- عضویت
- 1970/01/01
- ارسالی ها
- 539
- امتیاز واکنش
- 1,303
- امتیاز
- 0
سلاممممممممم . منو که نمیدونم یادتون میاد یا نه ولی من خودمم تو این سایت تا چند روز پیش یادم نمی اومد ! :icon_9: بعد این که رمان ستاره من رفت روی صفحه ی اصلی و نظراتو دیدم که چه قدر امید دهنده بود فکر کردم که این رمانو تو این سایت بذارم . شاید به همون خوبی باشه . فقط یکم دنبال کنین و بعد اگه خوشتون نیومد خب آزادین که بی خیالش شین ... ولی امیدوارم کسایی که ستاره منو خوندن و لـ*ـذت بردن از این رمانم لـ*ـذت ببرن . :icon_wink:
خیلی خب من معمولا توی رمانام کلی حرف می زنم چه در باره ی رمان چه در باره ی تصمیماتی که قراره برای رمان بگیرم و واقعا نمی دونم در مورد این رمان چی باید بگم ... من توی این رمان روی تک تک جزئیات طوری کار کردم که باورم نمی شه خودم این رمانو دارم می نویسم ... رمانو طوری پیچیده یا بعضی جا ها هیجانی یا بعضی جاها غافل گیر کننده کردم که خودمم حتی بعضی وقتا غافل گیر شدم ... نوشتن یه رمان جنایی خوب خیلی سخته ... الان معمولا رمانای جنایی شده گروگانگیری ... یا قتل سریالی ... ولی چیزی که من تو این رمان پیادش کردم کاملا متفاوت از هر موضوع دیگه ایه . خیلی متفاوت ... درسته ... گروگان گیری توش داره ولی موضوع اصلی این نیست ... این رمان بیشتر هیجانیه تا جنایی ... می دونین ... جنایی مثل رمانایی که قتل و دزدی و غیره موضوع اصلیشه می مونه ... اما این رمان هیجان داره از هر لحاظ ... هیجان بین دو تا عشق ... هیجان بین دور زدنای هم دیگه ... بچه ها من نمی تونم در مورد این رمان چیزی بگم چون با خوندنشه که درکش می کنین و متوجه می شین . همین الانم هر چی فکر می کنم خلاصه ای که بتونه رمانو توضیح بده ندارم که تحویلتون بدم ولی خب ... قانونه دیگه . باید خلاصه نوشت پس من می نویسم ولی بهتون می گم اگه می خواین این رمانو درک کنین به خلاصه توجه نکنین ... به پست اول توجه کنین ...
به هر حال اینم خلاصه ای که فقط موضوع داستانو نشون می ده نه هیجانشو :
خلاصه : موضوع در مورد یه دختر به اسم کریستیه ... یه دختر خیلی خیلی باهوش و دقیق ولی مرموز . نه شخصیت شوخیه نه مثبت ... اتفاقا یکم منفیه ... موضوع رمان با یه ملاقات شروع می شه . یه ملاقات مخفیانه با مردی به فامیلی رابرتسون . اون از کریستی که تجربه ی زیادی داره و هیچ وقت ردی از خودش جا نذاشته می خواد که یه دستگاه که اطلاعات یه اختراع انقلابی توشه رو براش بدزده و دلیل این که اینو از کریستی می خواد اینه که دستگاه به وسیله ی یه سازمان مخفی شده که هیچ کدوم نمی دونن کجا مخفیش کردن . اون از کریستی می خواد تا با دقت و هوشی که داره از طریق نزدیک شدن به رئیس اون سازمان که مرد جوونی به اسم ایانه بفهمه اون دستگاه کجاست و بهشون کمک کنه . با این حال مسئله ی مشکوک اینه که کریستی از همون اول با همون دقتش می فهمه که این دستگاه فقط مال اطلاعات یه اختراع نیست اما به خاطر مبلغ خیلی زیادی که بهش پیشنهاد می شه قبول می کنه ... از طرفی یه هم کار داره به اسم مارتین که توی اون سازمان نفوذ کرده و کریستی قراره به عنوان دختر خاله ی اون وارد بازی با ایان بشه ! اما ایانم یه پسر به همون اندازه باهوشه و تنها چیزی که باعث می شه تسلیم کریستی بشه جذابیتشه . و یه مسئله ی دیگه اینه که مارتین و کریستی برای هم کاریشون توی خونه ی کریستی این مدت رو باهم زندگی می کنن چون اون خونه از هر لحاظی امنه ...
خب این کل موضوع بود که نسبت به هیجان رمان چیزی نیست ... ببخید که خلاصه طولانی شد ولی همین بود ... امیدوارم خوشتون بیاد بچه ها ... حالا یه خلاصه ای از ویژگیای رمان و بعدم تموم :
ژانر : هیجانی ، جنایی ، کمی عاشقونه
شخصیتای اصلی : کریستی ، ایان ، مارتین
محل وقوع اتفاقات رمان : نیویورک
جلدم به زودی گذاشته میشه . امیدوارم همراهیم کنین ... icon77
خیلی خب من معمولا توی رمانام کلی حرف می زنم چه در باره ی رمان چه در باره ی تصمیماتی که قراره برای رمان بگیرم و واقعا نمی دونم در مورد این رمان چی باید بگم ... من توی این رمان روی تک تک جزئیات طوری کار کردم که باورم نمی شه خودم این رمانو دارم می نویسم ... رمانو طوری پیچیده یا بعضی جا ها هیجانی یا بعضی جاها غافل گیر کننده کردم که خودمم حتی بعضی وقتا غافل گیر شدم ... نوشتن یه رمان جنایی خوب خیلی سخته ... الان معمولا رمانای جنایی شده گروگانگیری ... یا قتل سریالی ... ولی چیزی که من تو این رمان پیادش کردم کاملا متفاوت از هر موضوع دیگه ایه . خیلی متفاوت ... درسته ... گروگان گیری توش داره ولی موضوع اصلی این نیست ... این رمان بیشتر هیجانیه تا جنایی ... می دونین ... جنایی مثل رمانایی که قتل و دزدی و غیره موضوع اصلیشه می مونه ... اما این رمان هیجان داره از هر لحاظ ... هیجان بین دو تا عشق ... هیجان بین دور زدنای هم دیگه ... بچه ها من نمی تونم در مورد این رمان چیزی بگم چون با خوندنشه که درکش می کنین و متوجه می شین . همین الانم هر چی فکر می کنم خلاصه ای که بتونه رمانو توضیح بده ندارم که تحویلتون بدم ولی خب ... قانونه دیگه . باید خلاصه نوشت پس من می نویسم ولی بهتون می گم اگه می خواین این رمانو درک کنین به خلاصه توجه نکنین ... به پست اول توجه کنین ...
به هر حال اینم خلاصه ای که فقط موضوع داستانو نشون می ده نه هیجانشو :
خلاصه : موضوع در مورد یه دختر به اسم کریستیه ... یه دختر خیلی خیلی باهوش و دقیق ولی مرموز . نه شخصیت شوخیه نه مثبت ... اتفاقا یکم منفیه ... موضوع رمان با یه ملاقات شروع می شه . یه ملاقات مخفیانه با مردی به فامیلی رابرتسون . اون از کریستی که تجربه ی زیادی داره و هیچ وقت ردی از خودش جا نذاشته می خواد که یه دستگاه که اطلاعات یه اختراع انقلابی توشه رو براش بدزده و دلیل این که اینو از کریستی می خواد اینه که دستگاه به وسیله ی یه سازمان مخفی شده که هیچ کدوم نمی دونن کجا مخفیش کردن . اون از کریستی می خواد تا با دقت و هوشی که داره از طریق نزدیک شدن به رئیس اون سازمان که مرد جوونی به اسم ایانه بفهمه اون دستگاه کجاست و بهشون کمک کنه . با این حال مسئله ی مشکوک اینه که کریستی از همون اول با همون دقتش می فهمه که این دستگاه فقط مال اطلاعات یه اختراع نیست اما به خاطر مبلغ خیلی زیادی که بهش پیشنهاد می شه قبول می کنه ... از طرفی یه هم کار داره به اسم مارتین که توی اون سازمان نفوذ کرده و کریستی قراره به عنوان دختر خاله ی اون وارد بازی با ایان بشه ! اما ایانم یه پسر به همون اندازه باهوشه و تنها چیزی که باعث می شه تسلیم کریستی بشه جذابیتشه . و یه مسئله ی دیگه اینه که مارتین و کریستی برای هم کاریشون توی خونه ی کریستی این مدت رو باهم زندگی می کنن چون اون خونه از هر لحاظی امنه ...
خب این کل موضوع بود که نسبت به هیجان رمان چیزی نیست ... ببخید که خلاصه طولانی شد ولی همین بود ... امیدوارم خوشتون بیاد بچه ها ... حالا یه خلاصه ای از ویژگیای رمان و بعدم تموم :
ژانر : هیجانی ، جنایی ، کمی عاشقونه
شخصیتای اصلی : کریستی ، ایان ، مارتین
محل وقوع اتفاقات رمان : نیویورک
جلدم به زودی گذاشته میشه . امیدوارم همراهیم کنین ... icon77
آخرین ویرایش توسط مدیر: