- عضویت
- 2016/10/27
- ارسالی ها
- 96
- امتیاز واکنش
- 781
- امتیاز
- 256
آدرسی که دکتر داده بود رو به راننده دادم. به پشتی صندلی تکیه دادم و چشمام رو روی هم گذاشتم.
با صدای راننده که گفت :
- خانم همین جاست؛رسیدیم ...
سرم رو بلند کردم. کرایه اش را حساب کردم و آدرس رو ازش گرفتم. از ماشین پیاده شدم. باران همچنان میبارید. به تابلوی بزرگی که روبه رویم بود نگاهی انداختم:
"مرکز مشاوره طلوع"...
با تعجب به آدرس نگاه کردم.درست بود. آهی کشیدم و رفتم سمت دیگهی خیابون،سوار تاکسی شدم.
توی راه خونه مامان بهم زنگ زد و گفت؛رفتن خونه عمو و من اگه دلم میخواد برم اونجا.
منم بهش گفتم؛که حوصله مهمونی ندارم و دارم میرم خونه. مامانم چون میدونست من از زن عمو دل خوشی ندارم زیاد اصرار نکرد. با گفتن؛ مراقب خودت باش تلفن رو قطع کرد.
کلید رو توی قفل چرخوندم. چه قدر روزام تکراری و سرد شده بود . یک راست سمت اتاقم رفتم.
با همون لباسا رفتم زیر دوش و اجازه دادم اشکام بریزند. بعد از اینکه یه دل سیر گریه کردم، یه دوش سرسری گرفتم و از حموم بیرون اومدم. رفتم جلوی آینه ی میز آرایشم.آثار گریه کاملا مشخص بود.
خداروشکر که مامان و ساناز خونه نبودن. روی تختم دراز کشیدم.
ذهنم رفت سمت روز آشناییم با شاهین. ای کاش هیچوقت باهاش آشنا نمیشدم...
با صدای راننده که گفت :
- خانم همین جاست؛رسیدیم ...
سرم رو بلند کردم. کرایه اش را حساب کردم و آدرس رو ازش گرفتم. از ماشین پیاده شدم. باران همچنان میبارید. به تابلوی بزرگی که روبه رویم بود نگاهی انداختم:
"مرکز مشاوره طلوع"...
با تعجب به آدرس نگاه کردم.درست بود. آهی کشیدم و رفتم سمت دیگهی خیابون،سوار تاکسی شدم.
توی راه خونه مامان بهم زنگ زد و گفت؛رفتن خونه عمو و من اگه دلم میخواد برم اونجا.
منم بهش گفتم؛که حوصله مهمونی ندارم و دارم میرم خونه. مامانم چون میدونست من از زن عمو دل خوشی ندارم زیاد اصرار نکرد. با گفتن؛ مراقب خودت باش تلفن رو قطع کرد.
کلید رو توی قفل چرخوندم. چه قدر روزام تکراری و سرد شده بود . یک راست سمت اتاقم رفتم.
با همون لباسا رفتم زیر دوش و اجازه دادم اشکام بریزند. بعد از اینکه یه دل سیر گریه کردم، یه دوش سرسری گرفتم و از حموم بیرون اومدم. رفتم جلوی آینه ی میز آرایشم.آثار گریه کاملا مشخص بود.
خداروشکر که مامان و ساناز خونه نبودن. روی تختم دراز کشیدم.
ذهنم رفت سمت روز آشناییم با شاهین. ای کاش هیچوقت باهاش آشنا نمیشدم...
آخرین ویرایش توسط مدیر: