fatemeh t
کاربر اخراجی
- عضویت
- 2017/01/23
- ارسالی ها
- 171
- امتیاز واکنش
- 4,336
- امتیاز
- 416
متین-میشه من پیش توبخوابم؟
محمد-نه خیر یاسی جون خستن میخوان بخوابن
-چرانمیشه بیا بغله یاسی جون
متین بانده خودشوپرت کرد توبغلم
محمد-بزارید بیاد تواتاق خودم نمیزاره بخوابینا
-اتفاقا همچین میخوابونمش که بخوابه درحد بنز
محمدخندیدوگفت
-ببینیم وتعریف کنیم
ازهم جداشدیم ورفتیم تواتاق خودمون
--خوب وروجک ازکجا شروع کنیم
باخنده گفت
-مگه میخوایم چیکارکنیم؟
-وایسا بزاربگم ...یک میتونم گازت بگیرم توجیغ بزنی بهت بخندم یااینکه ...قلقلکت بدم کدومش ؟
متین یه جیغ خفیف کشیدو رفت زیر پتو ازروپتوکلی قلقلکش دادم بعدم واسه اینکه تخت وبه گند نکشه ولش کردم.لباسام روهنوزعوض نکرده بودم
-متین؟
یواشکی سرش روازلای پتوآوردبیرون وگفت
-چیه؟
-میگم موافقی همه خوابیدن بریم بیرون
سریع اززیرپتواوومد بیرون گفت
-بریم کجا؟
-بریم کناردریا ستاره ها روببینیم
-بابام دعوات میکنه ها
-بیخودکرده کلشومیکنم
متین خندید منم خندیدم یه یه ربعی گذشت دست متین روگرفتم آروم گفتم
-متین صدات درنیادا خوب
متین-باشه
آروم دروبازکردم برق اتاق محمدخاموش بود فک کنم خوابه دروآروم بستم وازپله ها رفتم پایین کسی توآشپزخونه نبود صدایی هم ازاتاق یگانشون نمیومد آروم رفتم دروباز کردم ومتین روازتوبغلم گذاشتم زمین ودوییدیم سمت دریا .نزدیک دریا که شدم متین وباز بغلم کردم وتوهواچرخوندمش اونم بلند میخندید که خودمم همراهیش میکردم.متین وخوابونم روزمین خودمم کنارش خوابیدم.
-متین؟
-بله؟
-میگم کدوم ستاره رودوس داری؟
یکم به ستاره ها نگاه کردو گفت
-اوم اونو
نگاه کردم دوتاستاره کنارهم که بزرگ بودن ومیدرخشیدن
متین-یاسی جون ستاره توکدومه؟
به اون یکیش اشاره کردم گفتم
-اوناهاش همونی که بغـ*ـل ستاره توعه .
-خوب خوابیدینا ماشاا...
محمد-نه خیر یاسی جون خستن میخوان بخوابن
-چرانمیشه بیا بغله یاسی جون
متین بانده خودشوپرت کرد توبغلم
محمد-بزارید بیاد تواتاق خودم نمیزاره بخوابینا
-اتفاقا همچین میخوابونمش که بخوابه درحد بنز
محمدخندیدوگفت
-ببینیم وتعریف کنیم
ازهم جداشدیم ورفتیم تواتاق خودمون
--خوب وروجک ازکجا شروع کنیم
باخنده گفت
-مگه میخوایم چیکارکنیم؟
-وایسا بزاربگم ...یک میتونم گازت بگیرم توجیغ بزنی بهت بخندم یااینکه ...قلقلکت بدم کدومش ؟
متین یه جیغ خفیف کشیدو رفت زیر پتو ازروپتوکلی قلقلکش دادم بعدم واسه اینکه تخت وبه گند نکشه ولش کردم.لباسام روهنوزعوض نکرده بودم
-متین؟
یواشکی سرش روازلای پتوآوردبیرون وگفت
-چیه؟
-میگم موافقی همه خوابیدن بریم بیرون
سریع اززیرپتواوومد بیرون گفت
-بریم کجا؟
-بریم کناردریا ستاره ها روببینیم
-بابام دعوات میکنه ها
-بیخودکرده کلشومیکنم
متین خندید منم خندیدم یه یه ربعی گذشت دست متین روگرفتم آروم گفتم
-متین صدات درنیادا خوب
متین-باشه
آروم دروبازکردم برق اتاق محمدخاموش بود فک کنم خوابه دروآروم بستم وازپله ها رفتم پایین کسی توآشپزخونه نبود صدایی هم ازاتاق یگانشون نمیومد آروم رفتم دروباز کردم ومتین روازتوبغلم گذاشتم زمین ودوییدیم سمت دریا .نزدیک دریا که شدم متین وباز بغلم کردم وتوهواچرخوندمش اونم بلند میخندید که خودمم همراهیش میکردم.متین وخوابونم روزمین خودمم کنارش خوابیدم.
-متین؟
-بله؟
-میگم کدوم ستاره رودوس داری؟
یکم به ستاره ها نگاه کردو گفت
-اوم اونو
نگاه کردم دوتاستاره کنارهم که بزرگ بودن ومیدرخشیدن
متین-یاسی جون ستاره توکدومه؟
به اون یکیش اشاره کردم گفتم
-اوناهاش همونی که بغـ*ـل ستاره توعه .
-خوب خوابیدینا ماشاا...