- عضویت
- 2017/03/18
- ارسالی ها
- 1,624
- امتیاز واکنش
- 60,983
- امتیاز
- 1,039
- سن
- 22
منم بی توجه گفتم:
-بله، شما خدمتکار منین، این دو تا سربازامن. پویا پزشک مخصوصمه، اسما آشپز مخصوصمه،امین وزیر ماست، سینا فرمانده لشکر ما و نگین جانشین ما.
اسما معترضانه گفت:
-نیه من سنین جانشینین اولمیام؟
نگین که نمیفهمید اسما چی میگه گفت:
-جانم؟
مترجم مخصوص، جناب امین فرمودند:
-چرا من جانشین تو نباشم؟
نگین که انگار تازه حالیش شده باشه گفت:
-ها، خو چیه حسودی میکنی؟
اسما پشت چشمی نازک کرد و گفت:
-خو چیه از بی عدالتی بدم مییاد.
منم گفتم:
-خوب کیه که خوشش بیاد؟ اما مهم این جاست که من تا مراسم هفت جانشینم رو نگیرم، نمیمیرم.
-سما ذوق کرد و گفت:
حالا شد.
از اون طرف هم حامد گفت:
-خب چرا من خدمتکار؟
پرسیدم:
خودت مگه نگفتی خدمتگزار؟ خوب خدمتکار و خدمتگزار یکیه دیگه! حالا فوقش پیشکار مخصوصم میشی.
حامد هم زیاد پیش رو نگرفت و به سمت بلیط فروشی رفت، با شادی گفت:
-خوب بچه ها کی میاد با من بره ترن؟
من، پویا، هومن، اصلانی و امین پیشقدم شدیم؛ اما اسما گفت:
-داداشم یه وخ نریا، حالت بد میشه، اگه بری به مامان میگم.
آدم کنجکاوی نبودم. برای همین نپرسیدم که چرا نمیتونه سوار بشه. حامد فوری من رو به طرف خودش کشید و گفت:
-بله، شما خدمتکار منین، این دو تا سربازامن. پویا پزشک مخصوصمه، اسما آشپز مخصوصمه،امین وزیر ماست، سینا فرمانده لشکر ما و نگین جانشین ما.
اسما معترضانه گفت:
-نیه من سنین جانشینین اولمیام؟
نگین که نمیفهمید اسما چی میگه گفت:
-جانم؟
مترجم مخصوص، جناب امین فرمودند:
-چرا من جانشین تو نباشم؟
نگین که انگار تازه حالیش شده باشه گفت:
-ها، خو چیه حسودی میکنی؟
اسما پشت چشمی نازک کرد و گفت:
-خو چیه از بی عدالتی بدم مییاد.
منم گفتم:
-خوب کیه که خوشش بیاد؟ اما مهم این جاست که من تا مراسم هفت جانشینم رو نگیرم، نمیمیرم.
-سما ذوق کرد و گفت:
حالا شد.
از اون طرف هم حامد گفت:
-خب چرا من خدمتکار؟
پرسیدم:
خودت مگه نگفتی خدمتگزار؟ خوب خدمتکار و خدمتگزار یکیه دیگه! حالا فوقش پیشکار مخصوصم میشی.
حامد هم زیاد پیش رو نگرفت و به سمت بلیط فروشی رفت، با شادی گفت:
-خوب بچه ها کی میاد با من بره ترن؟
من، پویا، هومن، اصلانی و امین پیشقدم شدیم؛ اما اسما گفت:
-داداشم یه وخ نریا، حالت بد میشه، اگه بری به مامان میگم.
آدم کنجکاوی نبودم. برای همین نپرسیدم که چرا نمیتونه سوار بشه. حامد فوری من رو به طرف خودش کشید و گفت:
آخرین ویرایش توسط مدیر: