- عضویت
- 2016/10/29
- ارسالی ها
- 409
- امتیاز واکنش
- 23,954
- امتیاز
- 631
- سن
- 20
اخمو...با پوست گندمگون...هیکلی مث غول...موهای قهوه ای سوخته کوتاه و فشن...فک محکم و چشمای کهربایی هستش!....جاشوآ باتوم هم...پسری مث بقیه خوناشا با پوست شیربرنجی...نه هیکلی و نه لاغر...چشمای سبز زمردی و موهای نسکافه ای و....اه..وایسا ببینم...این همونه!...همون خوناشامی که توی اکادمی دیدمش و ازش خوشم اومد!!...با یه سری خوناشامه دیگه بود و تو راه رو تصادف کردیم!...اه...یادش بخیر!...همچین میگم انگار مال صد و بیست سال پیشه!...خههه...پایین سکو ایستادیم...مرده رفت سمت گوی ها...دستش روکرد توی گوی اولی...کاغذا رو قاطی کرد و یکی رو اورد بالا.....لحظه سرنوشت سازززز...کاغذ رو باز کرد و نگاهی بهش انداخت...دهنش رو باز کرد...ای جون به جونت کنن بگو دیگه....واااااای....دهنش رو باز کرد و ....بگووو...
....یه نگاه دیگه به کاغذ کرد و سرش رو برگردونند و تو جمعیت دنبال چیزی گشت.............وااااااا....منم برگشتم سمت جمعیت تا ببینم دنبال چی میگرده!.....که نگام افتاد به لرد که بهم زل زده بود......اخمام نا محسوس رفت تو هم......بی تر ادب(بی تر بیت)....لابد مامانش بهش یاد نداده زل زدن به دیگران کار بدیه!.......نگاه مرد به لرد افتاد.....لرد سرش رو برای مرد تکون داد...الان چه شد؟ مَرده قبل از اینکه اسم مسابقه رو بگه از لرد اجازه گرفت؟؟ چراااا؟..مَرده هم دوباره به کاغذ نگاه کرد و بالاخره گفت.
مرده - دوئل جادو.
....یه نگاه دیگه به کاغذ کرد و سرش رو برگردونند و تو جمعیت دنبال چیزی گشت.............وااااااا....منم برگشتم سمت جمعیت تا ببینم دنبال چی میگرده!.....که نگام افتاد به لرد که بهم زل زده بود......اخمام نا محسوس رفت تو هم......بی تر ادب(بی تر بیت)....لابد مامانش بهش یاد نداده زل زدن به دیگران کار بدیه!.......نگاه مرد به لرد افتاد.....لرد سرش رو برای مرد تکون داد...الان چه شد؟ مَرده قبل از اینکه اسم مسابقه رو بگه از لرد اجازه گرفت؟؟ چراااا؟..مَرده هم دوباره به کاغذ نگاه کرد و بالاخره گفت.
مرده - دوئل جادو.
آخرین ویرایش: