پست سی و یکم یه نفر از پرستار ها هم اومد داخل بعد منو چک کرد بعد استاد شمس گفت
_می شه ببرمش خونه ?
پرستار_بله اقای دکتر سرمش هم تموم شده مشمول خاصی هم نداره
زیر لب یه تشکری هم کرد صبر کن ببینم گفت دکتر چرا مگه دکتر هم هست ??!?!?!?! وا ویلا نصف عمرم بر نفاست
حالا منو کجا می خواد کجا ببره !!!! نکنه همون خونه ی قبلی ?????? وای نه من اونجا بیا نیستم نمی خوام دوباره دردسر بشه نمی خوامممممممممممممممم
عجب ادم پروری هست همین جور زل زده به من چشماتو درویش کن نه مگه حالا از رو می ره حتما باید یه چیزی بهت بگم تا از رو بری ماشاءالله چه دل خجسته ای هم داره لامصب نترکی
دو تامسون در خال سکوت بودیم که با صدای خودش این سکوت شکسته شد
_پاشو
بیشعور چه قدر هم دستوری حرف می زنه مگه من بهت گفتم منو بیار این جا
ای دلم می خواد بهش بگم اگه پا نشدم چی کار می کنی
ولی قیافش از اونی که بخوام باهاش شوخی کنم نبود به درک به من چه
دوباره گفت
_مگه با نیستم می گم پاشو
چه قدر جدی حرف می زنه نتونستم در مقابل این لحن گفتنش تحمل کنم
بعد سریع اومدم پایین
دیدم کیفم نبود تعجب کردم چرا !!!!!!!
بعد گفتم
_کیفم .......
نگذاشت ادامه ی حرفممو بزنم بعد گفت
_داخل ماشینه زود باش
چرا داخل ماشین نکنه ...... نه من اینو نمی خوام چرا هر چی که نمی خوام اون بلا سرم می یاد ها
بعد با هم از بیمارستان خارج شدیم لامصب چه بیمارستان مجهزی بود پر از دم و دستگاه
_سوار شو
منم از سر لجش گفتم
_چرا?
دوباره با همون لحن جدیت گفت
_سوار می شی یا نه
دوباره از سر لجش گفتم
_نه تا نگی کجا هیچ جا با تو نمی یام
_ببین حوصله ندارم با تو یکی به دو کنم پس سوار شو تا بد حالیت نکردم
_می شه ببرمش خونه ?
پرستار_بله اقای دکتر سرمش هم تموم شده مشمول خاصی هم نداره
زیر لب یه تشکری هم کرد صبر کن ببینم گفت دکتر چرا مگه دکتر هم هست ??!?!?!?! وا ویلا نصف عمرم بر نفاست
حالا منو کجا می خواد کجا ببره !!!! نکنه همون خونه ی قبلی ?????? وای نه من اونجا بیا نیستم نمی خوام دوباره دردسر بشه نمی خوامممممممممممممممم
عجب ادم پروری هست همین جور زل زده به من چشماتو درویش کن نه مگه حالا از رو می ره حتما باید یه چیزی بهت بگم تا از رو بری ماشاءالله چه دل خجسته ای هم داره لامصب نترکی
دو تامسون در خال سکوت بودیم که با صدای خودش این سکوت شکسته شد
_پاشو
بیشعور چه قدر هم دستوری حرف می زنه مگه من بهت گفتم منو بیار این جا
ای دلم می خواد بهش بگم اگه پا نشدم چی کار می کنی
ولی قیافش از اونی که بخوام باهاش شوخی کنم نبود به درک به من چه
دوباره گفت
_مگه با نیستم می گم پاشو
چه قدر جدی حرف می زنه نتونستم در مقابل این لحن گفتنش تحمل کنم
بعد سریع اومدم پایین
دیدم کیفم نبود تعجب کردم چرا !!!!!!!
بعد گفتم
_کیفم .......
نگذاشت ادامه ی حرفممو بزنم بعد گفت
_داخل ماشینه زود باش
چرا داخل ماشین نکنه ...... نه من اینو نمی خوام چرا هر چی که نمی خوام اون بلا سرم می یاد ها
بعد با هم از بیمارستان خارج شدیم لامصب چه بیمارستان مجهزی بود پر از دم و دستگاه
_سوار شو
منم از سر لجش گفتم
_چرا?
دوباره با همون لحن جدیت گفت
_سوار می شی یا نه
دوباره از سر لجش گفتم
_نه تا نگی کجا هیچ جا با تو نمی یام
_ببین حوصله ندارم با تو یکی به دو کنم پس سوار شو تا بد حالیت نکردم