- عضویت
- 2017/02/19
- ارسالی ها
- 668
- امتیاز واکنش
- 14,200
- امتیاز
- 661
[HIDE-THANKS]
میرم طرف اتاق خواب و درشو وا میکنم و میرم طرف آیینه.خودمو که تو آینه میبینم میترسم .
سرم باندپیچی شده بود و قسمتی از باند قرمز بود .
زیر چشمام گود افتاده بود و سیاه بود ، هیچوقت تو این چند ماه به خودم توجه نکرده بودم .
صورتم لاغر تر از همیشه شده بود و رنگ صورتم پریده بود .
به طرف آشپزخونه میرم و برای خودم قهوه درست میکنم .
یکی از عکس های دنیارو از روی یخچال بر میدارم و میشینم پشت میز .
به عکس نگاه میکنم و زیر لب زمزمه میکنم: عکسات همه جا هستن ، عکسات ، خاطره هات ، همه هست ولی خودت نیستی دنیای من
خیره چشمای دنیام میشم ، چقدر من این چشمای نگرون و دوست داشتم و دارم ؛
- هنوزم میبینی عکسات دم دستن توی خونه
چقد اون عکست قشنگه که یه خورده نگرونه
از خدا پنهون نکردم غصه هامو اون میدونه
از تو مونده چن تا عکسو موهای مونده تو شونه
من همیشه با غرورم سر تو جنگیده بودم
چون همیشه از ته قلب تو بودی همه وجودم
از تو مونده خاطراتی که فراموشی نداره
ابر کشیده قلب خستم روز آفتابی میباره
بغض گلومو بشکن بگو اینجایی
از تو مونده جای لب هات روی استکان چایی
بخدا دیوار خونه بوی درد داره عزیزم
من زیادی گریه کردم یا خودت کردی مریضم
سرمو میزارم روی میز : کاش بودی دنیا
با صدای زنگ در سرمو از روی میز برمیدارم و بی حال میرم طرف آیفون .
درو باز میکنم و برمیگردم آشپزخونه و میشینم پشت میز .
صدای کوبیده شدن در و بعد هم صدای کارن و میشنوم .
- پارسا
- آشپزخونم
صدای قدم هاشو میشنوم و بعد خودش که روبروم وایساده و نگاهم میکنه .
صدای تقریبا بلند کارن سکوت و میشکنه : د دیوونه کجا رفتی؟ هان؟ اگه بلایی سرت میومد چیکار میکردم من؟ نمیگی منم آدمم نگرانتم ؟ هوم؟ د جواب بده دیگه . تو عقل داری؟ چرا هم منو و هم خودتو ناراحت میکنی؟
- کارن توروخدا بی خیال ، حال و حوصله ندارم
صدای بلندش کلافم میکنه: اینجوری میخوای انتقام دنیارو بگیری؟ با این وضع و اوضاع؟
طاقت نمیارم و منم داد میکشم ، داد میکشم و حرفای دلمو بهش میگم، مثل یه عقده ای عقده هامو خالی میکنم:حال من تنها با اومدن دنیا عوض میشه ، که اونم محاله پس پیگیر این نباش که حال من کی خوب میشه ، انتقام دنیامو که بگیرم با خیال راحت برای همیشه از این دنیا میرم
اخم میکنه و با تمسخر میگه:تو وضع و اوضاع خودتو درست کن انتقام پیشکش!
-گیر نده ، کنایه نزن
- د آخه ...
کلافه نفسشو میده بیرون و میگه : پارسا ، با این حال نمیتونی هیچکاری بکنی ، به خودت بیا
[/HIDE-THANKS]
میرم طرف اتاق خواب و درشو وا میکنم و میرم طرف آیینه.خودمو که تو آینه میبینم میترسم .
سرم باندپیچی شده بود و قسمتی از باند قرمز بود .
زیر چشمام گود افتاده بود و سیاه بود ، هیچوقت تو این چند ماه به خودم توجه نکرده بودم .
صورتم لاغر تر از همیشه شده بود و رنگ صورتم پریده بود .
به طرف آشپزخونه میرم و برای خودم قهوه درست میکنم .
یکی از عکس های دنیارو از روی یخچال بر میدارم و میشینم پشت میز .
به عکس نگاه میکنم و زیر لب زمزمه میکنم: عکسات همه جا هستن ، عکسات ، خاطره هات ، همه هست ولی خودت نیستی دنیای من
خیره چشمای دنیام میشم ، چقدر من این چشمای نگرون و دوست داشتم و دارم ؛
- هنوزم میبینی عکسات دم دستن توی خونه
چقد اون عکست قشنگه که یه خورده نگرونه
از خدا پنهون نکردم غصه هامو اون میدونه
از تو مونده چن تا عکسو موهای مونده تو شونه
من همیشه با غرورم سر تو جنگیده بودم
چون همیشه از ته قلب تو بودی همه وجودم
از تو مونده خاطراتی که فراموشی نداره
ابر کشیده قلب خستم روز آفتابی میباره
بغض گلومو بشکن بگو اینجایی
از تو مونده جای لب هات روی استکان چایی
بخدا دیوار خونه بوی درد داره عزیزم
من زیادی گریه کردم یا خودت کردی مریضم
سرمو میزارم روی میز : کاش بودی دنیا
با صدای زنگ در سرمو از روی میز برمیدارم و بی حال میرم طرف آیفون .
درو باز میکنم و برمیگردم آشپزخونه و میشینم پشت میز .
صدای کوبیده شدن در و بعد هم صدای کارن و میشنوم .
- پارسا
- آشپزخونم
صدای قدم هاشو میشنوم و بعد خودش که روبروم وایساده و نگاهم میکنه .
صدای تقریبا بلند کارن سکوت و میشکنه : د دیوونه کجا رفتی؟ هان؟ اگه بلایی سرت میومد چیکار میکردم من؟ نمیگی منم آدمم نگرانتم ؟ هوم؟ د جواب بده دیگه . تو عقل داری؟ چرا هم منو و هم خودتو ناراحت میکنی؟
- کارن توروخدا بی خیال ، حال و حوصله ندارم
صدای بلندش کلافم میکنه: اینجوری میخوای انتقام دنیارو بگیری؟ با این وضع و اوضاع؟
طاقت نمیارم و منم داد میکشم ، داد میکشم و حرفای دلمو بهش میگم، مثل یه عقده ای عقده هامو خالی میکنم:حال من تنها با اومدن دنیا عوض میشه ، که اونم محاله پس پیگیر این نباش که حال من کی خوب میشه ، انتقام دنیامو که بگیرم با خیال راحت برای همیشه از این دنیا میرم
اخم میکنه و با تمسخر میگه:تو وضع و اوضاع خودتو درست کن انتقام پیشکش!
-گیر نده ، کنایه نزن
- د آخه ...
کلافه نفسشو میده بیرون و میگه : پارسا ، با این حال نمیتونی هیچکاری بکنی ، به خودت بیا
[/HIDE-THANKS]
آخرین ویرایش: