- عضویت
- 2016/10/29
- ارسالی ها
- 409
- امتیاز واکنش
- 23,954
- امتیاز
- 631
- سن
- 20
خوب اگه بخوام دقیق بگم میشه...امشب ساعت هشت! و این یعنی دَه ساعت دیگه باید برم تو میدون مبارزه .اوووف استرس دارم! تا الان هر چی از اون، وِرد های جمبله جادو رو، بلدم بودم یکی یکی داره از سرم می پره... نمی تونم تمرکز کنم ، مخصوصا با این سر و صدا. مسابقه ی روز ،نیم ساعت پیش شروع شد و منم توش شرکت کردم. این یعنی من الان روی جایگاه بین کلی موجود نعره کش هیجان زده که برای هر کُشته زوزه و برای برنده داد میزنن نشستم.
خب، حداقل من برای کُشته ها زوزه نمی کشم! با فرو رفت تیغه شمشیر توی شقیقه یه پسر بخته برگشته به اسم فرانسیس و پاشیدن خون از دهنش، همه فریاد زنان از جاشون بلند شد و داد زدند" هیییییییی" و خوب منم معذب ببن جمعیت دهنم رو باز کرد و با لحن مسخره ای نالیدم:
- اره،باشه،منم هیییییییی!
به استورمی که وسط میدون مبارزه ایستاده بود، شمشیرش رو بالا بـرده بود و برای جمعیت داد می زد، زل زدم. خب واسه ارامش خاطر شما و خودم بعد از باختنم میگم، هر دبیرستان پزشک های مخصوص خودش رو داره و اونا با نخ و سوزن و جادو جمبل و این چیزا خوب بلدن کار کنن، پس بعد از مرگت هم شانس زنده شدن هست! مگر اینکه قطعه قطعه بشی و تیکه هات گم بشه و...خوب من جداً امیدوارم هیچ کدوم از رقیبام همچین وردی بلد نباشه! و آها یادم باشه بعد از اینکه زنده شدم یه سر به هرا بزنم، اخه شنیدم که از دیروز تا حالا زیر دست همون پزشکای مخصوص محترمی هست که من خیلی دوسشون دارم! البته اگه بتونن زندم کنن!!
خب، حداقل من برای کُشته ها زوزه نمی کشم! با فرو رفت تیغه شمشیر توی شقیقه یه پسر بخته برگشته به اسم فرانسیس و پاشیدن خون از دهنش، همه فریاد زنان از جاشون بلند شد و داد زدند" هیییییییی" و خوب منم معذب ببن جمعیت دهنم رو باز کرد و با لحن مسخره ای نالیدم:
- اره،باشه،منم هیییییییی!
به استورمی که وسط میدون مبارزه ایستاده بود، شمشیرش رو بالا بـرده بود و برای جمعیت داد می زد، زل زدم. خب واسه ارامش خاطر شما و خودم بعد از باختنم میگم، هر دبیرستان پزشک های مخصوص خودش رو داره و اونا با نخ و سوزن و جادو جمبل و این چیزا خوب بلدن کار کنن، پس بعد از مرگت هم شانس زنده شدن هست! مگر اینکه قطعه قطعه بشی و تیکه هات گم بشه و...خوب من جداً امیدوارم هیچ کدوم از رقیبام همچین وردی بلد نباشه! و آها یادم باشه بعد از اینکه زنده شدم یه سر به هرا بزنم، اخه شنیدم که از دیروز تا حالا زیر دست همون پزشکای مخصوص محترمی هست که من خیلی دوسشون دارم! البته اگه بتونن زندم کنن!!
آخرین ویرایش: