کدوم شخصیت رو بیشتر دوست دارید؟


  • مجموع رای دهندگان
    35
وضعیت
موضوع بسته شده است.

🍫 Dark chocolate

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/09/06
ارسالی ها
2,828
امتیاز واکنش
38,895
امتیاز
1,056
سن
23
محل سکونت
°•تگرگ نشین•°
ممنونم که تا اینجا همراه بودیو خوندی.
ولی انتظار یه پیام بلند و بالا ازت داشتما!
در‌مورد پایان رمان هم ک هیچی نگفتیو ...
اینو اصلا قبول نمیکنم اصن قابل قبول نیس
 
  • پیشنهادات
  • 🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°

    *Romi*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/27
    ارسالی ها
    1,789
    امتیاز واکنش
    5,278
    امتیاز
    661
    چشم. خوب بزار دوباره بگم:
    پایانت خیلی خوب و قشنگ تموم شد ولی فک میکنم اگه توصیفات احساس ایوانا و حالات و چهره تیاس رو بیشتر توصیف کنی خیلی پایان بهتری میشه
    از طرفی با مادر و گذشته ایوانا خیلی جالب غافگیرمون کردی ولی دلم شیکست که نیکان ایوانا رو نشناخت!
    افرین که حرف گوش کردی و فرشته نجات نازل کردی و زندش کردی25r30wi
    ولی دوستت داشتم اگه فقط همین جلده درمورد حال و احوال بقیه یکم حرف میزدی.مجددا خسته نباشی::عشقمی
    ای کاش چاپ میشد این داستان چون ارزشش رو داره و دوست دارم نسخه چاپیش رو بین کتابام داشته باشمBokmal
    خیلی عالی بود و منتظر کتاب های فانتزی بعدیتم :aiwan_light_bluffffgm:
    وای دلم واسه همشون تنک میشه::واو
    راستی میام تو خصوصی یه کاریت دارم...
     

    🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°
    اره راس میگی
    ولی برداشتم یهو شیش پارت نوشتم.
    این حالت فقط تو رمان اجتماعی داشتم.
    اولین بار بود اینطوری پشت هم رمان فانتزی نوشتم.
    عزیز دلمی واقعا لطف داری. این کلمات صرفا نوشته های سیاهن. ولی وقتی خونده میشن جون میگیرن‌
    خوشحالم ک دوسش داشتی.
     

    SHahRAshOB

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/06
    ارسالی ها
    1,543
    امتیاز واکنش
    22,715
    امتیاز
    861
    خسته نباشی
    قلمت سبز و پر برگ و بار :aiwan_light_heart: :aiwan_light_heart: :aiwan_light_heart:
     

    Nazila SH

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/28
    ارسالی ها
    4,928
    امتیاز واکنش
    41,199
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    جزیره قشم :)
    خسته نباشی ژیلای جان
    به امید رمانای بعدی و بعدیت
    درخشیدنت و موفقتای پشت هم

    قلمت سبز و مانا :aiwan_light_girl_pinkglassesf:
     

    🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°
    انقد گفتین سبز حس میکنم قلمم داره شاخ و برگ می‌ده. :aiwan_light_laugh2:
    ممنونم از هردوتون.
    سلامت باشین‌. جفتتونم ی خط هم از رمان نخوندین ولی همینکه تشریف آوردین تشکرات‌ ( تازه نزدیک هفت ماه رمان نوشتم ی بار بنر نشدHanghead::ناراحتم)

    بمونین یه چایی چیزی در خدمت باشیم :aiwan_light_bdslum:
     

    MoHaDeSeH 79

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/30
    ارسالی ها
    435
    امتیاز واکنش
    1,107
    امتیاز
    420
    عزیزدلم بهت خسته نباشید میگم. رمانت خیلی زیباست،با اینکه چند پست بیشتر نتونستم بخونم ولی بازهم با همونا به نظرم رمانت قشنگه و ارزش خیلی زیادی داره. حالا که رمانت تموم شده با خیال راحت میخونم.
    به امید رمان های بعدیت
     

    _Dark _

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/08/18
    ارسالی ها
    132
    امتیاز واکنش
    1,438
    امتیاز
    383
    سلام ژیلای عزیز و دوست داشتنی
    از اینکه چقدر عاشق قلم و رماناتم بگذریم

    دیدی گفتم میخونمش!
    امروز بالاخره خوندمش و عاشقش شدم
    مرسی که هستی مرسی که مینویسی
    ژیلای عزیزم همیشه موفق باشی
    خسته نباشی گلی♡♡
     

    مهربانوی ایرانی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/30
    ارسالی ها
    6,382
    امتیاز واکنش
    14,551
    امتیاز
    898
    سن
    26
    سلام به روی ماهت خانم نویسنده،خدا قوت :aiwan_lggight_blum:
    بابت پست‌های پایانی که واقعا جذاب و دلنشین بودن ازت ممنونم ::گل
    به پایان رسیدن رمان قشنگت رو بهت تبریک می‌گم گلی :aiwan_lighfffgt_blum::aiwan_lggight_blum:؛بی تعارف بگم آخرش خیلی چسبید بهم یه حس و حال خاصی داشت :aiwan_light_girl_sigh:
    تلخ و شیرین سخت و آسون درد و درمون همگی با هم و در کنار هم هستن که معنا پیدا می‌کنن و به زندگی رنگ و جون می‌دن و شاید همین باور هم پست‌های آخر رو دلنشین‌تر کرد؛ترکیب بغض و لبخند. :aiwan_light_girl_sigh:
    (اصلا تصورشم نمی‌کردم فرشته‌ی آب مادرش و آراس پدرش باشن و این یعنی نیکان هم برادرش *•* خیلی جالبناک بود *•*
    وووی فرشته‌های نگهبان ایوانا آدریانا و فرمانده بودن یا بعدا شدن؟ @-@
    اومدن یهویی تیاس بعد از این همه وقت (این بلاچه کجا بود @-@) عین یه هدیه‌ی شیرین به ایوانا بود که بعد از روبرو شدن با این همه مشکل و سختی تسلیم نشد و پیش رفت و حالا یه عشق شیرین پاداش گرفت و استحقاقش رو هم داشت. *•*
    برفی چی شد؟ :( )
    قلمت سبز و مانا نازنینم :aiwaffn_light_blum::aiwan_light_heart:
    همیشه عشق باشد،همیشه برکت :aiwan_light_give_heart2:
    (خوندنش رو به همه‌تون پیشنهاد می‌کنم. ::چشمک)
     
    آخرین ویرایش:
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا