خب اینم پایان قصه ثمره و جاوید.
(این تاریخ انتها مربوط به پایان خود رمانه که واسه تقریبا دو سال پیش هست.)
امیدوارم کارو دوست داشته باشید. نقدی، نظری اگه داشتین من در خدمتم. اگه نقصی توی کار بود بذارین به پای بی تجربگی و با نقدهای سازندتون باعث پیشرفت من بشید.
نمی گم خداحافظ چون من یه رمان دیگه هم اینجا دارم، که الان و با تموم شدن طلوع با ذهن آروم تر باید بهش بپردازم. ان شالله از این به بعد پست گذاری غوطه در مه منظم تر می شه. هفته ای دو پست خواهیم داشت. امیدوارم اونجا منت بذارید و من رو همراهی کنید.
به امید دیدارتون توی صفحه غوطه در مه