fatemeh t
کاربر اخراجی
- عضویت
- 2017/01/23
- ارسالی ها
- 171
- امتیاز واکنش
- 4,336
- امتیاز
- 416
محکم بغلم کرد .خجالت میکشیدم ولی خوب اونقد این آغوشو دوست داشتم که حاضر بودم حالا حالا ها توش غرق بشم.
محمد-بریم بخوابیم
سرموبلند کردم باتعجب نگاش کردم .خندید گفت
-چیه نگفتم که یه جا بخوابیم گفتم بریم بخوابیم توتواتاق خودت منم تواتاق خودم.
خندیدم .چه منحرف فکرکردم.باهم رفتیم تو خونه شب بخیر گفتیم به همو رفتیم تواتاقمون.با یادآوری اتفاقات وحرفای چنددیقه پیشمون بالبخند به خواب رفتم................
حرکت نرم وآروم یه چیزی روروگونم حس کردم آروم چشمامو باز کردم .چشمم افتاد به قیافه خندون محمد.
محمد-سلام یاسمین بانوی خودم
-سلام ،متین کو؟
-نگران نباش خوابه.
-چرا باز داری بد نگاه میکنی
-دوس دارم
خندیدم گفتم
-مگه قرارنبود گناهی نکنیم
محمد-بخدااینقد نازخواب بودی اصلا دلم نیومد فقط نگات کنم .تازه جز نازکردنم یه کار دیگه ام کردم
-هان؟چیکارکردی
-بوست کردم
-چـــــــــــــــــــــــــــــــی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خندیدگفت
-خوچیه بده آدم عشقشوبوس کنه
-چی داری میگی محمد
-بابا مگه چیکارکردم حالا یه بووس که دیگه این حرفارونداره
-خیلی پررویی ینی چی آخه
-یاسمین
-بازچیه
-اونموقع خواب بودی بوست کردم الان بیداری
-خوب
وای خاک عالم تازه فهمیدم چی میگه بلند شدم نشستم سرجام گوشش روپیچوندم گفتم
-چی گفتی؟یه باردیگه بگو
محمد-آی آی من پنیرخوردم آی جون من ولم کن
خندیدم ولش کردم.گوشش رومالید گفت
-عجب آدمی هستیا خوبه خواب بودی نفهمیدی بوست کردم .من چیکار کنم بعد ازمحرمیت خدابه دادم برسه
-پاشوبروبچه پررو
-حالا چرا شالتو درنیاوردی؟
-ها؟آهان واسه خاط اینکه جنابعالی شیطون گولت زد اومدی تواتاقم موهام پیدانباشه.
محمد-بریم بخوابیم
سرموبلند کردم باتعجب نگاش کردم .خندید گفت
-چیه نگفتم که یه جا بخوابیم گفتم بریم بخوابیم توتواتاق خودت منم تواتاق خودم.
خندیدم .چه منحرف فکرکردم.باهم رفتیم تو خونه شب بخیر گفتیم به همو رفتیم تواتاقمون.با یادآوری اتفاقات وحرفای چنددیقه پیشمون بالبخند به خواب رفتم................
حرکت نرم وآروم یه چیزی روروگونم حس کردم آروم چشمامو باز کردم .چشمم افتاد به قیافه خندون محمد.
محمد-سلام یاسمین بانوی خودم
-سلام ،متین کو؟
-نگران نباش خوابه.
-چرا باز داری بد نگاه میکنی
-دوس دارم
خندیدم گفتم
-مگه قرارنبود گناهی نکنیم
محمد-بخدااینقد نازخواب بودی اصلا دلم نیومد فقط نگات کنم .تازه جز نازکردنم یه کار دیگه ام کردم
-هان؟چیکارکردی
-بوست کردم
-چـــــــــــــــــــــــــــــــی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خندیدگفت
-خوچیه بده آدم عشقشوبوس کنه
-چی داری میگی محمد
-بابا مگه چیکارکردم حالا یه بووس که دیگه این حرفارونداره
-خیلی پررویی ینی چی آخه
-یاسمین
-بازچیه
-اونموقع خواب بودی بوست کردم الان بیداری
-خوب
وای خاک عالم تازه فهمیدم چی میگه بلند شدم نشستم سرجام گوشش روپیچوندم گفتم
-چی گفتی؟یه باردیگه بگو
محمد-آی آی من پنیرخوردم آی جون من ولم کن
خندیدم ولش کردم.گوشش رومالید گفت
-عجب آدمی هستیا خوبه خواب بودی نفهمیدی بوست کردم .من چیکار کنم بعد ازمحرمیت خدابه دادم برسه
-پاشوبروبچه پررو
-حالا چرا شالتو درنیاوردی؟
-ها؟آهان واسه خاط اینکه جنابعالی شیطون گولت زد اومدی تواتاقم موهام پیدانباشه.