- عضویت
- 2016/10/25
- ارسالی ها
- 291
- امتیاز واکنش
- 4,819
- امتیاز
- 441
- سن
- 22
وارد کافی شاپ شدیم. صدای اس ام اس گوشیش بلند شد. همون طور که با بیخیالی قدم برمیداشت، با گوشیش مشغول شد.
- وا من با امیر قرار دارم اون وقت تو استرس داری؟
- نمیدونم ولی حسه خوبی ندارم.
- اَه، سالی یه بار یه اس ام اس میاد که اونم تبلیغاتیه.
- حس میکنم قراره اتفاق بدی بیفته.
- لعنت به این تبلیغات!
ایستادم و با تندی تشر زدم:
- دارم با تو حرف میزنم الاغ!
ایستاد و گوشیش رو توی کیفش انداخت با هیچ حرفی دستم رو کشید و روی یه صندلی نشوند. کیفش رو روی میز گذاشت و کنار من نشست. نگاهی به ساعت مچی دست چپش انداخت و گفت:
-- فک کنم ده دقیقه زودتر اومدیم.
دستم رو زیر چونم گذاشتم و گفتم:
- حالا که نیومده، یکم از این my friend عتیقه بگو.
- خوب ، از چی بگم؟
- خیلی چیزا مثلاً قیافه.
- قیافش رو نمیدونم چه شکلیه یعنی فقط میدونم اسمش امیره و22 سالشه و...
عجب آدمیه ها! یعنی نمیدونست چه شکلیه؟ حرفش رو قطع کردم.
- وایستا ببینم ندیدیش و باهاش دوست شدی؟
- سخت نگیر دیگه، امروز اولین قرارمونه. فوقش خوشم نمیاد، کات میکنیم.
- به همین سادگی؟
- بله، به همین سادگی!
- وا من با امیر قرار دارم اون وقت تو استرس داری؟
- نمیدونم ولی حسه خوبی ندارم.
- اَه، سالی یه بار یه اس ام اس میاد که اونم تبلیغاتیه.
- حس میکنم قراره اتفاق بدی بیفته.
- لعنت به این تبلیغات!
ایستادم و با تندی تشر زدم:
- دارم با تو حرف میزنم الاغ!
ایستاد و گوشیش رو توی کیفش انداخت با هیچ حرفی دستم رو کشید و روی یه صندلی نشوند. کیفش رو روی میز گذاشت و کنار من نشست. نگاهی به ساعت مچی دست چپش انداخت و گفت:
-- فک کنم ده دقیقه زودتر اومدیم.
دستم رو زیر چونم گذاشتم و گفتم:
- حالا که نیومده، یکم از این my friend عتیقه بگو.
- خوب ، از چی بگم؟
- خیلی چیزا مثلاً قیافه.
- قیافش رو نمیدونم چه شکلیه یعنی فقط میدونم اسمش امیره و22 سالشه و...
عجب آدمیه ها! یعنی نمیدونست چه شکلیه؟ حرفش رو قطع کردم.
- وایستا ببینم ندیدیش و باهاش دوست شدی؟
- سخت نگیر دیگه، امروز اولین قرارمونه. فوقش خوشم نمیاد، کات میکنیم.
- به همین سادگی؟
- بله، به همین سادگی!
آخرین ویرایش توسط مدیر: