میکند، با یک نفر دیگر ازدواج میکند و تارو بهشدت آشفته و ناراحت میشود. در کُره، قبل از دستگیری یاکوزا، جینو نامهای برای تارو مینویسد و گانگشین تارو را قانع میکند که او خودش را حلقآویز کرده است. بالاخره یاکوزا از بین میرَوَد و مأمور پلیس جوانی که کاسوتو نام دارد، در انفجاری همراه با یاکوزا کشته میشود. تارو هم به ژاپن برمیگردد و یاقوت را در دریای ژاپن رها میکند. ناگفته نماند که یکی از ارشدهای یاکوزا به نامِ لیگوشا، نوهای به نام پانیو دارد که تارو معلم موسیقی اوست و در میانهی داستان، به همراه مادرش، خانم کاتا، به کانادا مهاجرت میکند.
کورسو به معنای روشنایی اندک
- جنایتکارها همهجا هستند. چه در فروشگاه، وقتی بقیهی پولت را پس نمیدهند، چه در خیابان، وقتی بیدلیل لمست میکنند و چه در ذهنت، وقتی به حد مرگ شیفتهی کشتن میشوی.
«هاینریش بل»
پیوست ها
آخرین ویرایش توسط مدیر: